Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (9 milliseconds)
English
Persian
break bulk
تفکیک محصولات
Search result with all words
break bulk agent
عامل تفکیک محصولات
break bulk cargo
محمولات تفکیک شده
break bulk cargo
محموله بسته بندی شده
break bulk point
نقطه تقسیم اماد کشتی به داخل قایقهای کوچکتر
to break bulk
خالی کردن بار
Other Matches
bulk
قسمت عمده
bulk
یک جا
bulk
بارقوال
bulk
پرحجم
bulk
بصورت عمده
bulk
قسمت بزرگ
bulk
عمده
bulk
توده اکثریت
bulk
انباشتن
bulk
بصورت توده جمع کردن
bulk
اندازه
bulk
تنه
bulk
لش
bulk
جثه
bulk
جسم
bulk
توده
in bulk
همینطوری
in bulk
بی فرف
bulk
حجم بزرگی از چیزی
bulk
مین کننده اطلاع برای ایجاد صفحات متن ویدیویی -off line به کار می رود که بعد آنها را به سرعت به کامپیوتر اصلی متصل کند
bulk
رسانهای که قادر به ذخیره سازی حجم بزرگی از داده با اندازه ها و حالتهای مختلف است
bulk
پاک کردن یک دیسک یا نوار مغناطیسی در یک عمل
bulk
در حجم بزرگ
bulk
فله
bulk
حجم
bulk
حجم کلی
bulk
بخش
bulk
جرم
in bulk
جملهای
bulk
جسامت حجم
bulk storage
انباره پر گنجایش
bulk storage
انباره پرگنجایش
bulk strain
تغییر شکل نسبی حجمی
bulk supply
اماد عمده
bulk supply
اماد به طور قوال
bulk supply
اماد با کانتینر
bulk transport
حمل بار به صورت فله
bulk density
چگالی حجمی
bulk yarn
نخ های پفکی و حجیم شده جهت ایجاد سطوح برآمده و برجسته
bulk modulus
ضریب کشیدگی
of agreat bulk
تنه دار
bulk buying
خرید فله
bulk buying
خرید درحجم زیاد
bulk buying
خرید بصورت عمده
bulk carrier
کشتی که کالای فله حمل مینماید
bulk carrier
وسیله حملی که کالای فله حمل میکند
bulk stock
ذخایر بسته بندی شده اماد قوال و یک جا
bulk stock
ذخایر قوال
bulk loading
بارگیری مخزن به طور یک جا
bulk loading
بارگیری در مخازن
bulk material
اماد حجیم
bulk material
اماد یک جا
bulk material
امادقوال
bulk material
مواد اولیه حجیم
bulk oil
نفت بی فرف
bulk petroleum
سوخت مخزنی
bulk petroleum
سوخت قوال مخازنی که بیش از 55 گالن فرفیت دارند
bulk head
دیواریکه برای جلوگیری ازفشار اب یا خاک ساخته میشود
bulk gravity
چگالی فاهری
bulk eraser
degausser
bulk polymerization
بسپارش تودهای
bulk production
تخلیه سوخت از تانکر به مخزن
bulk density
چگالی تودهای
bulk properties
خواص گروهی
bulk carriers
کشتی که کالای فله حمل مینماید
bulk carriers
وسیله حملی که کالای فله حمل میکند
bulk production
تقسیم سوخت درفروف کوچک
bulk buy
عمدهخر-کسیکهیکجاخریدمیکند
of agreat bulk
طش دار
bulk cargo
بار قوال
bulk cargo
بار یک پارچه
bulk cargo
بارحجیم بار عمده
bulk terminal
اندازهپایانی
bulk cargo
محموله حجیم
bulk density
چگالی کشیدگی
bulk deformation
تغییر شکل حجمی
bulk cargo
بار فله
bulk concrete
بتن تنیده
bulk cargo
کالای بسته بندی نشده
bulk cargo
کالای فله بار فله
bulk load method
روش استفاده از بارگیری قوال
bulk load method
روش بارگیری با بارقوال
bulk modulus of elasticity
ضریب کشسانی حجمی
bulk replacement storage
سهمیه کل جایگزینی درصحنه عملیات
bulk petroleum products
فراوردههای نفتی قوال
bulk petroleum conversion kit
جعبه وسایل تبدیل خودروی عمومی به خودرو حمل موادسوختی
bulk liquid storage space
حجم کلی مخزن
break through
عبورازمانع
break out
نوعی حمله برای خارج کردن گوی از منطقه دفاعی
break out
شیوع
break out
شیوع یافتن
break out
تاول زدن جوش زدن
break through
رسوخ مظفرانه پیشرفت غیرمنتظره
break through
رخنه
break up value
قیمتی که برای رهایی از کالای متروکه یا ازمد افتاده تعیین میشود
break up value
قیمت رهایی
break up
منحل کردن
break up
مرز علایم مشخصه هدف
break up
حد فاصل علایم مشخصه هدف
break up
انحلال
break up
تجزیه
break up
تفکیک کردن
break through
نفوذکردن در مواضع دشمن
break through
نفوذ
break through
شکاف
break in
حرز را شکستن وبزور داخل شدن
break away
قطع رابطه کردن
to break out
شایع شدن
to break out
درگرفتن
to break one's f.
قول دادن
to break off
خاتمه دادن
to break off
موقوف کردن
to break off
جداکردن
to break off
کندن
to break in
شاخ شکستن سوغان
to break in
رام کردن
to break down
ازپا انداختن
to break down
خراب کردن
to break apart
جداکردن
to break apart
شکستن
to break a way
موانع را ازراه خودبرداشتن
to break a
دونیم کردن
off break
کسب امتیاز معینی در ضربه به سمت راست
to break out
بیرون ریختن
to break out
فاش یا افشاندن
to break up
بهم زدن
to break into something
از محفظه ای
[با زور وارد شدن و]
دزدی کردن
to break in
به زور و غیر قانونی وارد شدن
to break up
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
to break in
گرفتن
break off
قطع تماس با دشمن
break in upon
قطع کردن صحبت کسی
break out
در گرفتن
get a break
<idiom>
فرصت داشتن
break up (with someone)
<idiom>
قهر کردن
break down
<idiom>
تجزیه وتحلیل
break down
<idiom>
ازکار افتادن
to break a
شکستن
to break up
شخم کردن
to break up
منحل کردن خردکردن
over break
خاکبرداری اضافی و کندن وجابجا شدن اضافی خاک یاقطعات سنگی که دراثر موارمنفجره بدون اینکه بخواهیم کنده شود
break even
سربه سر
break down
تقسیم بندی کردن
break down
ازاثر انداختن
break down
درهم شکستن
break down
درهم شکننده فروریختن
break down
سقوط ناگهانی
break
ازهم باز کردن
break away
گسیختگی
break away
جدائی
break down
اسیب دیدن
break down
تجزیه
break down
تفکیک
break even
سربسرشدن
break even
صافی درامدن
break even
بی سود و زیان شدن
break down
توقف انجام کار به علت خطای مکانیکی
break down
شکست فروریختگی پنچری
break down
شکستگی
break
راحت باش
break-up
امیختگی
break
گسیختگی
break
عمل یا کلید انتخاب شده برای توقف اجرای یک برنامه
break
پاره کردن
break
خای نپذیرفتن وفایف یک توافق
break
قطع کردن
break
تفکیک
break
تجزیه
break
مجزاسازی
break
کلید مخصوص در صفحه کلید IBM که اجرای یک برنامه را وقتی قط ع میکند که این کلید با کلید کنترل
break
از حالت رمز خارج کردن یک کد مشکل
break
فرمان BREAK
break
نقطه فرودپرنده
break
زنگ تفریح
break
فتن
break
جداکردن دو بوکسور ازیورتمه به چهارنعل حرکت از دروازه شروع اسبدوانی
break
شکستن موج
break
ایجاد فضای تنفس با حرکتهای پیاده شطرنج
break
حرکت سگ جهت اوردن شکار بازکردن بدنه اسلحه دویدن قبل ازصدای تپانچه
break
انتخاب شود
break even
بی سود و زیان
break-in
حرز را شکستن وبزور داخل شدن
break
شکاف
break-in
درمیان صحبت کسی دویدن
break off
رهایی ازدرگیری
break off
فرمان قطع تک در عملیات پشتیبانی نزدیک هوایی
break off
موقوف کردن
break off
قطع کردن
break in
درمیان صحبت کسی دویدن
break in
رام کردن
break
خردکردن
break
شکستن
break-in
رام کردن
break
نقض کردن
break
وقفه
break
طلوع مهلت
break
شکستگی
break
شکست
break down
تجزیه کردن طبقه بندی کردن
to break in flinders
ریزریزکردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com