English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
black gang غلام سیاه
black gang اتشکار موتورکشتی
Other Matches
gang up on someone <idiom> دست به دست هم به کسی صدمه دادن
gang جمعیت
gang دسته جنایتکاران
gang خرامش
gang مشی گام برداری
gang رفتن
gang سفرکردن
gang دسته جمعی عمل کردن
gang جمعیت تشکیل دادن
gang دسته
gang up ملاقات کردن
gang up جمع شدن
gang up گردهم امدن
gang گروه
gang way گذرگاه
gang way تخته پل
gang way پل راهرو
gang week هفتهای سه روزدران بمصلامیروندومناجات جمعی میخوانند
gang board تخته پل درازوباریک
section gang دسته کارگران مسئول یک قسمت از راه اهن
chain gang دستهای از محکومین که بهم زنجیر شده اند
gang switch کلید گروهی
gang punch منگنه دسته جمعی
chain gang هم زنجیر
gang hook دو یا سه قلاب ماهی گیری متصل بهم
gang days روزهایی که بمصلامیروندومناجات جمعی میخوانند
gang capacitor چندکاره
gang punch منگنه گروهی
deck gang ملوان پل کشتی
deck gang ملوان
gang hook دو یا سه قلاب ماهیگیری متصل بهم
gang tackle با چند بازیگر حریف را فروداوردن
boat gang نگهبان قایق
gang capacitor خازن واریابل
press-gang دسته مامور جلب مشمولین
head of a gang سردسته
press gang دسته مامور جلب مشمولین
gang drilling machine ماشین مته سری
gang milling cutter دستگاه فرز گروهی
gang tuning condenser خازن قطاری
gang drilling machine دستگاه مته سری
to crack [break up] a gang دسته جنایتکاران را منحل کردن [اصطلاح روزمره]
black تیره
to black out سیاه کردن
black بازیگر دوم شطرنج
black سیاه کردن
to black out قلم زدن
black سیاه رنگ
black دوده لباس عزا
black سیاهی
black تهدید امیز عبوسانه
black d. دم گاز خفه کننده
he went there in black اوبا جامه سیاه انجا رفت
black زشت
look black متغیر بنظر امدن
black سیاه
black چرک وکثیف
black سیاه شده
black بستانکار بودن در حساب
black سیاه رنگی
black out قطع کامل برق خاموش شدن چراغ ها خاموشی شهر
black out حرکت با چراغ جنگی در شب خاموشی شبانه استتار شبانه
black بی رنگ
in the black <idiom> سود بردن
black وسیلهای که بدون دخالت کاربر کار میکند و کاربر از نحوه کار آن بی خبر است
black out خاموشی
black 1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
ivory black گرد سوخته استخوان
night black سیاه
platinum black گرد سیاه پلاتین حاصله از حل املاح ان
platinum black پلاتین سیاه
black smith نعلبند
slate black رنگ ارغوانی مایل بسیاه
slate black رنگ سیاه سنگ لوحی
the black race نژاد سیاه
carbon black دوده
bone black عاج سیاه
ivory black رنگ سیاه که از اهکی کردن عاج میسازند
black writer چاپگری که در آن تونر به نقاط گرم شده توسط اشعه لیزر می چسبد برای اسکن کردن تصویر
black smith اهنگر
black powder باروت سیاه
blacker than black تراز فراسیاه
furnace black سیاهی کوره
eriochrome black سیاه اریوکروم
black wash نوع دیگری ازگرافیت و کک و ذغال سخت یامواد الی است که با مایعی بطور معلق و برای پوشش ماهیچههای تر و قالبهای ماسهای به کار برده میشود
black widow نوعی عنکبوت زهردارکه جنس ماده ان سیاه رنگ است
black will take no other hue بالای سیاهی رنگی نیست
gas black دوده
channel black دوده
black wash رنگ سیاه
he wears black سیاه پوشیده است
the black sea دریای سیاه
black ant مورچه سیاه [حشره شناسی]
to look at the black side [about something] بدبین بودن [برای چیزی]
black armband سرآستین [برای سوگواری ]
black coffee قهوه سیاه
black coffee قهوه بدون شیر
There is no colour beyond black . <proverb> بالاتر از سیاهى رنگى نیست .
You went in a black veil, but must come out in a w. <proverb> با چادر سیاه رفتى باید با کفن سفید بیرون بیائى .
Black will take no other hue. <proverb> بالاتر از سیاهى رنگى نیست .
in black and white <idiom> بصورت نوشتار
Black and white. سیاه وسفید ( عکس ؟ فیلم وغیره )
They were dressed all in black. همه آنها لباس تمام سیاه پوشیده بودند
They were all dreesd in black. تمام آنها لباس سیاه پوشیده بودند
give someone a black look با خشم به کسی نگاه کردن
black wool پشم سیاه
black vomit تب زرد [پزشکی] [بیماری]
black vomit طاعون زرد [پزشکی] [بیماری]
Black sheep جوجه اردک زشت [اصطلاح روزمره]
black box سرعت و مسافت سنج [ وسایل نقلیه خودرو]
blue-black آبیپررنگ
black spot جادهباآمارتصادفبالا
black section گروهیغیراداریدرداخلیکحزبسیاسیکهمدافعحقوقسیاهپوستاناست
black Maria اتومبیل گشتی پلیس
black eyes بدنامی
black eyes سیاهی اطراف چشم
black eyes چشم سیاه
black eyes سیه چشم
black eye بدنامی
black eye سیاهی اطراف چشم
black eye چشم سیاه
black eye سیه چشم
black and white چاپ
black and white دستنوشته
black and white سیاه و سفید
to lool black خشمگین یا متغیر بنظر امدن
black Marias اتومبیل گشتی پلیس
black mark سابقهی بد
black pudding سوسیستولیدشدهازگوشتوخونخوک
black marketeering دادوستددربازارسیاه
black marketeer کسیکهدربازارسیاهفعالیتدارد
black economy پولیکهبدوناطلاعدولتبرایفرارازمالیاتکسبشود
black stone مهرهیسیاه
black square خانهسیاه
black salsify شنگ
black bread نانسیاه
black ball توپسیاه
jet-black سیاه سیاه
jet-black سیاه شبقی
jet-black سیاه براق و تیره
black marks سابقهی بد
to be in ones black books مغضوب کسی واقع شدن
black coral شبه
black bile صفرای سیاه
black beetle سوسک گرمابه
black ash خاکستر سیاه
black art سحر
black art جادوگری
black anneal سیاه گداختن
black a vised سیه چرده
black a vised سبزه دارای پوست تیره
animal black ذغال حیوانی
aniline black سیاه انیلینی
acetylene black دوده استیلنی
aceko black نوعی رنگ سیاه اسیدی
pitch-black خیلی سیاه
pitch-black قیرگون
black bile سوداء
black body قسمت خطرناک
black body جسم سیاه
black coral پسر
black concept علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده
black coffee قهوه بی شیر
black coffee قهوه تلخ
black cherry الوبالو
black capitalism سرمایه داری سیاه
black cap کلاه سیاه
black cap کلاهی که هنگام اجرای حکم اعدام برسرمحکوم گذارند
black buzzard قره سنقر
black brittleness ترک سیاه
black brittleness شکستگی سیاه
black book کتاب سیاه
black book دفتر ثبت نام تبه کاران ومجرمین یاکسانی که از انجام عملی ممنوع میشوند
pitch black خیلی سیاه
pitch black قیرگون
black holes حفره سیاه چاله سیاه
black markets دربازارسیاه معامله کردن
black markets بازار سیاه
black market دربازارسیاه معامله کردن
black tie لباس عصر مردانه
black tie کت نیمه رسمی مردانه
black belts کمربند سیاه استاد جودو
black belt کمربند سیاه استاد جودو
black sheep بزگر
black sheep بچه گیج وبی هوش
black sheep کسی که مایه ننگ وخجالت خانوادهای باشد
black and blue کبود و سیاه
black box جعبه سیاه
black holes سیاهچاله
black holes سیاه چال
black holes زندان تاریک
black hole حفره سیاه چاله سیاه
black hole سیاهچاله
black hole سیاه چال
black hole زندان تاریک
black board تخته سیاه
black boxes جعبه سیاه
black ice یخ شفاف روی اب
black shortness ترک سیاه
black list فهرست سیاه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com