Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (9 milliseconds)
English	Persian
block definition	تعریف بلوک
Other Matches
definition	یات . 2-مقدار یا فرمولی که به یک متغیر یا برچسب نسبت داده شود
definition	کارایی و دستوراتی که باعث ایجاد یک عمل می شوند
definition	شرح ساختار در برنامه یا سیستم
definition	حدود
definition	مشخص کردن
definition	مشخصات
definition	تعریف
definition	معنی
definition	اشکاری
domain of definition	دامنه تعریف [ریاضی]
data definition	تعریف داده
field definition	تعریف فیلد
problem definition	تعریف مسئله
cell definition	تعریف سل
circular definition	تعریف دوری
operational definition	تعریف عملیاتی
contextual definition	تعریف ضمنی
macro definition	تعریف ماکرو
job definition	تعریف برنامه
macro definition	درشت تعریف
definition of a problem	تعریف یک برنامهThe
data definition language	زبان تعریف داده ها
system v interface definition	تعریف میانجی سیستم 5
data definition statement	حکم تعریف داده ها
data definition statement	دستورتعریف داده ها
Do you know the definition (meaning) of this word?	تعریف این لغت رامی دانید ؟
the block	مردن بوسیله گردن زنی
on the block <idiom>	فروخته شده
self block	خودبندی
block	فراکسیون
block	بندال
block out	جاسازی
v block	گونیای جناقی
block	سد
block	کنده
block	انسداد
block	بنداوردن
block	پارازیت
block	سد قالب
block	سد کردن
block	مانع شدن
block	پخش پارازیت سدکردن مسیر پیشروی
block	قطعه زمین
block	جعبه قرقره
block	اتحاد دو یاچند دسته بمنظور خاصی
block	منطقه
block	مانع
block	وقفه
block	توده قلنبه
block	قالب کردن
block	مانع شدن از بازداشتن
block	بستن مسدود کردن
block	قرقره
block	قطعه
block	کنده مانع ورادع
block	بلوک
block	توده
block	یک دستگاه ساختمان
block	سد کردن خطا
block	دفاع
block	بلاک
block	یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
block	تعدادی رکورد ذخیره شده به عنوان یک واحد
block	دفاع در مقابل ابشار
block	سدکردن غیرمجاز حریف
block	توقف رویدادن چیزی
block	قرقره طناب خور
block	مجموعهای از موضوعات در یک گروه
block	بلوک ساختن
block	مسدودکردن
block	بلوک سیمانی
block	قالب ریختن
erratic block	بلوک نامنظم
erratic block	بلوک جابجا شونده
power block	سد کرپدن راه مدافع بوسیله مهاجم با راندن او به عقب بابکنار
plummer block	کنده شفت
pully block	قرقره مرکب
starting block	تخته استارت
starting block	سکوی شروع
spike over the block	ابشار از بالای دفاع
snatch block	قرقره پران
snatch block	قرقره فلزی چفت دار
radius block	بلوک شعاعی
radium block	بلوک شعاعی
punch down block	وسیلهای که در شبکه محلی برای اتصال کابل UTP
leg block and under over	فن تندر با گرفتن بازوهای حریف از بیخ شانه و از تو وپیچاندن او
plummer block	کنده محور
pierce the block	ابشار محکم غیرقابل دفاع
foot block	بالشتک ستون
foot block	قژعه چوبی یا فلزی کوچکی که در زیر ستون و روی خاک کار گذاشته میشود.
foot block	زیر سری ستون
form block	بلوک فرمکاری
fuse block	چینی فیوز
fuse block	خانه فیوز
fuse block	بلوک فیوز
fuse block	قالب فیوز
hat block	قالب کلاه
input block	واحد ورودی
pierce the block	شکافتن دفاع
one man block	تک دفاع
offensive block	دفاع تهاجمی
nested block	بلوک تو در تو
nerve block	وقفه عصبی
shoulder block	سد کردن حریف با ضربه شانه
keel block	تیر حمالی که به کشش کارمیکند
input block	بلاک ورودی
tackle block	دستگاه قرقره جرثقیل
stone block	قالبسنگ
block vote	رایفردیبهگروهی
block capitals	حروفبزرگسادهوبدونهیچگونهنشانوتزئینی
travelling block	بستانتقال
tension block	کششقرقره
pulley block	کلیدسایهروشن
pin block	بخشسوزنی
hoisting block	گیرهجرثقیل
earth block	پلاکزمینی
crown block	قرقرهراس
anchorage block	بستلنگرگاه
tower block	ساختمانبرجمانند
chip off the old block <idiom>	(هرچی گذاشته اون برداشته)رفتار مشابه به والدین داشتن
knock one's block off <idiom>	خیلی سخت به کسی صدمه زدن
to walk around the block	دور بلوک خیابان راه رفتن
key-block	سنگ تاج
cluster-block	چندین طبقه آپارتمان
breeze-block	خاکه زغال نیمه سوز
block-plan	نقشه اولیه ساختمان
block-house	دژ چوبی
block-cornice	قرنیز بلوکی
block-capital	سرستون بالشتکی
to block [to block up] [to clog] [to clog up] something	جلوی جریان [ریزش] چیزی را گرفتن
chock-a-block	به هم چپیده
chock-a-block	مملو
to block a passage	مسدود کردن یک راه
to block a hat	قالب کردن یک کلاه
to block a ball	نگهداشتن توپ در بازی
title block	قسمت عنوان نامه
title block	قسمت مربوط به درج اطلاعات
three man block	دفاع سه نفره
tail block	قلاب عقب هواپیما
tail block	قرقره طناب دار
swivel block	قرقره گردان
swage block	قالب سوراخ سوراخ
to block out an inage	طرح کردن یک فکر
to block out an inage	دراوردن یک تصویردرذهن
two man block	دفاع دونفره
chock-a-block	کیپ
chock-a-block	پر
chock-a-block	بالا کشیده
chock-a-block	کاملا افراشته
chock-a-block	خفت
chock-a-block	کاملا کشیده
block and tackle	قرقره و زنجیر
block and tackle	طناب و قرقره
wood block	قاب چوبی سقف و کف اتاق قطعه چوب
breeze-block	آجرسیمانی
storage block	بلوک ذخیره
entry block	کنده مدخل
block sort	جورسازی کندهای
block length	طول کندهای طول بلاک
block length	درازای بلوک طول بلوک
block length	درازای کنده
block house	موضع مستحکم
block heel	نعلبند پاشنه اسب
block header	سر بلوک
block graphics	نگاره سازی بلوک
block gap	gap interrecord شکاف بین بلاک
block gap	شکاف بین کندهای
block diagram	نمودار بلوکی نمودار کلی
block diagram	بلوک دیاگرام
block letter	چاپ نوعی حروف چوبی وبزرگ
block letter	حروف درشت وسیاه نوعی حروف بدون زیر وزبر
block lining	پوشش با بلوک سیمانی
block sort	مرتب کردن بلاکی
block size	اندازه بلاک
block size	اندازه کندهای
block size	اندازه کنده
block shipment	ارسال تدارکات به طور یکجا ارسال اماد به طور قوال
block ship	سد کردن دهانه کانال
block protection	حفافت بلوک
block plot	صفحه کنترل عکسهای هوایی قائم صفحه کنترل موزاییکهای برجسته بینی
block operation	عملیات بلوک
block move	جابجایی بلوک
block move	انتقال بلوک
block mark	نشان کنده
block lining	پوشش بلوکی
block diagram	نمودار کلی
block diagram	نمودار بلوکی
anvil block	سندان مخصوص اهنگری
angle block	سد راه شدن از کنار برای منحرف کردن حریف
anchor block	بلوکهایی که جهت مهار کردن لوله هنگام نصب کار گذاشته میشوند
affect block	وقفه عاطفه
road block	مانع روی جاده
road block	راه بند
road block	سد جاده
stumbling block	سبب سقوط
stumbling block	موجب لغزش
stumbling block	مانع
stumbling block	سنگ لغزش
block letters	حروف جداودرشت
building block	واحد مستقل که میتواند با دیگران ترکیب شود و یک سیستم تشکیل دهد

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com