English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 117 (7 milliseconds)
English Persian
bubble tower برج تقطیر
bubble tower برج حباب
Other Matches
bubble خروشیدن جوشاندن
bubble جوشیدن
bubble حباب براوردن
bubble گفتن
bubble بیان کردن حباب
bubble ابسوار
bubble اندیشه پوچ
bubble حباب
bubble help خط ی روی صفحه نمایش برای نشان دادن آنچه شما به آن اشاره می کنید
bubble قلقل زدن
tower برج
tower قلعه
tower بلندبودن
tower برج شیرجه به ارتفاع 01متر
hubble bubble قلیان
hubble bubble شلوغ
soap bubble حباب کف صابون
soap bubble چیزجالب وزود گذر
hubble bubble غلیان
gas bubble حباب گاز
bubble tray بشقابک حباب
bubble sort مرتب کردن حبابی
bubble sort سورت حبابی
bubble sorting جور کردن حبابی
to bubble over with wrath جوش زدن
to bubble over with wrath خروشیدن
bubble level تراز [تراز حبابی] [ابزار] [ساخت و ساختمان]
Burst sb's bubble <idiom> تو ذوق کسی زدن
hubble-bubble قلیان
bubble baths وان پر کف و معطر شده
bubble baths مادهای معطر که در وان پر آب حمام میریزند و کف میکند
bubble bath وان پر کف و معطر شده
bubble bath مادهای معطر که در وان پر آب حمام میریزند و کف میکند
bubble and squeak خوراک کلم و سیب زمینی سرخ شده
to prick the bubble مشت کسیرا باز کردن
to prick the bubble باد کسی را خوابانیدن
bubble sort روش مرتب کردن که در آن مرتب جفت جفت داده ها عوض می شوند تامرتب شوند
bubble chamber اتاقک حباب
bubble jock بوقلمون نر
bubble memory حافظه حبابی
bubble cap فنجانک حباب
bubble horizon ابرشکافدار
bubble memory مین فرفیت بالا
bubble gum ادامس بادکنکی
bubble horizon افق نمایان از زیر ابر
bubble sort جور کردن حبابی
bubble memory روش ذخیره سازی داده دودویی با استفاده از خصوصیات مغناطیسی رسانه ها تا دادههای با حجم بالا در حافظه اصلی ذخیره شوند
bubble memory سرعت بالا و حافظه متحرک
bubble point نقطه جوش
bubble sextant سکستانت مایعی
diving tower برجپرش
flanking tower برجپهلویی
foundation of tower پایهمرتفع
fractionating tower برجتولیدمواد
watch tower برج دیدبانی
corner tower برجکناری
cooling tower برج تبرید
two tower facade نمای دو برجی
watch tower دیدگاه
absorbing tower برج جذب
absorption tower برج جذب
acid tower برج اسید
watch tower برج مراقبت
cooling tower برج سرد کننده
guiding tower برجهدایت
water tower تانک اب
water tower برج مخزن اب
ivory tower برج عاج
ivory tower محل دنج
ivory tower محل ارام برای تفکر
ivory tower گوشه خلوت
bell-tower برج بلند
tower of strength <idiom> پشتیبانی محکم
winding tower برجپیچاپیچ
wash tower فیلهشستشو
tower block ساختمانبرجمانند
tower silo انبار
tower mast برجدکل
tower ladder نردبانبرجی
office tower برجکارهایاداری
lantern-tower برج صلیبی
transmission tower برج انتقال
self supporting tower برج خود ایستا
conning tower برج هدایت
crane tower برج جرثقیل
crane tower دکل جرثقیل
lattice tower برج مشبک
lattice tower دکل مشبک
crossing tower برج تقاطع در کلیسا
facade tower برجنما
guyed tower برج مهارشده
free tower برج پرش ازاد
spray tower برج افشانه دار
stripping tower برج رنگ گیر
telecommunication tower برج ارتباطات
tower wagon اتومبیل مجهز به جرثقیل یانردبان
tower of silence دخمه
tower house خانه برجی
tower house قلعه مستحکم قرون وسطی خانه بالای برج
tower crane جراثقال گردان اطاق دار
tower clock برج ساعت
tower building ساختمان برجی
bell tower برج ناقوس
conning tower پل فرماندهی
free tower برج ازاد
bubble turn and slip الات دقیق اصلی پروازی که شتاب جانبی را با جابجایی حبابی داخل لوله شیشهای خمیده پر از مایعی نشان میدهد
magnetic bubble memory حافظه حبابی مغناطیسی
plastic bubble keyboard صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند
bubble tray column ستون تقطیر بشقابک دار ستون تقطیر با بشقابک حباب
harbor control tower برج مراقبت بندر
tower control room اتاقکنترلبرج
broad base tower دکل فشار قوی
bubble cap plate column ستون تقطیر بشقابک فنجانک دار ستون تقطیر با بشقابک وفنجانک حباب
high tension transmission tower دکل انتقال فشار قوی
Even if you thik I am being foolish, please don't burst my bubble. حتی اگر فکر می کنی احمقم لطفا توی ذوقم نزن.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com