Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
English
Persian
black belt
کمربند سیاه استاد جودو
Other Matches
belt
فانوسقه
v belt
تسمه ذوزنقهای
belt
منطقه
belt
ضربه محکم
belt
کمربند
under one's belt
<idiom>
استفاده از تجارب دیگران
under one's belt
<idiom>
میل شخصی
belt
نوار
belt
باشدت حرکت یا عمل کردن
belt
بستن محاصره ردن
belt
نوارفشنگ تسمه
belt
تسمه
belt
بندچرمی شلاق زدن
demolition belt
کمربند انفجاری
drive belt
تسمه محرک
driving belt
تسمه گرداننده
feed belt
نوار خوراک دهنده
orion belt
سیف الجبار
link belt
تسمه اتصال
link belt
تسمه رابط
link belt
نوار حلقهای جداشونده فشنگ
link belt
نوار فشنگ
life belt
کمربند نجات
life belt
لاستیک نجات غریق
leather belt
تسمه چرمی
leather belt
کمربند
hickok belt
مخفی کردن زه
hickok belt
مخفی شدن پنهان کردن
hickok belt
پنهان شدن
feed belt
نوارتغذیه فشنگ نوار مهمات
picking belt
نوار قرائت
belt conveyor
نوار نقاله
cartridge belt
نوار فشنگ
cartridge belt
فانوسقه
belt pulley
فلکه
belt conveyor
نوار یا بند رونده
belt conveyor
تسمه
belt conveyor
نقاله
belt frame
اسکلت محیطی بدنه هواپیما
belt molding
زه روکوب اتومبیل
belt pully
فلکه ماشین
ammunition belt
فانوسقه
ammunition belt
نوار فشنگ
cartrige belt
فانسقه
double belt
تسمه دوبل
demolition belt
کمربند تخریب منطقهای
demolition belt
نوار تخریب
crossed belt
تسمه عرضی
abrasive belt
نوار یا تسمه سنگ سمباده
cross belt
کمربند حمایل قطار حمایل فشنگ
cross belt
قطار حمایل
confidence belt
کمربند اطمینان
catching belt
کمربند ایمنی
elevator belt
تسمه بالابر
seat belt
کمربند صندلی هواپیما
waist belt
کمربند
web belt
فانسقه
weight belt
کمربند با وزنه هایی برای سنگین کردن بدن غواص برای رفتن به عمق موردنظر
To tightren up ones belt.
کمربند خود را سفت بستن
back belt
بندپشتکمر
belt drive
بدنهعقب
belt loader
لدرتسمهای
belt loop
حلقهکمربند
lap belt
کمربند
timing belt
تسمهتیمینگ
weightlifting belt
کمربندوزنهبرداری
belt-tightening
مجبوربهصرفهجوئیشدن
tighten one's belt
<idiom>
کمترخرج کردن
abrasive belt
سنگ سمباده
green belt
کمربند سبز
belt-pulley
فلکه
seat-belt
کمربند صندلی هواپیما
conveyor belt
نوار نقاله
conveyor belt
بند رونده
fan belt
تسمه پروانه
safety belt
کمربند ایمنی
safety belt
کمربند اطمینان
safety belt
کمربند نجات
safety belt
کمربند رکاب
life belt
کمربند نجات غریق
shoulder belt
حمایل
seismic belt
کمربند زلزله
fan belt
تسمه
fan belt
تسمه پروانه موتور
conveyor belt
تسمه نقاله
to tighten up one's belt
زیرشال رامحکم کردن
abrasive belt tension
کشش تسمه
abrasive belt grinder
سنگ سمباده نواری
abrasive belt grinder
دستگاه سنگ سمباده نواری
van allen belt
کمربند ون الن
abrasive belt grinding
سنگ سمباده نواری
abrasive belt tension
کشش تسمه سنگ سمباده
seat-belt warning light
چراغهشدارکمربندایمنی
van allen radiation belt
کمربندهای تابشی وان الن
look black
متغیر بنظر امدن
black out
خاموشی
to black out
سیاه کردن
in the black
<idiom>
سود بردن
black out
قطع کامل برق خاموش شدن چراغ ها خاموشی شهر
black out
حرکت با چراغ جنگی در شب خاموشی شبانه استتار شبانه
he went there in black
اوبا جامه سیاه انجا رفت
to black out
قلم زدن
black d.
دم گاز خفه کننده
black
سیاه
black
بازیگر دوم شطرنج
black
1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
black
وسیلهای که بدون دخالت کاربر کار میکند و کاربر از نحوه کار آن بی خبر است
black
بی رنگ
black
دوده لباس عزا
black
سیاهی
black
تهدید امیز عبوسانه
black
زشت
black
چرک وکثیف
black
تیره
black
سیاه شده
black
بستانکار بودن در حساب
black
سیاه رنگ
black
سیاه رنگی
black
سیاه کردن
to lool black
خشمگین یا متغیر بنظر امدن
black market
بازار سیاه
black market
دربازارسیاه معامله کردن
to be in ones black books
مغضوب کسی واقع شدن
black eye
بدنامی
black eyes
سیه چشم
the black sea
دریای سیاه
black tie
لباس عصر مردانه
black tie
کت نیمه رسمی مردانه
black eye
سیاهی اطراف چشم
black eye
چشم سیاه
black eye
سیه چشم
black and white
چاپ
black and white
دستنوشته
black belts
کمربند سیاه استاد جودو
black and white
سیاه و سفید
black marks
سابقهی بد
the black race
نژاد سیاه
slate black
رنگ سیاه سنگ لوحی
slate black
رنگ ارغوانی مایل بسیاه
ivory black
گرد سوخته استخوان
ivory black
رنگ سیاه که از اهکی کردن عاج میسازند
black board
تخته سیاه
black hole
زندان تاریک
black hole
سیاه چال
black hole
سیاهچاله
he wears black
سیاه پوشیده است
furnace black
سیاهی کوره
black hole
حفره سیاه چاله سیاه
black holes
زندان تاریک
eriochrome black
سیاه اریوکروم
black dog
مالیخولیا
black boxes
جعبه سیاه
platinum black
پلاتین سیاه
platinum black
گرد سیاه پلاتین حاصله از حل املاح ان
black markets
بازار سیاه
black markets
دربازارسیاه معامله کردن
night black
سیاه
black box
جعبه سیاه
black holes
سیاه چال
black eyes
چشم سیاه
black wool
پشم سیاه
give someone a black look
با خشم به کسی نگاه کردن
to look at the black side
[about something]
بدبین بودن
[برای چیزی]
black armband
سرآستین
[برای سوگواری ]
black coffee
قهوه سیاه
black coffee
قهوه بدون شیر
There is no colour beyond black .
<proverb>
بالاتر از سیاهى رنگى نیست .
You went in a black veil, but must come out in a w.
<proverb>
با چادر سیاه رفتى باید با کفن سفید بیرون بیائى .
Black will take no other hue.
<proverb>
بالاتر از سیاهى رنگى نیست .
black box
سرعت و مسافت سنج
[ وسایل نقلیه خودرو]
black vomit
تب زرد
[پزشکی]
[بیماری]
black vomit
طاعون زرد
[پزشکی]
[بیماری]
Black sheep
جوجه اردک زشت
[اصطلاح روزمره]
black ice
یخ شفاف روی اب
black and blue
کبود و سیاه
black sheep
کسی که مایه ننگ وخجالت خانوادهای باشد
black sheep
بچه گیج وبی هوش
black sheep
بزگر
in black and white
<idiom>
بصورت نوشتار
black salsify
شنگ
black bread
نانسیاه
black ball
توپسیاه
jet-black
سیاه سیاه
jet-black
سیاه شبقی
jet-black
سیاه براق و تیره
black mark
سابقهی بد
black Marias
اتومبیل گشتی پلیس
black Maria
اتومبیل گشتی پلیس
black eyes
بدنامی
black square
خانهسیاه
black stone
مهرهیسیاه
black economy
پولیکهبدوناطلاعدولتبرایفرارازمالیاتکسبشود
black ant
مورچه سیاه
[حشره شناسی]
Black and white.
سیاه وسفید ( عکس ؟ فیلم وغیره )
They were dressed all in black.
همه آنها لباس تمام سیاه پوشیده بودند
They were all dreesd in black.
تمام آنها لباس سیاه پوشیده بودند
blue-black
آبیپررنگ
black spot
جادهباآمارتصادفبالا
black section
گروهیغیراداریدرداخلیکحزبسیاسیکهمدافعحقوقسیاهپوستاناست
black pudding
سوسیستولیدشدهازگوشتوخونخوک
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com