English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
blocking period دوره وقفه
Other Matches
blocking گرفتگی مسیر جریان در تونل باد ناشی از موجهای ضربهای
blocking up گرفتگی
blocking-course هره چینی
blocking-out قلم سنگ تراشی
blocking بلاکه کردن انسداد
blocking بلوک بندی
blocking سد راه غیرقانونی
blocking سدکردن جاده دفاع غیر عامل مسدود کردن راه دشمن
blocking انسداد
blocking وقفه
blocking انسداد فکر
blocking سد جاده
blocking مسدود کردن
blocking کندهای کردن
blocking factor فاکتور بلوک بندی
blocking factor تعداد رکوردها در بلاک
blocking factor ضریب کندهای بودن
blocking condenser خازن انسدادی
blocking capacitor نوعی خازن
blocking and chocking مهار بار روی وسیله ترابری
area blocking سد راه کردن رقیب در منطقه معین
blocking and chocking ممانعت و راه بندی کردن
blocking factor فاکتور بلاکه کردن
blocking force نیروی سد کننده
grid blocking مسدودکنندگی شبکه
record blocking دسته کردن رکوردها
record blocking بلاکه کردن رکوردها
record blocking کنده یی کردن مدارک
blocking the means سد ذرایع
frequency blocking بلوکاژ فرکانس
blocking position موضع سد کننده
blocking factor ضریب کندهای
blocking layer لایه سدی
blocking oscillator اوسیلاتور انسدادی
grid blocking capacitor خازن شبکه
blocking oscillator driver راه انداز اوسیلاتور انسدادی
period دوره
off period مدت نارسانایی
period دوره زمان
at a later period در موقع دیگر
at a later period بعدها
period گذشت زمان
period فاصله زمان
on period مدت رسانایی
period عصر
period نتیجه غایی
period کمال
period منتهادرجه دوران مربوط به دوره بخصوصی
period نقطه
period لحظه
period زمان
period دوره تناوبی
period پایان
period مدت
period حد
period وقت روزگار
period گاه
period گردش
period نوبت ایست
period نقطه پایان جمله
period مکث
period جمله کامل
period قاعده زنان
period طمث
period موقع
period روزگار نوبت
period زمان تناوب پریود
period عادت ماهانه
period آمریکا # علامت چاپ در انتهای متن .
period مدت زمان
period نوبت مرحله
period زمان تناوب دوره
period دوران
period دوره تناوب
period تناوب
pulse period تناوب پالس
production period دوره تولید
reasonable period مدت معقول
period of vibratio دوره ارتعاش
period of concentration می پیماید
period of concentration در یک حوزه ابریز رودخانه مدت زمانی که یک قطره اب از ابتدای حوزه تا خروج از حوزه را
period of concentration زمان تمرکز
payout period دوره بازگشت سرمایه
retention period دوره ابقا
refractory period دوره بی پاسخی
rest period دوره استراحت
remainder of the period باقیمانده مدت
probationary period دوره ازمایشی
probationary period دوره ازادی مشروط
practice period دوره تمرین
period of grace مهلت پرداخت
period of grace ضرب الاجل
period of hire مدت اجاره
period of instrument دوره سنجه
period of office دوره تصدی
period of prescription مدت مرور زمان
period of production دوره تولید
period of roll دوره تناوب
period of roll زمان تناوب چرخش
porolongation of a period تمدید مدتی
period of delivery دوره تحویل
period of grace مهلت
retrace period دوره بازگشت
And that is it period . I have nothing more to say . and that is final . همان است که گفتم ( برو برگرد ندارد )
For a period of one month. به مدت یک ما ؟
time period دوره زمان
time period فاصله زمان
time period گذشت زمان
quarterly period سه ماه
Safavid period دوران صفویه [اوج دوران شکوفایی فرش ایران که دیگر هرگز تکرار نشد. ایجاد کارگاه های بزرگ قالبافی اصفهان و کاشان تحولی شگرف به دنبال داشت و شاهکارهای آن هنوز در موزه های جهان جلوه گری می کند.]
three-month period دوره سه ماهه
quarterly period دوره سه ماهه
three-month period سه ماه
wave period زمان تناوب امواج دریا
transition period دوره انتقال
transition period دوره گذار
right for a prescribed period رقبی
scan period دورهء پویش
second long period تناوب بزرگ دوم
short period دوره کوتاه
sidereal period دوره تناوب نجومی
sidereal period پریودنجومی
synodic period month lunar
synodic period دوره تناوب هلالی
synodic period پریودهلالی
the girls of the period دختران امروزی
third long period تناوب بزرگ مرتبه سوم
to put a period to بپایان رساندن
transattack period زمان اجرای تک اتمی
transattack period مدت ادامه تک اتمی
payoff period دوره بازگشت سرمایه
cooling off period دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
critical period دوره بحرانی
critical period دوره شاخص
curfew period ساعات خاموشی
curfew period ساعات منع عبور و مرور
earthquake period دوره تناوب زلزله
extra period وقت اضافی
financial period دوره مالی
first long period تناوب بزرگ اول
germinal period دوره نوجنینی
grace period دوره مهلت
design period مدت طرح
guarantee period دوره ضمانت
guarantee period مدت تضمین
gurantee period دوره نگهداری تاسیسات
gurantee period مدت زمانیکه قبل از تحویل نهائی پیمانکار ساختمانی موفف است خسارات ساختمان رارفع نماید
cooling period زمان بازار خراب کن
cooling period زمان انتظار
cooling off period دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling-off period دوره ملایمت
cooling-off period دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling-off period دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
action period دوره کنش
base period زمان مبنا
budget period دوره بودجه
budget period زمان بودجه
coking period زمان کک سازی
conducting period دوره رسانایی
contract period دوره قرارداد
contract period مدت قرارداد
control period دوره کنترل اماد
control period مدت زمان کنترل و بررسی اماد
cooling off period دوره ملایمت
oxidizing period دوره احیاء
infection period دوره نهفتگی
orbital period تناوب مداری
orbital period پریود اربیتالی
latent period دوره کمون مرض
neonatal period دوره نوزادی
melting period دوره ذوب
measuring period دوره سنجش
measuring period مدت سنجش
maintenance period زمان تعمیرات
maintenance period دوره تعمیرات
limitation period دوره محدودیت
limitation period مدت مرور زمان
long period دوره بلند مدت
latency period دوره نهفتگی
maintenance period دوره نگهداری
payback period دوره برگشت سرمایه
idle period دوره استراحت
idle period زمان توقف
idle period پریود بی باری
impluse period زمان تناوب ضربه جریان
light period دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
payback period دوره برگشت
incubation period دوره رشد نهفته
induction period دوره انگیزش
payback period دوره بازپرداخت
oxidizing period دوره اکسیداسیون
period of incubation دوره نهفتگی
half life period تناوب یا دوره نیم عمر
absolute refractory period دوره بی پاسخی مطلق
long run period دوران محاسبه بلند مدت
waiving of the remainder period بذل مدت
waiving of the remainder period marriage temporary a of
interlook dormant period زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
right of benefit for a prescribed period حق رقبی
fundamental period vibration دوره اصلی ارتعاش
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com