Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 195 (9 milliseconds)
English
Persian
built on sand
سست بنیاد
built on sand
ناپایدار
Other Matches
new built
نوساخت نوساز
new built
تازه ساخت
well-built
خوشاستیل - خوشساخت
built in
جزو ساختمان
built into
که هنوز بخش فیزیکی سیستم است
built in
غیر قابل انتقال
built in
موجود در داخل چیزی
built in
توکار
built in
وسیلهای که از ابتدای ساخت روی دستگاه سوار شده باشد
new built
تازه ساز
built
ترکیب
built-in
نوشتاری که موقتاگ به وسیله یک وسیله جانبی معمولاگ چاپگر ذخیره سازی شده است
built-in
غیرقابل انتقال
built-in
ی از سیستم است
built-in
تابع مخصوصی که در برنامه پیاده سازی شده است
built
ریخت
built
ساخت
built up
پر از ساختمان
built-up
پر از ساختمان
built-in
تشخیص خطا و بررسی اعتبار به طور خودکار روی داده دریافت شده
built up edge
لبه مخصوص نصب
built up crossing
قطعه ریل متقاطع
built up frog
قطعهای شبیه به قلب که برای ریلها به کار برده میشود
built up frog
قلبی ریل
built-in microphone
میکروفن
built up beam
تیر ساخته شده
custom built
سفارشی
built in stabilizers
تثبیت کنندههای خودکار
built in panel
تابلوی نصب
built in jack
جک مخصوص نصب
built up frog
قورباغهای نصب
built up lining
پوشش مرکب
built up section
مقاطع مرکب
the churach built him up
کلیسا اورا تربیت یا تهذیب اخلاق کرد
purpose-built
تکمنظوره برایمنظوریخاص
purpose-built
<adj.>
به درد بخور
It has built up quite a reputation.
اسمش خوب دررفته
purpose-built
<adj.>
مناسب
purpose-built
<adj.>
عملی
purpose-built
<adj.>
قابل اجرا
purpose-built
<adj.>
قابل استفاده
purpose-built
<adj.>
کارکردی
custom built
سفارشی تهیه شده اختصاصی
purpose-built
<adj.>
سودمند
purpose-built
<adj.>
درست
purpose-built
<adj.>
شایسته
coach built
چوبی
purpose-built
<adj.>
هدفمند
built in function
تابع توکار
built in fonts
شکل حروف تعبیه شده
air built
پوچ
air built
هوایی
jerry-built
با بی دقتی روی هم سوار شده
jerry-built
ارزان بناشده
jerry-built
سر هم بندی شده
jerry built
با بی دقتی روی هم سوار شده
jerry built
ارزان بناشده
jerry built
سر هم بندی شده
custom-built
آنچه مخصوص یک مشتری ساخته شده است
purpose-built
<adj.>
بدرد خور
purpose-built
<adj.>
دارای مزیت
purpose-built
<adj.>
باصرفه
purpose-built
<adj.>
مفید
built in font
فونت توکار
built in engine
موتور تاسیسات
built in check
بررسی توکار
built in check
مقابله توکار
built in aerial
آنتن دستگاهی
purpose-built
<adj.>
اجرا شدنی
brick built
اجر ساز
brick built
اجری
made or built up mast
دگل چند تیکه
Rome was not built in a day
<proverb>
رم یکشبه بنا نشد
sand
شن کرانه دریا
sand
شن
sand
شن مال یا ریگمال کردن
sand
ریگ
sand
شن پاشیدن
sand
سنباده زدن
sand
ماسه
sand
ماسه ریختن شن
sand
شن ریختن
sand paper
کاغذ سنباده زدن به
sand pile
توده ماسه
sand pile
توده شن
sand piper
یلوه
sand pit
گود ماسه برداری
sand pit
کان شن
sand pump
پمپ شن کش
sand shoes
یکجور گیوه برای رفتن در شن زار
sand paper
کاغذ سنباده
sand painting
نقاشی روی شن
sand mix
ماسه اغشته سرد
sand fly
یکجور پشه ریز
sand hill
ریگ پشته
sand filling
ماسه گرفتگی
sand hill
ریگ توده
sand iron
یکجور چوگان در بازی گلف که با ان گوی را از میان ریگ بلند میکنند
sand layer
لایه ماسه
sand grouse
باقرقره شن زار
sand mastic
ماستیک ماسهای
sand man
لولویی که خاک درچشم کودکان پاشیده انهارا خواب الود میکند
sand stone
ماسه سنگ
uniform sand
ماسه یکدست
sand island
جزیرهماسهای
sand shoe
کفشماسهای
sand wedge
گوهشنریز
sand castle
دژشنی
To build on sand.
کار بی اساس کردن
sand spout
ستون شن که در اثر وزش باددرست میشود
uniform sand
ماسه یکنواخت
to plough the sand
کوشش بیهوده یا بی فایده کردن
sand box
جعبه شن و ماسه
[مخصوص بازی بچه ها]
sand store
انبار ماسه
sand storm
طوفان ریگ
sand table
میز مخصوص شن بازی بچه ها
sand trap
فرورفتگی مصنوعی شن درمیدان گلف
sand trap
ماسه گیر
sand trap
قطعه زمین پر از ماسه بعنوان مانع
shifting sand
شن روان
soft sand
شکرسنگ
sand equivalent
درجه ماسهای بودن خاک
backing sand
ماسه پشت قالب
masonry sand
ماسه ملاتی
masonry sand
ماسه بنایی
molding sand
ماسه قالب گیری
pit sand
ماسه معدنی
heap of sand
توده ماسه
quick sand
ماسه روان
rooty of sand
چیز ناپایدار یا بی اساس
running sand
ماسه بادی
running sand
ریگ روان
sand asphalt
ماسه اغشته گرم یا سرد
sand bag
سستی عمدی در تمرین
sand bagger
بازیگر گول زن
marine sand
ماسه بادی
marine sand
ماسه دریایی
beach sand
شن زار
body sand
ماسه پر کننده
building sand
خاک و ماسه ساختمان ماسه برای بنایی
sand lot
بازی غیررسمی
core sand
ماسه ریخته گری
detritic sand
ماسه فرسایهای
dune sand
ماسه بادی
fine sand
ماسه ریز
foundry sand
ماسه ی ریخته گری
graded sand
شن درهم
sand road
راه شنی
green sand
ماسه تر
sand bank
تپه زیرابی
sand bank
جزیره نما
sand cushion
بستر ماسهای
sand blind
دارای چشم تار
sand box
ریگ پاش
sand box
شن پاش گردپاش
sand casting
ریخته گری ماسهای
sand crack
ترکی که ازراه رفتن روی ریگ گرم درپای انسان پیداشود
sand crack
شکاف درسم اسب
sand casting
ریخته گری قطعات فلزی باقابهای ماسهای
sand castings
قطعه ریختگی ماسهای
sand blasting
شن پاشی
sand blasting
ماسه پاشی
sand clay
رس ماسه دار
sand bath
حمام شن
sand bank
ریگ تپه
sand blast
شن باران کردن
sand dredger
ماشین حفار
sand bank
ریگ پشته
sand equivalent
همسنگ ماسه
sand dressing
ماسه پاشی
sand blasting
ذرات سنگ
sand dredger
ماشین مکنده ماسه
sand cone method
طریقه جابجایی ماسه
sand lime brick
اجر ماسه اهکی
dry sand molding
قالبریزی ماسهای خشک
dry sand mold
قالب ماسهای خشک
dry sand casting
ریخته گری ماسهای خشک
crushed stone sand
ماسه
crushed stone sand
شن
argillaceous sand stone
ماسه سنگ خاک رسی
sand blast nozzle
شیپوره ماسه پاشی
sand blasting practice
عملیات ماسه پاشی
green sand molding
قالب ریزی تر
pipe sand trap
ماسه گیر لولهای
green sand mold
قالب تر
vertical sand drainage
زهکشهای قائم ماسهای چاه زهکش ماسهای زهکشهای ایستاده ماسهای
sand shape factor
ضریب شکل دادن دانه شن
sand blast unit
واحد ماسه پاشی
to puddle clay and sand
ازرس و ماسه گل ساختن ماسه و گل رس را بهم امیختن
molding sand preparation plant
واحد تهیه ماسه قالب گیری
bury(hide) one's head in the sand
<idiom>
مثل ک"ک سرش را کرده زیر برف
Dry sand absorbs water.
ماسه خشک آبرا جذب می کند
hide(bury) one's head in the sand
<idiom>
دورنگه داشتن از
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com