English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
base memory حافظه پایه
Other Matches
memory حافظه دستگاه کامپیوتر
memory فضای ذخیره سازی در سیستم کامپیوتری یا رسانه که قادر به بازیابی داده یا دستورات است
memory یادگار یاد بود
memory یاد
memory خاطره
memory حافظه
to the memory of به یادبود
in memory of <idiom> به صورت رایگان
immediate memory حافظه فوری
base course لایه اساس قشر اساس
first base اولینپایگاه
off base <idiom> غیر دقیق ،نادرست
get to first base <idiom> موفق بودن ،شروع خوبی راداشتند
second base دومینپایگاه
base course قشر لعاب
to base one self تکیه کردن
base course قشر پی راه
r base ار- بیس
base course لایه شالوده
third base موضع بازیکن برای دفاع منطقه دورپایگاه سوم دربازی بیس بال
base 0 decimal
sub base زیر قشر
sub base زیر بستر
base 0 پایه 01
to base one self اعتماد کردن
memory capacity گنجایش حافظه
memory dump روگرفت حافظه
memory dump رونوشت ازحافظه
memory drum گردونه یاد
memory cache حافظه پنهان
memory dependent وابسته حافظه
memory dependent متکی به حافظه
memory cycle چرخه حافظه
memory chip تراشه حافظه
memory cell سلول حافظه
memory bank بانک حافظه
memory for digits حافظه عددی
memory mapping نقشه حافظه
memory moard برد حافظه
memory module واحد حافظه
memory module ماژول حافظه پیمانه حافظه
memory port درگاه حافظه
memory protection حفافت حافظه
memory protection پشتیبانی ازحافظه
memory register ثبات حافظه
memory snapshot تصویر لحظهای حافظه
memory mapped i/o ورودی- خروجی نگاشت حافظه
memory map طرح یا نقشه حافظه
memory guard نگهبان حافظه
memory hierarchy سلسله مراتب حافظه
memory illusion خطای یاد
memory management مدیریت حافظه
memory image تصویر یاد
memory interleaving برگ برگ کردن حافظه جایگذاری حافظه
memory location مکان حافظه
memory location محل حافظه
memory map نقشه حافظه
memory map نگاشت حافظه
memory sniffing ازمایش مداوم حافظه به هنگام پردازش
constructive memory حافظه سازا
disk memory حافظه دیسک
shared memory حافظه تسهیم شده
dynamic memory حافظه پویا
EDO memory MEMORY OUTPUT DATA EXTENDED
EDO memory فن آوری حافظه که حاوی پیشرفت بهتری است و می انواند داده را از محلی از حافظه پیدا کند و بخواند بایک عمل . و نیز میتواند آخرین قطعه داده را که در حافظه ذخیره شده بود در حافظه پنهان آماده خواندن از حافظه است
EDO memory ذخیره کند
eidetic memory یاد روشن
expanded memory حافظه گسترشی
extended memory حافظه توسعه یافته
cryogenic memory استفاده از خصوصیات هدایت مواد
cryogenic memory رسانه ذخیره سازی که در دمای خیلی پایین کار میکند
control memory حافظه کنترل
control memory حافظه کنترلی
conventional memory در سیستم سازگار -IBM PC ناحیه حافظه با دستیابی تصادفی نصب شده روی PC با گنجایش چند کیلو بایت
conventional memory این فضای حافظه مستقیماگ توسط DOS-MS قابل کنترل است و محلی است که بیشتر برنامههای بار شده برای اجرا آنجا هستند
coordinate memory حافظه مختصاتی
core memory حافظه چنبرهای
commit to memory حفظ کردن
core memory حافظه هستهای
extended memory حافظه تمدیدی
external memory حافظه خارجی
low memory فضای حافظه تا چند کیلوبایت
magnetic memory حافظه مغناطیسی
main memory حافظه اصلی
mass memory حافظه انبوه
memory address نشانی حافظه
memory address ادرس حافظه
memory afterimage رد تصویر یاد
memory allocation اختصاص حافظه
laser memory حافظه لیزری
it escaped my memory یادم رفت
in memory of blessedmemory بیاد
in memory of blessedmemory بیادگار مرحوم
in memory of blessedmemory خدابیامرز
incidental memory حافظه اتفاقی
interleave memory حافظه جاگذاری
memory mapping نگاشت حافظه
internal memory حافظه داخلی
internal memory بخشی از RAM Rom که واحد پردازش مرکزی مستقیما وصل است بدون نیاز به واسط
memory bandwidth پهنای باند حافظه
memory span فراخنای یاد
to stamp on the memory در ذهن منقوش ساختن
memory key کلیدحافظه
memory recall دوبارهخوانیحافظه
subtract from memory دکمهکمکنندهازحافظه
I can recite from memory. می توانم از حفظ بخوانم
to fail [memory] وا ماندن [حافظه یا خاطره]
to fail [memory] درماندن [حافظه یا خاطره]
memory management مدیریت حافظه [علوم کامپیوتر]
memory cancel پاککردنحافظه
memory button دکمهحافظ
upper memory کیلو بایت از حافظه قرار گرفته بین حدود کیلوبایت و مگابایت . حافظه بیشتر بعد از حافظه معمول کیلوبایت است و قبل از حدود مگابایت
virtual memory حافظه مجازی
volatile memory حافظه فرار
volatile memory حافظه یا رسانه ذخیره سازی که داده ذخیره شده در آن را در صورت قط ع منبع تغذیه از دست میدهد.
within living memory تا انجا که مردمان زنده
within living memory به یاد دارند
add in memory اضافه کردن به حافظه
computer memory حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر]
addressed memory حافظه تصادفی [علوم کامپیوتر]
addressed memory حافظه خواندن،نوشتن [علوم کامپیوتر]
main memory حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر]
primary memory حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر]
computer memory حافظه رایانه [علوم کامپیوتر]
main memory حافظه رایانه [علوم کامپیوتر]
primary memory حافظه رایانه [علوم کامپیوتر]
to stamp on the memory ذهنی کردن
memory trace رد یاد
real memory حافظه فیزیکی موجود که توسط CPU قابل آدرس دهی است
real memory حافظه حقیقی
real memory حافظه واقعی
recent memory حافظه نزدیک
refresh memory واحد حافظه با سرعت بالابرای تولید مجدد تصویر ناحیهای از حافظه کامپیوترکه مقادیری را نگهداری میکند
regenerative memory عملیات خواندن که به طور خودکار داده را تولید میکند و در حافظه می نویسد
regenerative memory رسانه ذخیره سازی که باید محتوای آن مرتباگ تنظیم شود تا محتوایش باقی بماند
read only memory حافظه فقط خواندنی
read mostly memory حافظه بیشتر خواندنی
memory word کلمه حافظه
one level memory حافظه یک سطحی
optical memory حافظه نوری
passive memory حافظه منفعل
photodigital memory سیستم حافظه کامپیوتری که از لیزر برای نوشتن داده روی فیلم ای که بعدا چندین بار قابل خواندن است ولی نه نوشتن استفاده میکند. WORM نیز گفته میشود. حافظه نوشتن یک بار
photodigital memory خواندن چند بار
programmable memory حافظه برنامه پذیر
racial memory حافظه نژادی
regenerative memory حافظه باز زا
regenerative memory حافظه احیاء کننده
remote memory حافظه دور
semiconductor memory حافظه نیمه رسانا
shadow memory جدول مبدل که محلهای حافظه واقعی را با معادل محلهای مجازی آن ها بیت میکند
shadow memory محلهای حافظه مکرر که با کد مخصوص قابل دستیابی است
shadow memory حافظه ثانوی موقت
shadow memory شبه حافظه
stack memory حافظه پشتهای
static memory حافظه ایستا
to commit to memory ازبرکردن
semiconductor memory حافظه نیمه هادی
rotating memory حافظه چرخشی
scratchpad memory حافظه چرکنویسی
scratchpad memory حافظه چرکنویس
screen memory خاطره پوشان
screw to the memory بذهن سپردن
search memory حافظه جستجو
secondary memory حافظه ثانویه
to escape one's memory از خاطر رفتن
associative memory حافظه انجمنی
cache memory مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
bytewide memory بایت ادرس پذیر در حافظه اصلی
bubble memory روش ذخیره سازی داده دودویی با استفاده از خصوصیات مغناطیسی رسانه ها تا دادههای با حجم بالا در حافظه اصلی ذخیره شوند
bubble memory سرعت بالا و حافظه متحرک
auxiliary memory حافظه کمکی
auxiliary memory حافظ کمکی
acoustic memory حافظه صوتی
associative memory حافظه شرکت پذیر
as memory serves هر وقت بیاد انسان بیاید
alterable memory حافظه تغییرپذیر
bubble memory مین فرفیت بالا
associative memory حافظه تداعی
bubble memory حافظه حبابی
cache memory بخشی در حافظه سریع که چند دستور بعدی که باید توسط پردازنده پردازش شوند را مشخص میکند.
alterable memory حافظه اصلاح پذیر
To revive a memory. خاطره ای رازنده کردن
buffer memory حافظه میانیگر
cache memory یک حافظه کوچک و بسیارسریع که مخصوص ذخیره موقت اطلاعات میباشد حافظه پنهان
cache memory بخشی از حافظه سریع که داده هایی را ذخیره میکند که کامپیوتر بتواند به سرعت به آن دستیابی داشته باشد
cache memory حافظه پنهانی
cache memory فایل کردن یا قرار دادن در حافظه پنهان
sight base پایه زاویه یاب یا دستگاه نشانه روی
base line خط پایه
base command فرماندهی پایگاه
base ignition احتراق تحتانی
base hit ضربه به داخل محوطه باامتیاز
base fuze ماسوره ته پران
single base باروت یک حبهای
base line خط مبنا
base court حیاط بیرونی یاعقبی
base line خط کور
base line خط توجیه
single base تک مادهای
base ejection ته پران
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com