Dictiornary-Farsi | benefical owner of an estate | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 104 (2 milliseconds)

English	Persian
benefical owner of an estate	مالک بهره برداریک دارایی


Other Matches

owner	دارنده
owner	مالک
owner	صاحب
owner	رب
building owner	صاحب کار
he is the owner of this house	او صاحب این خانه است
at the owner's risk	بعهده مالک
at the owner's risk	باشد
car owner	مالک اتومبیل
at the owner's risk	با قید اینکه هرگونه خسارت بعهده مالک
at owner's risks	به هزینه صاحب مال
at owner's risks	ریسک به عهده مالک
at owner's risk	یا حمل جنس باهمین شرط
at owner's risk	معامله با قید این که هر گونه خسارت به عهده صاحب جنس باشد
joint owner	شریک ملک
joint owner	در جمع مالکین مشاع
joint owner	مالک مشاع
owner-occupier	صاحبومالکمنزل
owner-driver	رانندهایکهمالکخودرونیزباشد
owner's risk	ریسک صاحب کالا
reputed owner	در CL تاجرورشکسته مالک اعتباری کلیه اموالی که در تصرف داردتلقی میشود ولو اینکه واقعا" مالک انها نباشد و این از نظر حفظ حقوق غرماء است
reputed owner	مالک اعتباری
owner's risk	خطر یاخطرات به عهده صاحب کالا
This page owner	دارنده این برگه
owner of a property	صاحب ملک
owner of a property	مالک
sole owner	مالک منحصر
licence owner	صاحب امتیاز
A dog will not recognize its owner. <proverb>	سگ صایبش را نمى شناسد .
owner of root or seed	مالک اصله یا حبه
property with unknown owner	مال مجهول المالک
make oneself the owner of	تصاحب کردن
one third of estate	ثلث
estate at will	در CLواگذاری ملکی است که به کسی به عنوان اجاره با قیداین شرط که مستاجر عین مستاجره را به میل مالک اداره کند
estate	املاک
third estate	عوام
one third of estate	ثلث ترکه
estate at will	اجاره مشروط
estate	دارایی
estate	ملک
estate	دسته طبقه
estate	وضعیت
estate	حالت
estate	ماترک
estate	دارائی فردمتوفی
estate	دارائی
real estate	مال غیرمنقول
real estate	املاک و مستغلات
estate tax	مالیات بر املاک
one thrid of the estate	ثلث ترکه
life estate	عمری
life estate	حق عمری
partition of an estate	افراز ملک
trading estate	ملکتجاری
real estate	زمین
industrial estate	محوطهصنعتی
estate agent	فروشندهزمینوملک
housing estate	محوطهی خانه سازی
estate cars	اتومبیل استیشن
winding up an estate	تقسیم مال بین غرماء
real estate	مستغلات
estate in common	درCL حالتی را گویند که دو یاچند نفر در زمینی با عناوین مختلف و یا با عنوان واحدولی در ازمنه مختلف اشتراک منافع داشته باشند ملک مشاع
separate estate	اموال شخصی زن
real estate	معاملات زمین
real estate	خرید زمین
real estate	ملک
real estate	املاک و ساختمان
estate by curtesy	در CLقسمتی از اموال زوجه است که پس از فوتش به طریق عمری به زوج به زوج منتقل میشود لیکن به وارث وی نمیرسد
fourth estate	رکن چهارم مشروطیت
estate in common	مالکیت مشاع
estate in common	اشتراک در مالکیت زمین
estate for years	حق رقبی
estate for life	حق عمری
estate duty	مالیات ارث
estate duty	مالیات بر ارث
estate by curtesy	میراث قانونی زوج
equitable estate	در CL مرتهن بالقوه مالک عین مرهونه میشود و بعلاوه تاسیسی وجوددارد که به موجب ان می توان حق از گرو دراوردن ملک را از راهن سلب کرد
equitable estate	عین مرهونه
distribution of the estate	تقسیم ترکه
real estate	مستغل
administration of estate	اداره ترکه
an insolvent estate	دارایی یا ملکی که برای پرداخت بدهی بسنده نباشد
estate in dower	میراث قانونی زوجه
estate of a deceased	ماترک
estate of a deceased	ترکه
estate tax	مالیات مستغلات
fourth estate	مطبوعات عمومی
estate in reversion	هبهای که مدتی پس از انشاء تحقق یابد
estate in reversion	هبه قابل رجوع از جانب واهب
estate in remainder	ملک معلق عبارت از ان است که شناسایی قانونی یک ملک منوط و موکول به تعیین تکلیف ملک دیگر باشد
estate in remainder	تملک معلق
fourth estate	نشریات ملی
estate in fee	مالکیت مطلق و غیر شرطی نسبت به زمین
to let something [British E] [Real Estate]	کرایه دادن چیزی
to let something [British E] [Real Estate]	اجاره دادن چیزی
real estate broker	واسطه املاک
original and derivative estate	مال اصلی و مال فرعی
original and derivative estate	اصل مال یا نمائات یا منافع ان
estate in joint tenancy	در CLواگذاری ملکی را به دو یا چندنفر گویند
estate in joint tenancy	واگذاری مشاع
real estate agency	بنگاه معاملات املاک
real estate broker	دلال اموال غیرمنقول
real estate tax	مالیات بر مستغلات

benefical owner of an estate

مالک بهره برداریک دارایی