English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 106 (6 milliseconds)
English Persian
bomb factory مکانغیرقانونیساختبمب
Other Matches
factory ساختمانی که در آنجا محصولات تولید می شوند
ex factory تحویل در کارخانه
factory قیمتی که حاوی حمل و نقل ازکارخانه نباشد
factory مرکز تولید
factory کارخانه
factory-spun نخ ماشین ریس
factory team تیم کارخانه اتومبیل سازی
factory-spun نخ کارخانه ای
factory rugs فرش ماشینی
factory farming یکجورسیستممزرعهداریکهدرآنبهحیواناتغذایمخصوصدادهمیشودتاسریعتررشدکنند
factory system نظام کارخانهای
factory floor بخشکارگریکارخانه
pottery factory کارخانه چینی سازی
car factory کارخانه خودروسازی
factory ship قایقبزرگومجهزبرایماهیگیری
factory chimney دودکش کارخانه
factory economy اقتصاد کارخانهای
factory order سفارش ساخت
cotton factory کارخانه نخ ریسی
factory production تولید کارخانهای
spinning factory کارخانه نخ ریسی
Its no joke running a factory . اداره کردن یک کارخانه شوخی نیست
He is running ( runs ) the factory . او کارخانه را می گرداند
computer aided factory management مدیریت کارخانه با استفاده ازکامپیوتر
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand. آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
bomb بمب
H-bomb بمب هیدروژنی
A-bomb بمباران اتمی کردن
A-bomb با بمب اتمی حمله کردن
A-bomb بمب اتمی
bomb out شروع شیرجه از هواپیما
bomb شکست فاحش
bomb یک برنامه زمانی دچار این حالت میشود که خروجیهای ان نادرست بوده و یا به علت اشتباهات منطقی وگرامری قابل اجرا شدن نباشد
bomb تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
bomb غیر رسمی از بین رفتن
bomb بخشی از کد که توابع نامط لوب مثل آسیب در سیستم ایجاد میکند در صورتی که چنیدین وضعیت درست باشند
bomb زیر اب ناپدید شدن موج سوار
bomb شوت دور محکم زدن گوی لاکراس پاس بلند که منجر به لمس گردد
bomb مخزن
bomb نارنجک
bomb خرابی غیر عادی کامپیوتر crash
bomb بن بست
bomb بمباران کردن
plastic bomb بمب خمیری
roadside bomb بمب دست ساز
fission bomb بمب اتمی
bomb scare اطلاعتلفنیازوجودبمبدرمکانیتوسط شخصی
car bomb بمبیکهداخلیا زیر ماشینجاسازیکردهباشند
time bomb بمب ساعتی
petrol bomb نوعیبمببنزینی
fire bomb بمب اتش افروزبنزینی
fission bomb بمب هستهای
fission bomb بمب شکافت
fusion bomb بمب فوزیونی
parcel bomb بمبیکهدرونبستهایجاسازیشدهوبهمحضبازشدندربستهمنفجرمیشود
letter-bomb بمب نامهای
wooden bomb بمب سالم و بادوام
neutron bomb بمب نوترونی
para bomb بمب قابل پرتاب به وسیله چتر نجات
para bomb بمب چتردار
leaflet bomb بمب حاوی اعلامیه یا اوراق تبلیغاتی
incendiary bomb بمب اتش زا
plastic bomb بمب پلاستیکی
hung bomb بمبی که پس از پرتاب خود به خود به هواپیما اویزان بماند
glide bomb بمب یا موشک لغزنده در هوا بمب لغزنده
gas bomb بمب گازی
fusion bomb بمب ذوب کننده
fire bomb بمب اتش زا
bomb disposal از کار انداختن بمب
cluster bomb لوستر چندشاخه شمش
cluster bomb قالب
cluster bomb کامپیوتر مرکزی که ارتباطات بین دو وسیله خوشه ورا شده یا محلی از حافظه را کنترل میکند
cluster bomb یک یا چند شیار روی دیسک سخت برای ذخیره سازی یک فایل یا بخشی از یک فایل
cluster bomb تعداد ترمینال یاوسایل یا ایستگاهها یا مکانهای حافظهای که در یک محل جمع شده اند و کنترل می شوند
cluster bomb کلاستر
cluster bomb مین خوشهای
cluster bomb خوشه مین خوشهای
bomb disposal تخریب بمب
cluster bomb خوشه
cluster bomb دسته
cluster bomb گروه
cluster bomb جمع کردن خوشه کردن
cluster bomb اویز چند شاخه
depth bomb بمب عمل کننده در زیر اب
depth bomb بمب زیرابی
cluster bomb سنبله دسته کردن
atom bomb بمب اتمی
bomb reconnaissance شناسایی محل بمبهای عمل نکرده شناسایی محل بمب
bomb proof پناهگاه یاساختمانی که در مقابل بمب مقاوم باشد
bomb cemetery محل تجمع بمبهای فاسد
bomb cemetery محل تخریب بمبهای عمل نکرده
hydrogen bomb بمب هیدروژنی
hydrogen bomb بمب ترکیبی اتمی
an incendiary bomb بمب اتش زا یا اتش انگیز
bomb proof ضد بمب
bomb release line خط فرضی دور هدف که هواپیما بمب خود را داخل ان رها میکند
bomb damage assessment تعیین میزان خسارت ناشی ازبمب
bomb impact plot بردن محل اصابت بمب روی نقشه
bomb sighting system سیستم نشانه روی بمب سیستم هدف گیری بمب
bomb release point نقطه رهایی بمب
bomb alarm system سیستم اعلام خطر بمباران اتمی
bomb release line خط رهایی بمب
To burst ( exploded) a bomb. بمب ترکاندن
smoke bomb discharger تخلیهبمبدوددار
final bomb release line اخرین خط رهایی بمب اخرین خط پرتاب بمب
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com