English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English Persian
bare base پایگاه اشغال نشده
bare base پایگاه اماده نشده
bare base فرودگاهی دارای خط اتومبیل و تاکسی و منبع اب اشامیدنی
Other Matches
bare of عاری از
to bare لخت کردن
to bare عریان کردن
to bare آشکارکردن
to bare برهنه کردن
bare خالی
bare of تهی از
A bare (thank you ) . یک تشکر خشک وخالی
bare عریان
bare ساده اشکار
bare عاری
bare بدون روکش
bare بدون روپوش لخت
bare لخت
bare برهنه کردن اشکارکردن
bare wire سیم لخت
bare subsistence زندگی بخور و نمیر
bare board تخته مدار بدون هیچ عنصری معمولاگ به تخته حافظه گفته میشود که هنوز هیچ قطعهای روی آن نصب نشده است
bare wire سیم بدون روپوش
bare board برد خالی
bare boat قرار داد اجاره کشتی
bare faced بیحیا
bare machine ماشین لخت
bare king شاه تنها یا بی یاور شطرنج
bare handed دست تنها
bare handed بی وسیله
bare faced روگشاده
bare faced بیشره
bare bow کمان لخت
bare wire سیم بدون روکش
under bare poles با دکل خالی بی بادبان
lay bare برهنه کردن
his bare word قول خشک وخالی او
bare handed بی اسلحه
to lay bare برهنه کردن
to lay bare اشکارکردن
lay bare ابراز کردن
A bare hourse . اسب لخت ( بدون زین ودهنه وغیره )
thread bare فرش کهنه
bare boat charter اجاره دربست وسیله نقلیه
The room is bare of furniture . این اتاق خیلی لخت کردند ( مبلمان کافی ندارد )
The stage was bare but for [save for] a couple of chairs. صحنه نمایش به استثنای چند تا صندلی لخت بود.
r base ار- بیس
sub base زیر بستر
base course لایه شالوده
sub base زیر قشر
third base موضع بازیکن برای دفاع منطقه دورپایگاه سوم دربازی بیس بال
to base one self تکیه کردن
to base one self اعتماد کردن
base course قشر لعاب
base course قشر پی راه
base course لایه اساس قشر اساس
base 0 پایه 01
base 0 decimal
first base اولینپایگاه
off base <idiom> غیر دقیق ،نادرست
get to first base <idiom> موفق بودن ،شروع خوبی راداشتند
second base دومینپایگاه
floating base پایگاه شناور دریایی
filbert base پایگاه دروغین
filbert base پایگاه فریبنده
defense base پایگاه پدافندی
defense base پایگاه دفاعی
data base مبنای اطلاعات
data base پایگاه داده ها
floating base ناولجستیکی شناور یا کاروان لجستیکی شناور دریایی
fox base+ فاکس بیس پلاس
fuse base پایه ی فیوز
loctal base لامپ قفلی
lewis base باز لوویس
base of a triangle قاعده [مثلثی] [ریاضی]
knowledge base پایگاه اگاهی
knowledge base پایگاه دانش
knowledge base پایگاه معلومات
inorganic base باز غیر الی
inorganic base باز معدنی
hard base باز سختbaseball
hard base سکوی پرتاب موشک ضد ترکش اتمی
hard base سکوی پرتاب مستحکم
loktal base لامپ قفلی
coupling base اتصال دهنده چاشنی به کلاهک
base unit یکان مبنا
base unit یکان پایگاهی
base symbol علایم قراردادی مبنا
base surge ابر پایه قارچ اتمی
base surge ابر غلطان اتمی در ترکش سطحی
base stone سنگ زیرین
base spray بسک ته
base spray بسکهای ته گلوله
base speed سرعت منتجه
base speed سرعت مبنا
base unit یکای بنیادی
base unit یکای اصلی واحد اصلی
base width ستبرای پایه
coupling base وسیلهای که چاشنی را به کلاهک یا خرج مشتعل کننده وصل میکند
conjugate base باز مزدوج
column base پایه ستون
column base ته ستون
column base زیرستون
chart base چارت مادر
chart base چارت مبنا
center base میدان مرکزی
bayonet base پایه لامپ میخی
base width عرض پایه پهنای پایه
base shop تعمیرگاه پادگانی
magneto base پایه مگنت
magazine base محلانبارخشاب
base of splat پایهپشتصندلی
wheel base فاصله بین چرخ جلو و عقب در خودروهایی که از یک اکسل بیشتر دارند
telescope base پایهتلسکوپ
wave base سطحموج
It is base on a precedent. مسبوق به سابقه است
Asiatic base پایه یونی [آسیایی]
Attic base پایه ی آتنی
base-court حیات بیرونی
time base مبدا زمانی
time base ایستگاه مبنای اندازه گیری زمان مبنای زمانی
bracket base پایهقلاب
centre base ستونمرکزی
pin base پایهمیله
recharging base بخشتغذیه
sinister base منحنیانتهایی
sprung base تشکفنری
lamp base پایهلامپ
hardwood base پایهسختچوبی
fixed base پایهثابت
swivel base پایهگردنده
dexter base پایهراستی
concrete base پایهیبتونی
tax base ماخذ مالیات
tax base مبنای مالیاتی
stanchion base زیرستون
polyacidic base باز چند اسیدی
polyacid base باز چند اسیدی
octal base هشت پایهای
number base پایه عدد
number base عدد پایه
number base مبنای عددی
naval base پایگاه دریایی
monetary base پایه پولی
monetary base مبنای پولی
mobilization base حداقل منابع لازم برای بسیج نیروهاپایگاه بسیج
prisoners base بازی گرگم بهوا
production base مبنای تولید یا تولیدات ملی
staging base پایگاه تجدید سوخت یابارگیری مجدد یا جابجا کردن کالاها در کشتی یا هواپیما
square base کف گلوله یا قسمت ته گلوله
software base مبنای نرم افزار
soft base باز نرم
single base تک مادهای
single base باروت یک حبهای
sight base پایه زاویه یاب یا دستگاه نشانه روی
schiff base باز شیف
return to base بازگشت هواپیما به پایگاه به طور سالم هواپیمای بازگشتی
pseudo base شبه باز
mobilization base مبنای بسیج
base shop تعمیرگاه نگهداری امادگاهی تعمیرگاه پایگاهی
base of operations پایگاه عملیاتی مبنای عملیات
base level تهتراز
base ignition احتراق تحتانی
base hit ضربه به داخل محوطه باامتیاز
base fuze ماسوره ته پران
base fuze ماسوره ته
base fuze ماسوره ته گلوله
base frame چهارچوب زیر دستگاهها
base font فونت پیش فرض
base flow مقدار جریان ابی که رودخانه در حالت غیرسیلابی دارد
base flow جریان پایه
base ejection پرتاب شونده از ته
base ejection ته پران
base development ساختن پایگاه
base development تهیه پایگاه
base depot امادگاه واقع در پایگاه امادگاه مبنا
base defense پدافند پایگاه
base defense پدافند از پایگاه
base line خط پایه
base line خط مبنا
base of operations پایگاه عملیات
fire base مبنای اتش
base of fire مبنای اتش
base number عدد پایه
base number عدد مبنا
base mortar قبضه مبنا
base mortar خمپاره مبنا
base memory حافظه پایه
base map نقشه مبنا
base map نقشه پایگاه
base map نقشه مادر
base loading بار اولیه
base loading بارگیری انجام شده در پایگاه
base line خط توجیه
base line خط کور
base cover عکس برداری اولیه
base court حیاط بیرونی یاعقبی
air base پایگاه هوایی
base rates ارزش اولیه
base rates نرخ مبنا
base rates تعرفه مبنا
base rates نرخ پایه
base rates اهنگ پایه
base rate ارزش اولیه
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com