English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 116 (6 milliseconds)
English Persian
buffer condenser خازن میانگیر
Other Matches
condenser تغلیظ کننده
condenser درهم فشارنده
condenser کندانسور
condenser خازن
condenser الت جمع کردن و تمرکز دادن برق
condenser چگالنده
condenser منقبض کننده
condenser الت تقصیر عدسی محدب
condenser dielectric دی الکتریک خازن
condenser microphone میکروفون خازنی
condenser plate جوشن خازن
condenser charge بار خازن
grid condenser خازن شبکه
bypass condenser خازن شنتی
adjustable condenser خازن متغیر
variable condenser خازن متغیر
condenser capacity فرفیت خازن
capacity of condenser فرفیت خازن
electrolytic condenser خازن الکترولیتی
filter condenser خازن صافی
fixed condenser خازن ثابت
condenser fan مبدلخنککننده
condenser coil فنرخازن
blocking condenser خازن انسدادی
tubular condenser خازن لولهای
telephone condenser خازن تلفن
synchronous condenser خازن همزمان
reflux condenser چگالنده باز روانی
quenching condenser خازن جرقه گیر
plate condenser خازن صفحهای
spark condenser خازن ضد جرقه
paper condenser خازن کاغذی
mica condenser خازن میکایی
gang tuning condenser خازن قطاری
spark quenching condenser خازن جرقه گیر
condenser backwash inlet دهانهانقباضموجبرگردان
condenser adjustment knob دکمه تنظیم تراکم
dry electrolytic condenser خازن الکترولیتی خشک
voltage rating of a condenser ولتاژ اسمی خازن
heavy current condenser خازن جریان قوی
anti hum condenser خازن ضد پارازیت
multiple series condenser خازن متغیر چند اتصالی
absorption of condenser charge جذب بار
condenser height adjustment تنظیم انقباض ارتفاع
cold finger condenser چگالنده انگشتی
condenser cooling water outlet خروجیانقباضآبسرد
grid leak condenser detector اشکارسازی با خازن ومقاومت نشتی
z buffer محل از حافظه برای ذخیره اطلاعات بردار Z برای شی گرافیکی نمایش داده شده روی صفحه
buffer محلول تامپون
buffer میانگیر
buffer فضای ذخیره سازی موقت برای وسیلهای که دادهای دریافت کرده ولی آماده پردازش نیست
buffer فضای ذخیره سازی موقت برای اینکه داده وارد یا خارج شود
buffer فضای ذخیره سازی موقت برای داده که در حافظه اصلی خوانده یا نوشته شود
buffer کل حروفی که قابل نگهداری در بافر هستند
buffer وسیلهای که به دستورات یا داده ها اجازه میدهد پیش از کامل شدن قبلی داده جدید وارد کنند
buffer استفاده از فضای ذخیره سازی موقت در پورتهای ورودی یا خروجی تا وسایل جانبی آهسته بتوانند با CPU سریع کار کند
buffer فضایی موقت ذخیره سازی برای دادهای که منتظر پردازش است
buffer مدار که سیستم را از آسیب ورودی سایر مدارها یا وسایل جانبی حفظ میکند
buffer استفاده از فضای ذخیره سازی موقت تا وقتی که پردازنده یا رسانه آماده پردازش آن شود
buffer حافظه میانی
buffer حافظه موقت
buffer بافری که اندازه اش طبق نیاز تغییر میکند
buffer سپر
buffer ضربت خور حائل
buffer پرداخت کردن
buffer استفاده از میانگیر
buffer ضربت گیر
buffer دافع اطاق خرج
buffer امپلی فایری برای جلوگیری ازتداخل مدارات
buffer ماشین لرزنده
buffer ضربه گیر بالشتک
buffer تامپون
buffer بافر
buffer حافظه میانجی
storage buffer میانگیر انباره
buffer storage انباره میانگیر
refresh buffer یک مکان حافظه موقت که درهنگام تازه کردن یک صفحه تصویر اصلاعات نمایش صفحه را نگاهداری میکند
buffer storage حافظه میانگیر
buffer pool تعدادی میانگیر که در دسترس سیستم کنترل ورودی-خروجی هستند
buffer memory حافظه میانیگر
buffer duo دو پیاده مجاور در برابر دوپیاده مجاور با یک عرض فاصله
buffer distance محوطه امنیت
buffer stock موجودی احتیاطی
buffer stock مواد اولیه ذخیره
buffer solution محلول بافر
buffer stage مرحله میانگیر
buffer state دولت حایل
buffer state دولت کوچکی راگویند که بین دو کشور بزرگ واقع شده و از برخورد وبروز اختلاف بین انهاجلوگیری میکند
buffer stock ذخیره اتکائی
buffer stock تامین ذخیره
buffer tank تانکرحائل
buffer register ثبات میانگیر
buffer stock موجودی ذخیره
output buffer میانگیر خروجی
buffer zones منطقه پیشگیری
buffer zone منطقه جلوگیری ازخطر احتمالی
elastic buffer میانگیر ارتجاعی
elastic buffer اندازه بافر که طبق نیاز تغییر میکند
buffer distance حاشیه امنیت
disk buffer بافر دیسک
disk buffer میانگیر دیسک
buffer zone منطقه تامین
buffer zone منطقه پیشگیری
buffer zones منطقه تامین
buffer zones منطقه جلوگیری ازخطر احتمالی
oil buffer ضربت گیر روغنی یا دافع روغنی
off screen buffer فضای RAM برای نگهداری تصویر پیش از نمایش آن روی صفحه
buffer chamber جان لوله محفظه ضربت گیر محفظه دافع
buffer chamber اطاق خرج
keyboard buffer حافظه موقت صفحه کلید
keyboard buffer بافر صفحه کلید
buffer capacity فرفیت بافر
buffer body بدنه دافع
buffer area ناحیه میانگیر
buffer-bar [railway] ضرب خور [قطار]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com