Dictiornary-Farsi | blast effect | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (9 milliseconds)

English	Persian
blast effect	اثر انفجار
blast effect	اثر موج انفجار


Other Matches

to blast something	با صدای خیلی بلند بازی کردن [آلت موسیقی]
blast	جریان هوایا بخار
blast	دم
blast	باد
blast	وزش
blast-off	شروع بپرواز کردن
blast-off	پرواز
blast off	شروع بپرواز کردن
blast off	پرواز
blast	صدای شیپور بادزدگی
blast	انفجار
blast	صدای انفجار
blast	آزاد کردن بخش هایی از حافظه که قبلاگ اختصاص داده شده بودند
blast	هوای دم کوره بلند دم
blast	ضربه به گوی برای خروج ازماسه یا شن نرم
blast	برخاستن از سکوی پرتاب
blast	منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
blast	ضربه انفجار
blast	ترکش
blast	سوزاندن
blast	صدای ترکیدن ترکاندن
blast	سوز
out of blast <adj.>	خراب [ازکارافتاده]
blast it	مرده شورش را ببرد
blast	دمیدن
blast	ربع داده در یک وسیله قابل برنامه ریزی ROM
out of blast <adj.>	ازکارافتاده
blast wave	موج انفجار
blast valve	سوپاپ ازاد کننده هوای گرم برای صعود بالن
blast roasting	تشویه با هوای دم
blast through alphanumerics	حروفی که در یک ترمینال تصویری در حالت گرافیکی قابل نمایش اند
air blast	هوای دم
To blast the opposition .	مخالفین راکوبیدن
fire blast	یرقان سوزنده گیاهی
blast pressure	فشار کوره بلند
blast nozzle	افشانک دم
at full blast <adv.>	در حداکثر قدرت یا شدت
full blast <adv.>	در حداکثر قدرت یا شدت
blast box	اطاقک هوا
blast nozzle	شیپوره دم
blast furnaceman	مسئول یا متصدی کوره بلند
blast grit	ماسه هوا داده شده
blast line	مسیر موج ضربتی
blast line	مسیرموج انفجار خط موج انفجار
blast main	لوله دم
blast pipe	لوله دم
prolong blast	سوت بلند
blast furnace	کوره قالبگیری اهن
blast furnaces	کوره مرتفع
short blast	اژیر کوتاه ناو
short blast	سوت کوتاه
sand blast	شن باران کردن
shot blast	ساچمه پاشیدن
blast furnaces	کوره بلند
blast furnaces	کوره ذوب اهن
blast furnaces	کوره قالبگیری اهن
blast furnace	کوره ذوب اهن
hot blast	هوای دم داغ
blast furnace	کوره بلند
short blast	بوق کوتاه
blast furnace	کوره مرتفع
blast furnace gun	وسیله تزریق کوره بلند
blast furnace plant	تاسیسات کوره بلند
blast furnace slag	تفاله کورههای مرتفع روباره کوره بلند
blast furnace slag	روباره تفاله کوره بلند
sand blast unit	واحد ماسه پاشی
sand blast nozzle	شیپوره ماسه پاشی
blast injection engine	موتور تزریق دم
pre mature blast	انفخار زودرس
commutator air blast	بادبزن جابجاگر
hot blast main	هدایت هوای دم داغ
blast furnace gas	گاز کوره بلند
blast furnace coke	کک کوره بلند
blast furnace burden	بار کوره بلند
air blast transformer	مبدل بادی
Blast (damn) this life.	تف ولعنت کردن
hot blast cupola	کوپل هوای گرم
gas blast switch	کلید جریان گاز
hot air blast	دم گرم
blast hole drill	مته دورانی که با هوای فشرده خورده سنگها را ازسوراخ خارج میکند
jet blast deflector	توری محافظ
lead blast furnace	کوره بلند سربی
cold blast pig iron	اهن خام دمیده سرد شده
blast furnace gas main	لوله اصلی گاز کوره بلند
foamed blast furnace slag	سرباره کوره بلند
to this effect	باین معنی
after-effect	اثر ثانوی
to take effect	قابل اجراشدن
with effect from	از تاریخ ...
What effect do you think the changes will have on you?	فکر می کنید تغییرات چه تاثیری بر شما داشته باشد؟
to take effect	مجری شدن
come to effect	قابل اجرا شدن
to come into effect	قابل اجراشدن
effect and cause	معلول و علت
to the effect that	دایربراینکه
after-effect	تاثیر بعدی
to this effect	ازاین قرار
to say something to the effect that ...	ابراز کردن خود دایربراینکه ...
to the effect that	مبنی براینکه
to the [that] effect <adv.>	با مفهوم [معنی] کلی
take effect <idiom>	قانونی درست شدن
to come into effect	مجری شدن
effect	مفهوم نیت
effect	مفید
effect	تاثیر
to take effect	قانونی درست شدن
to go into effect	قانونی درست شدن
to take effect	قانون شدن
effect	عملی کردن معلول
effect	کارموثر اجراکردن
to go into effect	کاربرد پذیر شدن
by-effect	نتیجه جانبی
to take effect	قابل اجرا شدن
to go into effect	قابل اجرا شدن
effect	معلول
to go into effect	قانون شدن
effect	معنی
cause and effect	علت و معلول
effect	اثر
effect	انجام دادن
effect	نتیجه
by-effect	اثر جانبی
effect	اجرا کردن
effect	اجرا
to take effect	کاربرد پذیر شدن
by-effect	اثر فرعی
by-effect	عوارض جانبی [اثر جانبی]
substitution effect	اثر جانشینی
steric effect	اثر فضایی
subsittution effect	اثر جانشینی
skin effect	اثر سطحی
skin effect	اثر پوست
surface effect	اثر سطح
to carry into effect	بموقع اجراگذاشتن
to carry into effect	اجراکردن
to bring to effect	اجراکردن
to bring to effect	انجام دادن
thermal effect	اثر گرما
thermoelectric effect	اثر گرما- برق
tax effect	اثر مالیات
thermal effect	اثر گرمایی
tau effect	پدیده تائو
to give effect to	عملی کردن
size effect	تاثیر اندازه
ripple though effect	اثر بازدارنده
retarding effect	اثر تاخیری
restrictive effect	اثر کاهشی
restrictive effect	اثر انقباضی
redistribution effect	اثر توزیع مجدد
reactive effect	عکس العمل
ratchet effect	اثر چرخش دهنده مصرف بالا و استانداردبالای زندگی باسانی عوض نشدن
price effect	اثر قیمت
practice effect	اثر تمرین
piston effect	اثر سنبهای
pincushion effect	اعوجاج بالشتکی
ripple through effect	نتایج یا تغییرات یا خطاهای صفحه گسترده که به عنوان نتیجه یک مقدار تغییر یافته در یک خانه فاهر میشود
shot effect	اثر ساچمهای
significant effect	اثر معنی دار
significant effect	اثر مهم
shoaling effect	اثرات کم عمق
ratchet effect	اثر برگشت ناپذیر
shielding effect	اثر حفافتی
seebeck effect	پدیده زبک
seebeck effect	اثر زبک
screening effect	اثر پوششی
schottky effect	پدیده شوتکی
schottky effect	اثر شوتکی
pinch effect	اثر فشرده سازی
carry into effect	تکمیل کردن
put into effect	انجام دادن
put into effect	اجرا کردن
carry into effect	جامه عمل پوشاندن
put into effect	تحقق بخشیدن
carry into effect	تحقق بخشیدن
put into effect	به اجرا در آوردن
carry into effect	به اجرا در آوردن
put into effect	صورت گرفتن
corn-effect	ذرتی شدن فرش که در اثر پرداخت یا قیچی کردن نامناسب بوجود می آید و پرزهای فرش همگی دارای یک ارتفاع نبوده و ظاهر پرز فرش بلند و کوتاه می شود
carry into effect	واقعی کردن
put into effect	به انجام رساندن
put into effect	عملی کردن
put into effect	تکمیل کردن
carry into effect	به انجام رساندن
carry into effect	عملی کردن
put into effect	صورت دادن
carry into effect	صورت دادن
carry into effect	واقعیت دادن
put into effect	جامه عمل پوشاندن
carry into effect	اجرا کردن
carry into effect	انجام دادن
put into effect	واقعی کردن
side effect	عوارض جانبی [اثر جانبی]
secondary effect	اثر جانبی
volta effect	پدیده ولتا
volta effect	اثر ولتا
unfavorable effect	اثر نامساعد
turning effect	اثر گردش
tunnel effect	پدیده تونلی
secondary effect	نتیجه جانبی
spillover effect	نتیجه جانبی