English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 78 (5 milliseconds)
English Persian
bubble tray بشقابک حباب
Search result with all words
bubble tray column ستون تقطیر بشقابک دار ستون تقطیر با بشقابک حباب
Other Matches
in tray جائیکهنامههاواسنادرسیدهرادرآنمیگذارند
out tray سبدمخصوصنامههاواسناددردفاتر
tray سینی
tray طبق
tray جعبه دو خانه
tray حمام
spray tray تله افشانک
cosmetic tray آینهیآرایشی
desk tray جاکاغذیرومیزی
egg tray جایتخممرغ
de aerator tray سینی هواگیری
paper tray سبدمخصوصکاغذ
breechblock tray سینی کولاس
ash tray زیرسیگاری
storage tray سینیذخیره
spanning tray سینی پر کن گلوله در توپهای کولاس دار
tea tray سینی چای
payout tray سینیپرداخت
loading tray سینی پر کن گلوله
tea tray سینی قهوه
diskette tray سینی دیسکت
ice cube tray جاییخقالبی
pipet tray rack جا پی پتی
feeder output tray سینیخروجیتغذیهکننده
bubble قلقل زدن
bubble help خط ی روی صفحه نمایش برای نشان دادن آنچه شما به آن اشاره می کنید
bubble حباب
bubble اندیشه پوچ
bubble ابسوار
bubble بیان کردن حباب
bubble گفتن
bubble خروشیدن جوشاندن
bubble حباب براوردن
bubble جوشیدن
hubble-bubble قلیان
Burst sb's bubble <idiom> تو ذوق کسی زدن
bubble level تراز [تراز حبابی] [ابزار] [ساخت و ساختمان]
bubble bath وان پر کف و معطر شده
to bubble over with wrath خروشیدن
to prick the bubble باد کسی را خوابانیدن
to prick the bubble مشت کسیرا باز کردن
bubble and squeak خوراک کلم و سیب زمینی سرخ شده
bubble baths وان پر کف و معطر شده
bubble baths مادهای معطر که در وان پر آب حمام میریزند و کف میکند
bubble bath مادهای معطر که در وان پر آب حمام میریزند و کف میکند
to bubble over with wrath جوش زدن
soap bubble چیزجالب وزود گذر
soap bubble حباب کف صابون
bubble sextant سکستانت مایعی
bubble point نقطه جوش
bubble memory روش ذخیره سازی داده دودویی با استفاده از خصوصیات مغناطیسی رسانه ها تا دادههای با حجم بالا در حافظه اصلی ذخیره شوند
bubble memory سرعت بالا و حافظه متحرک
bubble memory مین فرفیت بالا
bubble memory حافظه حبابی
bubble jock بوقلمون نر
bubble horizon ابرشکافدار
bubble horizon افق نمایان از زیر ابر
bubble chamber اتاقک حباب
bubble cap فنجانک حباب
bubble gum ادامس بادکنکی
bubble sort جور کردن حبابی
hubble bubble شلوغ
hubble bubble قلیان
hubble bubble غلیان
gas bubble حباب گاز
bubble sort روش مرتب کردن که در آن مرتب جفت جفت داده ها عوض می شوند تامرتب شوند
bubble sort مرتب کردن حبابی
bubble tower برج حباب
bubble tower برج تقطیر
bubble sorting جور کردن حبابی
bubble sort سورت حبابی
plastic bubble keyboard صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند
magnetic bubble memory حافظه حبابی مغناطیسی
bubble turn and slip الات دقیق اصلی پروازی که شتاب جانبی را با جابجایی حبابی داخل لوله شیشهای خمیده پر از مایعی نشان میدهد
bubble cap plate column ستون تقطیر بشقابک فنجانک دار ستون تقطیر با بشقابک وفنجانک حباب
Even if you thik I am being foolish, please don't burst my bubble. حتی اگر فکر می کنی احمقم لطفا توی ذوقم نزن.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com