Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
base depot
امادگاه واقع در پایگاه امادگاه مبنا
Other Matches
depot
بارانداز
depot
انبار کالا
depot
دیو
depot
امادگاه
depot
ایستگاه راه اهن مخزن مهمات
depot
انبارگاه
depot
بازخانه
depot
انبار
accountable depot
مرکز نگهداری سوابق حسابداری
filler depot
انبار یدکی
depot maintenance
نگهداری امادگاهی
branch depot
امادگاه رستهای
army depot
امادگاه نیروی زمینی
ammunition depot
محل نگهداری مهمات
ammunition depot
محل تدارک مهمات
ammunition depot
انبار مهمات
depot maintenance
نگهداری دپویی
railhead depot
بارانداز یا سکوی نظامی درایستگاه راه اهن
earth depot
انبار خاک
depot supply
اماد دپویی
depot supply
اماد امادگاهی
depot repair
تعمیرات امادگاهی
general depot
امادگاه عمومی
filler depot
انبار تکمیلی
general depot
انبار عمومی
base course
قشر لعاب
to base one self
اعتماد کردن
to base one self
تکیه کردن
third base
موضع بازیکن برای دفاع منطقه دورپایگاه سوم دربازی بیس بال
base 0
پایه 01
sub base
زیر قشر
base course
لایه شالوده
base course
لایه اساس قشر اساس
base course
قشر پی راه
r base
ار- بیس
base 0
decimal
sub base
زیر بستر
second base
دومینپایگاه
first base
اولینپایگاه
off base
<idiom>
غیر دقیق ،نادرست
get to first base
<idiom>
موفق بودن ،شروع خوبی راداشتند
base section
رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
base shear
نیروی کلی حاصل از زلزله در پای ساختمان برش پای ساختمان
base shop
تعمیرگاه نگهداری امادگاهی تعمیرگاه پایگاهی
base shop
تعمیرگاه پادگانی
filbert base
پایگاه فریبنده
center base
میدان مرکزی
knowledge base
پایگاه معلومات
inorganic base
باز غیر الی
inorganic base
باز معدنی
hard base
باز سختbaseball
hard base
سکوی پرتاب موشک ضد ترکش اتمی
hard base
سکوی پرتاب مستحکم
filbert base
پایگاه دروغین
fuse base
پایه ی فیوز
fox base+
فاکس بیس پلاس
floating base
ناولجستیکی شناور یا کاروان لجستیکی شناور دریایی
floating base
پایگاه شناور دریایی
base speed
سرعت مبنا
base speed
سرعت منتجه
base spray
بسکهای ته گلوله
base surge
ابر غلطان اتمی در ترکش سطحی
base surge
ابر پایه قارچ اتمی
chart base
چارت مادر
chart base
چارت مبنا
base symbol
علایم قراردادی مبنا
base peak
پیک مبنا
base width
عرض پایه پهنای پایه
base unit
یکان مبنا
base unit
یکای بنیادی
base unit
یکای اصلی واحد اصلی
base width
ستبرای پایه
column base
زیرستون
column base
ته ستون
defense base
پایگاه پدافندی
defense base
پایگاه دفاعی
data base
مبنای اطلاعات
data base
پایگاه داده ها
coupling base
اتصال دهنده چاشنی به کلاهک
coupling base
وسیلهای که چاشنی را به کلاهک یا خرج مشتعل کننده وصل میکند
conjugate base
باز مزدوج
base spray
بسک ته
column base
پایه ستون
base unit
یکان پایگاهی
base stone
سنگ زیرین
bayonet base
پایه لامپ میخی
knowledge base
پایگاه دانش
base of a triangle
قاعده
[مثلثی]
[ریاضی]
fixed base
پایهثابت
dexter base
پایهراستی
concrete base
پایهیبتونی
centre base
ستونمرکزی
bracket base
پایهقلاب
base of splat
پایهپشتصندلی
wheel base
فاصله بین چرخ جلو و عقب در خودروهایی که از یک اکسل بیشتر دارند
time base
مبدا زمانی
time base
ایستگاه مبنای اندازه گیری زمان مبنای زمانی
tax base
ماخذ مالیات
tax base
مبنای مالیاتی
stanchion base
زیرستون
hardwood base
پایهسختچوبی
lamp base
پایهلامپ
base-court
حیات بیرونی
Attic base
پایه ی آتنی
Asiatic base
پایه یونی
[آسیایی]
It is base on a precedent.
مسبوق به سابقه است
wave base
سطحموج
telescope base
پایهتلسکوپ
swivel base
پایهگردنده
sprung base
تشکفنری
sinister base
منحنیانتهایی
recharging base
بخشتغذیه
pin base
پایهمیله
magazine base
محلانبارخشاب
staging base
پایگاه تجدید سوخت یابارگیری مجدد یا جابجا کردن کالاها در کشتی یا هواپیما
square base
کف گلوله یا قسمت ته گلوله
number base
عدد پایه
number base
مبنای عددی
naval base
پایگاه دریایی
monetary base
پایه پولی
monetary base
مبنای پولی
mobilization base
حداقل منابع لازم برای بسیج نیروهاپایگاه بسیج
mobilization base
مبنای بسیج
magneto base
پایه مگنت
loktal base
لامپ قفلی
loctal base
لامپ قفلی
lewis base
باز لوویس
number base
پایه عدد
octal base
هشت پایهای
software base
مبنای نرم افزار
soft base
باز نرم
single base
تک مادهای
single base
باروت یک حبهای
sight base
پایه زاویه یاب یا دستگاه نشانه روی
schiff base
باز شیف
return to base
بازگشت هواپیما به پایگاه به طور سالم هواپیمای بازگشتی
pseudo base
شبه باز
production base
مبنای تولید یا تولیدات ملی
prisoners base
بازی گرگم بهوا
polyacidic base
باز چند اسیدی
polyacid base
باز چند اسیدی
knowledge base
پایگاه اگاهی
base section
بخش اماد لجستیکی منطقه جلو
base mortar
قبضه مبنا
base fuze
ماسوره ته گلوله
base frame
چهارچوب زیر دستگاهها
base font
فونت پیش فرض
base font
فونت پایه
base flow
مقدار جریان ابی که رودخانه در حالت غیرسیلابی دارد
base flow
جریان پایه
base ejection
پرتاب شونده از ته
base ejection
ته پران
base development
ساختن پایگاه
base development
تهیه پایگاه
base defense
پدافند پایگاه
base defense
پدافند از پایگاه
base cover
عکس برداری اولیه
base court
حیاط بیرونی یاعقبی
base complex
مجتمع پایگاه هوایی یا دریایی یا زمینی و غیره
base command
فرماندهی پایگاه
base fuze
ماسوره ته
base fuze
ماسوره ته پران
base mortar
خمپاره مبنا
base memory
حافظه پایه
base map
نقشه مبنا
base map
نقشه پایگاه
base map
نقشه مادر
base loading
بار اولیه
base loading
بارگیری انجام شده در پایگاه
base line
خط توجیه
base line
خط کور
base line
خط مبنا
base line
خط پایه
base level
تهتراز
base ignition
احتراق تحتانی
base hit
ضربه به داخل محوطه باامتیاز
base circle
هر قسمت اریب از یک سیلندر دایره مبنا
base camp
پایگاه اصلی کمپ اصلی
base camp
پایگاه مبنا
base rates
نرخ مبنا
base rates
تعرفه مبنا
base rates
نرخ پایه
base rates
اهنگ پایه
base rate
ارزش اولیه
base rate
نرخ مبنا
base rate
تعرفه مبنا
base rate
نرخ پایه
base rate
اهنگ پایه
base metals
فلز پست
base metals
فلزات اصلی فلزات کم بها
base metals
فلزات بنیانی
base metals
فلز پایه
base metal
فلز پست
base metal
فلزات اصلی فلزات کم بها
base metal
فلزات بنیانی
base rates
ارزش اولیه
air base
پایگاه هوایی
base born
حرامزاده
base band
1-محدوده فرکانس سیگنال پیش از پردازش یا ارسال 2-سیگنالهای دیجیتالی ارسالی بدون تقسیم 3-اطلاعات تقسیم شده با یک فرکانس
base band
مدار ارتباطی که سیگنالهای محدود را در باند پایه ارسال کند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com