Dictiornary-Farsi | base of wall | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
base of wall	روپی


Other Matches

wall-to-wall	فرش کردن سرتاسری
wall	دیواره
wall	مانع یکپارچه در پرش اسب مرکب از جعبههای روی هم
wall	محصور کردن
wall	تیغه کشیدن دیوار
wall up	رسیدن موج به حداکثر اوج
to the wall <idiom>	به آخر خط رسیدن
wall-to-wall	[مفروش کردن کل اتاق توسط یک تخته فرش]
the wall	پشت دیوارایستاده بودم
to go to the wall	درتنگی یافشارواقع شدن ورشکست شدن
wall	دیواری
wall	دیوارکشیدن
wall-to-wall	فراگیر
wall-to-wall	همگانی
wall-to-wall	کامل
wall-to-wall	همه جانبه
wall-to-wall	از دیوار به دیوار
wall-to-wall	سرتاسری
wall	دیوار
wall	جدار
wall	حصار دار کردن
wall	حصار
wall	محصورکردن
to deafen a wall	دیوار راطوری ساختن که صدارا انتقال ندهد
to encircle with a wall	دیوار یا چینه کشیدن
to deafen a wall	عایق کردن دیوار
to panel a wall	دیواری را تخته کوبی کردن
to peck down a wall	دیواری را با الت نوک تیزخراب کردن
toe wall	دیوار پای خاکریز
toe wall	دیوارضامن پادیوار
town wall	باروی شهر
wailing wall	دیوارندبه
wailing wall	دیوار قدیمی اورشلیم
to deaden a wall	عایق کردن دیوار
box wall	صندوقه
wall arcade	طاقنما
bench wall	دیوار تکیه گاه
bearing wall	دیوار بارگیر
bearing wall	دیوار باربر
batter of a wall	شیب دیوار
batter of a wall	میل دیوار
the pictures on the wall	عکس ها
thickness of a wall	کلفتی دیوار
thickness of a wall	ضخامت دیوار
surcharged wall	دیوار محافظ که بار اضافه راحمل میکند
wall pass	پاس مستقیم
wall opening	روزنه دیوار
wall paint	رنگ دیوار
wall painting	نقاشی دیواری
wall paper	کاغذ دیواری
wall plate	زیرسری
wall rue	سداب کهنه
wall socket	پریز دیواری
wall socket	پریز روی دیوار
wall tie	بست دیواری
wing wall	دیواره جانبی
wall louse	ترده
wall louse	موریانه
wall lining	اندود دیوار
wall energy	انرژی در واحد سطح مرزمشترک بین حوزههای مغناطیسی مختلف الجهت
wall entrance	عبور از داخل دیوار
wall eye	چشمی که سفیدی ان زیادوعنبیه ان کمرنگ باشد
wall eye	چشم مات
wall eye	چشم سفید
wall hanging	تزئینات دیواری
wall insulator	عایق دیوار
wall knot	گره حصیری
wall knot	گره تخت
wall lining	پوشش دیوار
wall board	تخته برای چوبکاری دیوار
key wall	دیوار اب بند
front wall	دیوار مقابل اسکواش
fresco a wall	اب رنگ زدن
fresco a wall	دیوار سفید کرده را
one brick wall	دیوار یک اجره
outer wall	دیوار خارجی
panel wall	اگین دیوار
flare wall	دیوار حائل خاکریز پل
partition wall	دیوار تیغه
partition wall	دیوار میانی دیوار وسط دیوار بین دو فضا
fire wall	دیوار اتش بند
partition wall	تیغه
pellitory of the wall	اذن الفار
front wall	دیوار جلو
fruit wall	چفته
it sprang from the wall	ازدیوار رویید
interior wall	دیوار داخلی
insulated wall	دیواره عایق
head wall	دیواریکه در بالادست یک ابگیرساخته میشود
non bearing wall	دیوار تیغه
training wall	دیواره راهنما
lining of the wall	پوشش روی دیوار
guide wall	دیواره راهنما
gravity wall	دیوار وزنی
gap in a wall	شکاف دردیوار
gable wall	دیوار لچکی
gable wall	دیوار سنتوری
face wall	دیوار بر
face wall	ماسک
face wall	نقاب
cut off wall	دیوار جداکننده
curtain wall	تیغه
curtain wall	دیوار پردهای
cross wall	دیوار پلهای عرضی
cross wall	دیوار همبر
coping of a wall	در پوش روی دیوار
coping of a wall	قرنیس روی دیوار
common wall	دیوار تقسیم دیوار جلوگیری از اتش سوزی
common wall	دیوار مشترک
sleeper wall	دیوار کرسی
spin wall	دیوار درون بنا که بران بارگذاری میشود
spine wall	دیوار اساسی
side wall	دیوار پهلویی
shear wall	دیوار برشی
wall bracket	طاقچه
enclosure wall	دیوار بر
wall wort	اذن الفار
pise wall	چینه
plinth of a wall	ازاره
quay wall	دیوار بارانداز
decorated wall	دیوار تزیینی
rear wall	دیوار پشت
render a wall	استرکشی دیوار
retaining wall	دیوار حائل
retaining wall	دیوار ضامن
retaining wall	دیوار نگهبان دیوار محافظ
clay wall	دیوار چینه
hole in the wall <idiom>
approach wall	دیواره ورودی
apron wall	صفحه پیش بند
wall sockets	پریز ها
banch wall	دیواره محافظ
banch wall	دیواره پشتیبان
the picture on the wall	این عکس روی دیوار
handwriting on the wall <idiom>
drive someone up a wall <idiom>	از کوره در رفتن ،عصبانی شدن
climb the wall <idiom>	از محیط خسته وعصبانی شدن
To drive someone up the wall.	کسی رابتنگ آوردن (تحت فشار مالی )
wave wall	دیوارموج
wall tent	چادردیوارهدار
an interstice in a wall	ترک در دیوار
wall sockets	پریز های دیواری
Wall Street	مرکز بانکها و سرمایه داران نیویورک
party wall	دیوار مشترک
to lean against the wall	به دیوار تکیه دادن
fruit-wall	چفته
dwarf wall	دیوار نیمه
curtain-wall	تیغه
cavity wall	دیوار صندوقهای
cavity wall	دیوارتوخالی
cavity wall	دیوار دو جداره
conservative wall	دیوار باغچه
choir-wall	[دیواره ی جداکننده جایگاه]
batter of wall	میل دیوار
wall clock	ساعت دیواری
wall sockets	پریز های روی دیوار
wall light	چراغدیواری
brick wall	آجردیوار
tank wall	دیوارهنانکر
bund wall	دیوارمرکب
wall and rails	دیواروریلها
turning wall	دیواربازگشت
start wall	دیوارهشروع
fortified wall	دیوارکناری
cell wall	دیوارهسلولی
wall grille	شبکهدیواری
the pictures on the wall	ی روی دیوار
wall lantern	فانوسدیواری
Qibla wall	دیوارکیبلا
monitor wall	دیوارهصفحهنمایشگر
back wall	دیوارپشتی
wall stud	تیرچوبدیواری
knock one's head against the wall <idiom>	کاربی نتیجه
earth retaining wall	دیوار نگهبان خاک
load-bearing wall	دیوار حمال
effective thickness of a wall	ضخامت موثر دیوار
render plaster on the wall	اندود کردن
swivel wall lamp	لامپچرخاندیواری
render plaster on the wall	گچ مالیدن
wall mounted switch	کلید دیواری
side wall of a lock	بدنه سد دریچهای
side wall line	خطدیوارکناری
side wall of stairs	جان پناه کناره پلکان
wall mounted switch	کلیدی که روی دیوار نصب میشود
wall mounting cabinet	قفسه دیواری
wall mounting cabinet	قفسهای که روی دیوار نصب میشود
concrete core wall	دیوار با هسته بتنی
earth retaining wall	دیوار پشت بند
Loudon's hollow wall	[دیوار آجری با دونوع آجر چینی کله راسته و راسته چینی]
dry-stone wall	دیوارسنگی
toss ball against a wall	تمرین ابشار با دیوار
inbond and outbond wall	دیوار با اجر چینی کله راسته
to talk to a [brick] wall <idiom>	با دیوار حرف زدن [اصطلاح]
load bearing wall	دیوار حمال
To stick a poster on the wall.	اعلان به دیوار چسباندن
load bearing wall	دیوار باربر
tow brick wall	دیوار دواجره
wall stack section	بخشدودکشدیواری
tow brick wall	دیوار دو اجری
to strip the paint off the wall	رنگ را از دیوار [با خراش] کندن

base of wall

روپی