English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (10 milliseconds)
English Persian
basic access method روش دستیابی اصلی
Search result with all words
basic direct access method روش دستیابی مستقیم اساسی
basic partitioned access method روش دستیابی قسمت بندی شده اساسی
basic sequential access method روش دستیابی ترتیبی اساسی
basic telecommunications access method روش دستیابی ارتباطات راه دور اساسی
Other Matches
access method روش دستیابی
direct access method روش دستیابی مستقیم
telecommunications access method روش دستیابی ارتباطات ازراه دور
sequential access method روش دستیابی ترتیبی
queued access method روش دستیابی صفی
virtual storage access method روش دستیابی انباره مجازی
indexed sequential access method روش دستیابی ترتیبی شاخص دار
queued sequential access method روش دستیابی ترتیبی صف بندی شده
basic indexed sequential acess method روش دستیابی ترتیبی شاخص دار اساسی
queued indexed sequential access method روش دستیابی ترتیبی اندیس دار صف بندی شده
basic course دوره مقدماتی
basic روش ذخیره و بازیابی بلاکهای داده به ترتیب
basic دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
basic بخشی از کنترل کننده ارتباطات که توابع ریاضی و منط قی را بررسی میکند
basic حالت ابتدایی یا ساده شروع هر چیزی
basic Symbolic sAll-Purpose"Beginner Instructioncode
basic یک زبان برنامه نویسی ساده از نظراموزش و بکارگیری و دارای فهرست کوچکی از دستورات وقالبهای ساده
basic بیسیک
basic مقدماتی اساسی
basic plus نوعی زبان برنامه نویسی گسترش یافته BASIC
basic بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
basic نرم افزاری که اجرای سطح پایین و ابتدایی سخت افزار و مدیریت فایل را کنترل میکند
basic کنترل استاندارد خط وط ارسالی با استفاده از کدهای مخصوص
basic ابتدایی
basic اولیه
basic اساسی مقدماتی
basic قلیایی
basic بازی
basic بنیانی
basic تهی بنیانی
basic سیستمی که برنامه یا کارهای مشخصی را برای یک کامپیوتر مرکزی انجام میدهد و با استفاده از سیگنالهای وقفه قابل کنترل است
basic توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basic مین دستیابی
basic کد دودویی که مستقیماگ و فقط با استفاده از آدرس ها و مقادیر مطلق در CPU عمل میکند.
basic روش استاندارد ذخیره سازی داده روی دیسک تا سایر کامپیوتر ها هم بتوانند استفاده کنند
basic به یک وسیله راه دور
basic پایهای
basic اساسی
basic اصلی
basic بنیادی
basic روش به هنگام سازی و بازیابی مستقیم بلاک داده مشخص که در یک وسیله با دستیالی مستقیم ذخیره شده است
access درگاه
I have no access to anywhere . دستم از همه جا کوتاه است
access مدخل
access دسترسی
immediate access دستیابی صریح
non access عدم دسترسی
access well چاه دستیابی
access ورودی
access اضافی
access تقریب
access کومکی
access اجازه دخول
access بروز مرض حمله
access راه دسترس
access در دسترس بودن راه رسیدن به راه وصول
access وسیله حصول
access دسترسی
access تقرب به خدا
access دسترسی راه
access مجاز بودن به استفاده از کامپیوتر و خواندن و تغییردادن فایل های ذخیره شده
access دست یابی
access دستیابی
access اصابت
access دسترس
access دسترسی یا مجال مقاربت
access الحاق اضافه
access افزایش
basic data دادههای اولیه عناصر اولیه
basic date تاریخ شروع خدمت در هردرجه
basic data عناصر تیر اولیه
basic language زبان بیسیک
basic deficit کسری کلی
basic data اطلاعات اولیه
basic date تاریخ ترفیع
basic crops پنبه تنباکو و برنج
basic crops ذرت
basic crops محصولات کشاورزی اساسی مانند گندم
basic brick اجر قلیائی
basic capacity گنجایش مبنا
basic capacity گنجایش پایه
basic circuit مدار ساده
basic communication گزارش یا مدرک اولیه مکاتبات اولیه
basic conflict تعارض بنیادی
basic crops جو
basic cover عکسبرداری اولیه هوایی
basic deficit کسری اساسی
basic hole سوراخ مقدماتی
basic branch رسته اولیه
basic dye رنگینه بازی
basic fortran استاندارد امریکایی و تاییدشده از زبان برنامه نویسی فرترن
basic training تعلیمات ابتدایی
basic point نقطه مبداء
basic ration جیره اصلی
basic ration جیره مقدماتی جیره مبنا
basic surplus مازاد اساسی
basic standard استاندارد اولیه
basic research تحقیقات مقدماتی
basic sciences علوم پایه
basic shaft محور اصلی
basic speed سرعت اولیه
basic shaft محور واحد
basic slag سرباره قلیایی
basic size اندازه اولیه
basic training اموزش مقدماتی
basic variable متغیر اصلی
basic gearing گیربکس
basic gearing چرخ دندههای اصلی
basic intent نیت عام
basic salt نمک بازی
basic lining پوشش یا استر قلیایی
basic linkage پیوند اساسی
basic load بار مبنا
basic verses ایات محکمات
basic of issue مبنای توزیع
basic of issue مبنای واگذارکردن اقلام
basic variable متغیر اساسی
basic pay اصل حقوق
basic pay حقوق اصلی
basic size اندازه اصلی
basic anxiety اضطراب بنیادی
basic load بار مبنای مهمات یا وسایل
basic agreement توافق اولیه
basic ground زمینه و متن اصلی فرش
basic dye رنگ قلیایی
applesoft basic نوع توسعه یافته زبان برنامه نویسی BASIC که باریزکامپیوتر قابلیت پردازش اعداد اعشاری را هم دارد
quick basic کوئیک بیسیک
basic weaves رگباسلیق
airman basic سرباز ساده و بدون درجه نیروی هوایی
advanced basic بیسیک پیشرفته
Visual Basic ابزار برنامه نویسی ساخت ماکروسافت که باعث ساخت برنامههای کاربردی ویندوز به آسانی میشود
true basic تروبیسیک
tiny basic یک زبان برنامه سازی سطح بالا که زیرمجموعه BASICاست و برای ریزکامپیوترطراحی شده است
basic agreement چهارچوب توافق [حقوق]
microsoft basic مدل مشهوری از زبان برنامه نویسی BASIC که روی ریزکامپیوترها بکاربرده میشود
integer basic نوعی زبان BASIC که میتواند تمام اعداد را موردپردازش قرار دهد
basic research علم بنیادی
basic price قیمت مبنا
basic research علم پایه
basic allowance سهمیه اولیه ضریب حقوقی معاش
basic allowance شارژ انبار
basic price قیمت پایه
sequential access رسانه ذخیره سازی که داده در آن به ترتیب دستیابی میشود
serial access دستیابی نوبتی
sequential access دستیابی ترتیبی
sequential access فایل ترتیبی اندیس دار که موضوع به موضوع در بافر خوانده میشود
sequential access صف بلاکهای منتظر برای پردازش , که با روش دستیابی ترتیبی بازیابی میشود
random access دستیابی مستقیم
sequential access روش بازیابی داده از رسانه ذخیره سازی با شروع از ابتدای رسانه
sequential access و خواندن هر رکورد تا رسیدن به داده مورد نظر
access door درورودی
access shaft مدخل استوانه ای
access window مدخلپنجرهایبرایدریافتاطلاعاتدرفلاپیدیسک
access duct مجرای دسترسی
To deprive someone of access. دست کسی را کوتاه کردن
access structures ساختمان های قابل عبور و مرور
instantaneous access زمان دستیابی کوتاه به رسانه با دستیابی تصادفی
serial access دستیابی سری
serial access دستیابی پیاپی
channel access دستیابی کانال
quick access با دست یابی تند
parallel access دستیابی موازی
parallel access با دست یابی موازی
direct access دسترسی مستقیم به اطلاعات
direct access دستیابی مستقیم
multiple access دستیابی چندگانه
random access قطعه الکترونیکی آداپتور گرافیکی ویدیو که سیگنالهای رنگی دیجیتال را به سیگنالهای الکتریکی که به صفحه نمایش فرستاده می شوند تبدیل میکند
fast access با دستیابی سریع
no access for wheelchairs عبورویلچیرممنوع
limited access دراری محدودیت مدارک محدود
limited access محدود
rapid access با دستیابی سریع
keyed access دستیابی کلیدی
random access دستیابی تصادفی
random access دسترسی به اطلاعات به طورناموزون
random access فایلی که هر رکورد آن به سرعت با آدرسش قابل دستیابی است , بدون جستجو در بقیه فایل و به ممحل قبلی بستگی ندارد
control of access ایین ورودی ها
semirandom access دستیابی نیمه تصادفی
deny access جلوگیری از دستیابی به یک مدار یا سیستم به دلیل حجم کار بالا یا امنیتی
selective access دستیابی گزیده
remote access دستیابی از راه دور
remote access دستیلبی از دور
direct access دستیابی مسقیم
direct access دسترسی مستقیم
random access توانایی دستیابی سریع به محلهای حافظه به هر ترتیبی
random access رسانه ذخیره سازی که امکان دستیابی به هر مرحله با هر ترتیبی را فراهم میکند
random access حافظهای که امکان دستیابی به هر محلی با هر ترتیبی , معمولاگ به صورت IC , فراهم میکند
immediate access storage storage main
access control که فقط به کاربران خاص اجازه میدهد از سیستم کامپیوتر استفاده کنند یا فایلها را بخوانند
access point نقطه فرود
access road جاده دسترسی
access control کنترل دستیابی
access road راه دسترسی
access road راه دستیابی راه کمکی
access road راه اتصالی
access procedures روشهای مربوط به کشف وخنثی کردن و تخریب موادمنفجره یا بی اثر کردن موادمنفجره
access code رمز دسترسی
access point نقطه دسترس
access point نقطه دستیابی
access point نقطه اتصال خط به قوس
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com