Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 91 (6 milliseconds)
English
Persian
bench micrometer
میکرومتر رومیزی
Other Matches
tree bench
[bench encircling a tree trunk]
نیمکت
[دور تنه ]
درخت
micrometer
خردسنج
micrometer
میکرومتر
micrometer
ریز پیما
micrometer
ریزسنج
micrometer
میکرومتر ذره سنج
micrometer
ریز سنج
azimuth micrometer
وسیله نشان دهنده اجزای سمت هواپیما
azimuth micrometer
طبله میکرومتر سمتی
micrometer screw
پیچتنظیممیکرومتر
micrometer scale
طبله اعدادجزیی مقیاس اعداد جزیی
micrometer caliper
ریزسنج
micrometer caliper
خرده سنج
micrometer caliper
پرگار مخصوص اندازه گیری اشیاء خیلی ریز
micrometer scale
طبله میکرومتر
inside micrometer
میکرومتر داخلی
dial indicator micrometer
میکرومتر با صفحه مدرج
bench
میز کار دستگاه
bench
میز ابزار
bench
سکوی کوهستانی
bench
مسند قضاوت
bench
تعویض بازیگر نیمکت تمرین وزنه برداری
bench
نیمکت ذخیره ها
bench
میز
bench
بر کرسی نشستن
bench
میز قالب گیری
bench
میز کار
bench
نیمکت گذاشتن
bench
روی نیمکت یامسند قضاوت نشستن یانشاندن
bench
کرسی قضاوت جای ویژه
bench
سکو
bench
نیمکت
bench
هیات قضات محکمه
backless bench
نیمکت
[صندلی]
بدون پشتی
front bench
اعضایپارلمانیکهدردولتهممسئولیتدارند
bench press
پرس میزی
penalty bench
منطقه پنالتی که بازیگراخراجی انجامینشیند
ride the bench
بازیگر ذخیره
garden bench
نیمکت باغ
park bench
نیمکت پارک
team bench
نیمکتبازیکنان
players' bench
نیمکتبازیکنان
officials' bench
نیمکتمربیان
circular bench
نیمکت گرد
[دایره ای]
bench seat
صندلیاتومبیل
bench height
ارتفاعگسل
widow bench
میراث زوجه
to sit on the bench
روی نیمکت نشستن
incline bench
تخته وزنه برداری
assembly bench
میز مونتاژ
bench mark
نشانه
bench mark
نشانه مبنا
bench mark
شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
bench mark
نشانهای که ارتفاع ان مشخص است و برای نقشه برداری به عنوان مبنااستفاده میشود
bench mark
رپر
bench mark
انگپایه
bench mark
نشان
bench check
ازمایش عملی روی قطعه بازشده از بدنه هواپیما به منظور تعیین قابلیت ادامه کار
bench lathe
ماشین تراش رومیزی ماشین تراش کوچکی که روی میز کار بسته میشود
bench warmer
ذخیرهای که کمتر فرصت بازی پیدا میکند
bench jockey
ذخیرهای که کمتر فرصت بازی پیدا میکند
bench check
کارگاه مجهز به دستگاههای ازمایشی علامت نقطه بازرسی نقشه برداری
be raise to the bench
بر مسند قضاوت تکیه زدن دادرس شدن
bench mark
علائمی که در روی انها ارتفاع محل نشان داده شده است
bench mark
شاخص مبداء
carpenters bench
میز درودگری
circular saw bench
اره کمانهای میزی
cross bench
نیمکت بیطرفان در مجلس
carpenter's bench
میزکار
carpenter's bench
خرپشت
carpenter's bench
دستگاه نجاری
bench warrant
حکم دادگاه یا قاضی علیه شخص گناهکار
bench wall
دیوار تکیه گاه
bench stone
سنگ سمباده رومیزی
draw bench
میز رسم
drawing bench
میز رسم
clear the bench
استفاده از ذخیره ها
bench drilling machine
میز دستگاه درل
dial bench gage
میز اندازه گیری
bench by a back injury
خارج شدن از مسابقه وزنه برداری به علت اسیب دیدگی
cold drawing bench
میز سردکشی
double-back bench
نیمکت جفتی
[پشت به پشت یا یک ردیفه]
tidal bench mark
شاخص جزر و مد
bench scale process
فرایند کارگاهی
bench type radial
میز نوع شعاعی
carver's bench screw
پیچمخصوصنیمکت
bench tapping machine
ماشین مته رومیزی
queens bench division
دادگاه ملکه
bench milling machine
ماشین فرز رومیزی
tidal bench mark
انگپایه کشندی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com