Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 202 (15 milliseconds)
English	Persian
base loading	بارگیری انجام شده در پایگاه
base loading	بار اولیه
Other Matches
loading	فرفیت
loading	بارگیری کردن سوارشدن به خودرو یاهواپیما
loading	بارگیری مهمات درهواپیما
loading	خرج گذاری کردن سلاح
loading	پر کردن سلاح
loading	بار گذاری
loading	فرفیت بارگیری
loading	عمل انتقال فایل یا برنامه از دیسک به حافظه
loading	بارگذاری
self loading	فشنگ گذاری خودکار به طورخودکار پرشونده
self loading	پرشونده خودکار
loading	بارکنش
loading	بارگیری
loading	بار محموله
loading	امیختن موادخارجی به شراب
loading	بار
loading plan	طرح بارگیری خودرو
loading point	نقطه بارگیری
loading point	نقطه سوارشدن
loading coil	پیچک بار افزای
loading rack	سکوی بارگیری
loading ramp	راهروی شیب دار بارگیری
loading capacity	بار گیری
loading list	لیست بارگیری خودرو
loading for contingencies	کارمزدی که بابت هزینههای احتمالی به حق بیمه اضافه میشود
loading facilities	وسایل بارگیری
loading duration	مدت بار گذاری
loading capacity	فرفیت
loading chart	طرح بارگیری هواپیما
loading diagram	دیاگرام بارگیری
loading chart	جدول بارگیری
loading scale	مقیاس بارگیری
loading site	سکوی بارگیری
loading site	محل بارگیری
separate loading	مجزا پرشونده
rate of loading	میزان بارگذاری
rail loading	سوار کردن بار یا پرسنل روی درزینهای راه اهن
preload loading	بارگیری اولیه یا بارگیری قبل از بارگیری اصلی
loading space	فضای قابل بارگیری
pre loading	بارگیری اولیه
point of loading	نقطه بارگیری
loading routine	روال بارکننده
muzzle loading	سر پر
magnetic loading	بارگیری مغناطیسی
loading tray	سینی پر کن گلوله
loading time	زمان بارگیری
loading table	جدول بارگیری
loading station	ایستگاه بارگیری
loading speed	سرعت بار گذاری
separate loading	مهمات مجزا
loading bucket	سطل بارگیری
bulk loading	بارگیری در مخازن
cease loading	پر نکنید
cease loading	گلوله را پرنکنید
drift loading	دهانه
drag loading	نتیجه کشش بادیا موج انفجار
drag loading	فشار کششی
disc loading	نسبت وزن هلیکوپتر به مساحت دیسک رتوراصلی
direct loading	مجموعه نیروهائیکه مستقیمابه ساختمان اثر میکند وشامل بارهای زنده و مرده میباشد
diffraction loading	منتجه فشار
diffraction loading	منتجه نیروهای وارد بیک شیئی
cross loading	تقسیم بارهای هواپیما
density of loading	تراکم پر کردن خرج در لوله تراکم خرج پرتاب
combat loading	بارگیری رزمی هواپیما بارگیری جنگی
commercial loading	بارگیری تجارتی
commercial loading	بارگیری کالای تجارتی
commodity loading	بارگیری کالاهای مختلف
cycles of loading	دورههای بار
bulk loading	بارگیری مخزن به طور یک جا
dynamic loading	بارگذاری جنبشی
loading bridge	پل بارگیری
loading apron	نوار بارگیری
lane loading	سربار خط عبوری
cross loading	مخلوط کردن بارها
indirect loading	بارگذاری غیرمستقیم
horizontal loading	بارگیری افقی کشتیها
horizontal loading	کولاس افقی
horizontal loading	پر کردن مهمات به طور افقی
frequency loading	بارگیری فرکانسی
frequency loading	بارکنش فرکانسی
factor loading	وزن عاملی
endurance loading	بارگیری با حداکثر فرفیت بارگیری کامل
emergency loading	بارگذاری فوق العاده
bill of loading	بارنامه کشتی
bill of loading	جواز کشتی
emergency loading	بارگزاری فوق العاده بارگزاری اضطراری
breech loading	پر کردن تفنگ از ته
cross loading	سر شکن کردن بارها
loading bunker	بارگیریانبارزغال
The ship is loading.	کشتی درحال بارگیری است
tactical loading	بارگیری رزمی یا جنگی
transverse loading	بارگذاری روی پایه
loading area	قسمتلودینگ
breech loading	ته پر
up line loading	انتقال یک کپی از یک برنامه
wing loading	وزن غیر خالص هواپیما تقسیم بر سطح زیر ان
unit loading	بارگیری کردن یکانها برای حمل و نقل بارگیری یکان
Loading and unloading.	بارگیری وتخلیه
loading dock	بارگیریبارانداز
wing loading	نسبت وزن کل به مساحت یال
loading door	فشاردر
truck loading	سربار کامیون
manpower loading chart	نمودار تخصیص نیروی انسانی
container-loading bridge	پلورودبستههابهکشتی
block stowage loading	بارگیری وسایل هم مقصد دریک قسمت از وسیله ترابری
ammunition loading line	صف بارگیری مهمات صف بارکردن مهمات
bow loading door	درخمشدهمخصوصبار
muzzle-loading cannon	بارگیریلولهتوپ
volumetric loading/density	خارج قسمت حجم کل سوخت موتور راکت جامد به کل بدنه یا پوسته
loading participation in profits	هزینههای مشارکت در سود
loading on alternate spans	حالت بارگذاری یک در میان در دهانه ها
ammunition loading line	خط بارگیری مهمات
strength under tangential loading	مقاومت دربرابر عاملهای مماسی
deflection under long term loading	خیز ریز بار طویل المدت
multiple loading operating system	سیستم عامل بارکننده چندتایی
cross section of a muzzle-loading cannon	قسمتموربدهانهتوپ
base course	لایه اساس قشر اساس
sub base	زیر قشر
to base one self	اعتماد کردن
to base one self	تکیه کردن
second base	دومینپایگاه
off base <idiom>	غیر دقیق ،نادرست
r base	ار- بیس
base 0	پایه 01
sub base	زیر بستر
get to first base <idiom>	موفق بودن ،شروع خوبی راداشتند
third base	موضع بازیکن برای دفاع منطقه دورپایگاه سوم دربازی بیس بال
base 0	decimal
base course	قشر لعاب
first base	اولینپایگاه
base course	لایه شالوده
base course	قشر پی راه
filbert base	پایگاه فریبنده
filbert base	پایگاه دروغین
floating base	ناولجستیکی شناور یا کاروان لجستیکی شناور دریایی
base of a triangle	قاعده [مثلثی] [ریاضی]
floating base	پایگاه شناور دریایی
knowledge base	پایگاه اگاهی
hard base	باز سختbaseball
hard base	سکوی پرتاب موشک ضد ترکش اتمی
hard base	سکوی پرتاب مستحکم
fuse base	پایه ی فیوز
fox base+	فاکس بیس پلاس
magazine base	محلانبارخشاب
Asiatic base	پایه یونی [آسیایی]
wave base	سطحموج
telescope base	پایهتلسکوپ
base-court	حیات بیرونی
swivel base	پایهگردنده
sprung base	تشکفنری
sinister base	منحنیانتهایی
Attic base	پایه ی آتنی
recharging base	بخشتغذیه
defense base	پایگاه پدافندی
defense base	پایگاه دفاعی
data base	مبنای اطلاعات
pin base	پایهمیله
data base	پایگاه داده ها
It is base on a precedent.	مسبوق به سابقه است
sight base	پایه زاویه یاب یا دستگاه نشانه روی
polyacid base	باز چند اسیدی
tax base	مبنای مالیاتی
octal base	هشت پایهای
number base	پایه عدد
number base	عدد پایه
number base	مبنای عددی
naval base	پایگاه دریایی
monetary base	پایه پولی
monetary base	مبنای پولی
polyacidic base	باز چند اسیدی
prisoners base	بازی گرگم بهوا
production base	مبنای تولید یا تولیدات ملی
single base	تک مادهای
soft base	باز نرم
software base	مبنای نرم افزار
square base	کف گلوله یا قسمت ته گلوله
schiff base	باز شیف
return to base	بازگشت هواپیما به پایگاه به طور سالم هواپیمای بازگشتی
staging base	پایگاه تجدید سوخت یابارگیری مجدد یا جابجا کردن کالاها در کشتی یا هواپیما
stanchion base	زیرستون
pseudo base	شبه باز
mobilization base	حداقل منابع لازم برای بسیج نیروهاپایگاه بسیج
mobilization base	مبنای بسیج
magneto base	پایه مگنت
lewis base	باز لوویس
dexter base	پایهراستی
knowledge base	پایگاه دانش
knowledge base	پایگاه معلومات
inorganic base	باز غیر الی
inorganic base	باز معدنی
fixed base	پایهثابت
hardwood base	پایهسختچوبی
single base	باروت یک حبهای
concrete base	پایهیبتونی
centre base	ستونمرکزی
loktal base	لامپ قفلی
loctal base	لامپ قفلی
time base	ایستگاه مبنای اندازه گیری زمان مبنای زمانی
time base	مبدا زمانی
tax base	ماخذ مالیات

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com