Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
base point
نقطه مبنا
Other Matches
point-to-point connection
اتصال نقطه به نقطه
point to point network
شبکه نقطه به نقطه
point to point line
خط نقطه به نقطه
r base
ار- بیس
base course
لایه شالوده
base course
قشر پی راه
base course
قشر لعاب
sub base
زیر بستر
third base
موضع بازیکن برای دفاع منطقه دورپایگاه سوم دربازی بیس بال
sub base
زیر قشر
first base
اولینپایگاه
to base one self
اعتماد کردن
base 0
پایه 01
base 0
decimal
off base
<idiom>
غیر دقیق ،نادرست
get to first base
<idiom>
موفق بودن ،شروع خوبی راداشتند
to base one self
تکیه کردن
second base
دومینپایگاه
base course
لایه اساس قشر اساس
base hit
ضربه به داخل محوطه باامتیاز
base ignition
احتراق تحتانی
base fuze
ماسوره ته پران
base level
تهتراز
base line
خط پایه
base line
خط مبنا
base line
خط کور
base line
خط توجیه
base map
نقشه مبنا
base of origin
پایگاه مبداء منبع اصلی مبداء ارسال
base of origin
مبداء اصلی
base of operations
پایگاه عملیاتی مبنای عملیات
base of operations
پایگاه عملیات
base of fire
مبنای اتش
base number
عدد پایه
base number
عدد مبنا
base mortar
قبضه مبنا
base mortar
خمپاره مبنا
base memory
حافظه پایه
base map
نقشه پایگاه
base map
نقشه مادر
base loading
بار اولیه
base loading
بارگیری انجام شده در پایگاه
fire base
مبنای اتش
base of trajectory
تصویر افقی مسیر گلوله پایه مسیر گلوله
base fuze
ماسوره ته
base fuze
ماسوره ته گلوله
base camp
پایگاه اصلی کمپ اصلی
base camp
پایگاه مبنا
base born
حرامزاده
base band
1-محدوده فرکانس سیگنال پیش از پردازش یا ارسال 2-سیگنالهای دیجیتالی ارسالی بدون تقسیم 3-اطلاعات تقسیم شده با یک فرکانس
base band
مدار ارتباطی که سیگنالهای محدود را در باند پایه ارسال کند
base band
روش ارسال که در آن کل پهنای باند کابل استفاده میشود و سیگنال داده تقسیم نمیشود. مثل اینترنت
base band
ارسال داده با تغییر مسط ح ولتاژ در مسیر اتصال
base address
آدرس مبنا
bare base
فرودگاهی دارای خط اتومبیل و تاکسی و منبع اب اشامیدنی
bare base
پایگاه اماده نشده
bare base
پایگاه اشغال نشده
wheel base
فاصله بین چرخ جلو و عقب در خودروهایی که از یک اکسل بیشتر دارند
data base
پایگاه داده ها
data base
مبنای اطلاعات
base address
نشانی پایه
base circle
هر قسمت اریب از یک سیلندر دایره مبنا
base frame
چهارچوب زیر دستگاهها
base font
فونت پیش فرض
base font
فونت پایه
base flow
مقدار جریان ابی که رودخانه در حالت غیرسیلابی دارد
base flow
جریان پایه
base ejection
پرتاب شونده از ته
base ejection
ته پران
base development
ساختن پایگاه
base development
تهیه پایگاه
base depot
امادگاه واقع در پایگاه امادگاه مبنا
base defense
پدافند پایگاه
base defense
پدافند از پایگاه
base cover
عکس برداری اولیه
base court
حیاط بیرونی یاعقبی
base complex
مجتمع پایگاه هوایی یا دریایی یا زمینی و غیره
base command
فرماندهی پایگاه
army base
پادگان نیروی زمینی
base piece
قنداق
column base
ته ستون
column base
پایه ستون
conjugate base
باز مزدوج
coupling base
وسیلهای که چاشنی را به کلاهک یا خرج مشتعل کننده وصل میکند
coupling base
اتصال دهنده چاشنی به کلاهک
bayonet base
پایه لامپ میخی
base width
عرض پایه پهنای پایه
base width
ستبرای پایه
base unit
یکای اصلی واحد اصلی
base unit
یکای بنیادی
base unit
یکان مبنا
base unit
یکان پایگاهی
base symbol
علایم قراردادی مبنا
base surge
ابر پایه قارچ اتمی
base surge
ابر غلطان اتمی در ترکش سطحی
base stone
سنگ زیرین
base spray
بسک ته
column base
زیرستون
base of splat
پایهپشتصندلی
bracket base
پایهقلاب
fixed base
پایهثابت
chart base
چارت مادر
chart base
چارت مبنا
dexter base
پایهراستی
center base
میدان مرکزی
hardwood base
پایهسختچوبی
lamp base
پایهلامپ
magazine base
محلانبارخشاب
concrete base
پایهیبتونی
pin base
پایهمیله
centre base
ستونمرکزی
recharging base
بخشتغذیه
sinister base
منحنیانتهایی
sprung base
تشکفنری
swivel base
پایهگردنده
telescope base
پایهتلسکوپ
wave base
سطحموج
base spray
بسکهای ته گلوله
base speed
سرعت منتجه
base plate
صفحه زیر ستون
base plate
صفحه پای ستون
base pitch
فاصله بین نیمرخهای مشابه دو دندانه مجاور از یک چرخ دنده
base piece
مقر
base piece
پایه پایه استقرار
base piece
کف
base piece
قبضه مبنا
base piece
توپ مبنا
base piece
توپ اصلی
base period
زمان مبنا
base peak
پیک مبنا
base pay
حقوق ثابت بدون مزایا وفوق العاده
base path
مسیر بین پایگاهها
base pairing
جفت شدن بازی
base ore
کانه کم عیار
base operation
عملیات پایگاهی
base on halls
گرفتن امتیاز با رسیدن به پایگاه نخست
base plug
درپوش تحتانی گلوله درپوش کف
base price
قیمت پایه
base price
قیمت مبنا
base speed
سرعت مبنا
base shop
تعمیرگاه پادگانی
base shop
تعمیرگاه نگهداری امادگاهی تعمیرگاه پایگاهی
base shear
نیروی کلی حاصل از زلزله در پای ساختمان برش پای ساختمان
base section
رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
base section
بخش اماد لجستیکی منطقه جلو
base running
دویدن بسوی پایگاه
base runner
توپزنی که در پایگاه است یابسوی ان می رود
base ring
رینگ پایه
base ring
حلقه یا رینگ تحتانی توپ حلقه پایه حلقه کف
It is base on a precedent.
مسبوق به سابقه است
base reserves
اماد مبنای ذخیره
base repair
تعمیرات پایگاهی
base repair
تعمیر اساسی
base register
ثبات مینا
base register
ثبات پایه
base of wall
روپی
base rates
ارزش اولیه
lewis base
باز لوویس
filbert base
پایگاه فریبنده
filbert base
پایگاه دروغین
tax base
ماخذ مالیات
tax base
مبنای مالیاتی
knowledge base
پایگاه اگاهی
knowledge base
پایگاه دانش
stanchion base
زیرستون
staging base
پایگاه تجدید سوخت یابارگیری مجدد یا جابجا کردن کالاها در کشتی یا هواپیما
time base
ایستگاه مبنای اندازه گیری زمان مبنای زمانی
time base
مبدا زمانی
base rates
نرخ مبنا
fuse base
پایه ی فیوز
base rates
نرخ پایه
base rates
اهنگ پایه
base rate
ارزش اولیه
base rate
نرخ مبنا
base rate
تعرفه مبنا
base rate
نرخ پایه
base rate
اهنگ پایه
square base
کف گلوله یا قسمت ته گلوله
software base
مبنای نرم افزار
return to base
بازگشت هواپیما به پایگاه به طور سالم هواپیمای بازگشتی
hard base
سکوی پرتاب مستحکم
hard base
سکوی پرتاب موشک ضد ترکش اتمی
hard base
باز سختbaseball
inorganic base
باز معدنی
polyacid base
باز چند اسیدی
polyacidic base
باز چند اسیدی
pseudo base
شبه باز
prisoners base
بازی گرگم بهوا
base reserves
ذخایرپادگانی نیروی احتیاط پادگانی
schiff base
باز شیف
knowledge base
پایگاه معلومات
floating base
پایگاه شناور دریایی
floating base
ناولجستیکی شناور یا کاروان لجستیکی شناور دریایی
inorganic base
باز غیر الی
soft base
باز نرم
single base
تک مادهای
single base
باروت یک حبهای
sight base
پایه زاویه یاب یا دستگاه نشانه روی
fox base+
فاکس بیس پلاس
production base
مبنای تولید یا تولیدات ملی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com