Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
cable tail
انتهای سیم
Other Matches
booster cable
[jumper cable]
کابل باتری به باتری
[اتومبیل رانی ]
tail to tail polymer
بسپار دم به دم
tail
دامنه
tail
تعقیب کردن
tail
عقب
tail
دنباله
tail
دم
tail away
کم شدن
tail away
ول شدن
tail
قسمت عقب اسکی
tail
قسمت عقبی تخته موج
tail
واگذاری غیر معوض اموال غیر منقول
tail on
طناب را بکشید
tail
کد کنترل برای ارسال سیگنال در انتهای پیام
tail
داده تشخیص داده شده در انتهای لیست داده
tail
دم یک لولا
tail away
عقب افتادن
tail
ته
tail on
کشیدن طناب
tail-off
کاهشتدریجیدرارزش
tail gates
دریچههای قسمت انتهائی سد
tail fin
تیغه دم
tail fin
باله دم ماهی
tail female
مادیان از اجداد اسب مسابقه
tail escape
نهر تخلیه انتهائی
tail end
دنباله
tail end
قسمت نهایی انتها
tail end
قسمت انتهایی
tail drain
نهرچه ابهای مازاد
fish tail
مانند دم ماهی
tail group
مجموعه دم که بعنوان یک واحد یا جزئی از هواپیمامسوب میشود
tail lamp
چراغ عقب اتومبیل
tail skid
قسمتی که وزن دم هواپیما رامتحمل میشود
tail rotor
رتور دم
tail race
کانال هدایت اب از توربین به خارج
tail planes
سطوح دم
tail pipe
لوله اگزوز
tail piece
زه گیر ارایش ته فصل
tail piece
سیم گر
fan tail
کبوتر چتری
tail male
اسب نر از اجداد اسب مسابقه
tail load
بار دم
tail drain
نهر زهکش
tail cone
دنباله مخروطی
dragons tail
نقطه اعتدال خریفی
draggle tail
دارای دامن کثیف والوده
tail block
قرقره طناب دار
draggle tail
زن شلخته
cow's tail
انتهای طناب
cow's tail
دم گاوی
cotton tail
خرگوش امریکایی
rat tail
دم موشی
rat's tail
یکجور سوهان کوچک گرد
sea tail
دنباله دریایی یکانهای هوارو
land tail
بنه زمینی
land tail
باقیمانده زمینی یکان
heir in tail
وارث دارایی حبس شده
tail coat
جامه دامن گرد که پشت ان ماننداست به دم
tail clusters
ابگیرهای مجتمع
cat tail
پته لویی
cats tail
پته لویی
tail boom
پایهای که سطوح دم را تحمل میکند
tail block
قلاب عقب هواپیما
fee tail
تقسیم تناصفی اراضی از طرف مالک ملک موقوف یا حبس شده
fee tail
برسد
fee tail
تقسیم مالکیت اراضی بین مالک و دیگری به نحوی که نصف ان برای خود مالک ونیم دیگر به منتقل الیه
fan tail
دم چتری
sea tail
بنه دریایی یکانهای هواروکه با کشتی حمل میشود
beaver tail
نوعی کاشی
tail edge
نوکلبه
tail comb
شانهدم دار
tail assembly
قسمتهایدم
T-tail unit
بخشدم تیشکل
shirt-tail
خویشاوند دور
shirt-tail
قوم و خویش دور
boat tail
پاشنه قایق
boat tail
دم قایق
tail lights
چراغ عقب ماشین
mare's tail
هپوریس رسمی
head or tail
شیر یا خط
turn tail
<idiom>
فرار از خطر یا مشکل
tail between one's legs
<idiom>
احساس شرمندگی
tail light
چراغ عقب ماشین
under tail covert
زیردم نهان
tail pole
کابلخارجی
tail of helix
لایهبیرونی
tail feather
پردم
shirt-tail
اطلاعاتی که در آخر مقالهی روزنامه افزوده میشو
turn tail
گریختن
to tail in a timber
یک سرتیری رادرتوی دیوارقراردادن
tail wind
باد دم
to tail to the tide
باجزرومد حرکت کردن
to turn tail
گریختن
to turn tail
پشت کردن
turn tail
پشت کردن
vertical tail
دم قائم
shirt-tail
بخشی از پیراهن مردانه که زیر شلوار میرود
tail wind
بادوزان درعقب هواپیما
vee tail
دم پروانهای
butterfly tail
دم پروانهای
shirt-tail
ته پیراهن
the fat tail of a sheep
دنبه گوسفند
long tail liability
تعهد طولانی مدت
To twist the lions tail .
با دم شیر باز ؟ کرد ؟ ( جسارت یا ریسک کردن )
(can't) make head nor tail of something
<idiom>
فهمیدن ،یافتن منظور چیزی
tail setting angle
زاویه نصب دم
in two shakes of a lamb's tail
<idiom>
باسرعت
head to tail polymer
بسپار سر به دم
A cow without horns and tail.
<proverb>
گاو بى شاخ و دم .
He cracks walnuts with his tail .
<proverb>
با دمش گردو مى شکند .
Unless the dog is trodden on the tail , it will no.
<proverb>
تا پا روى دم سگ نگذارى گاز نمى گیرد .
He came back with his tail between his legs.
دست از پ؟ درازتر برگشت
upper tail covert
دم نهانفوقانی
to nick a horse's tail
بیخ دم اسب را چاک زدن برای اینکه دم خود را بلند نگاه دارد
brush pig tail
سیم زغال
The dog was wagging its tail .
سگ دمش را تکان می داد
tail pipe extension
لولهکابلخرطومی
swallow tail coat
جامه شب
swallow tail coat
جامهای که پشت ان مانند دم چلچله چاک خورده
triple tail unit
تختهدم سهپرده
pig tail of brush
سیم زغال
tripod tail support
حافظسهپایه
rat tail file
سوهان دم موشی
rat tail file
سوهان گرد
fuselage-mounted tail unit
بخشدم نصبشدهبهبدنه
My ass never had a tail from the time it was a foa.
<proverb>
خر ما از کرگى دم نداشت .
fin-mounted tail unit
بالسوارهرویدم
anti-torque tail rotor
دم چرخانضدلفزش
To turn tail . To show a clean pair of heels .
فرار را بر قرار ترجیح دادن
cable
کابل
have her cable
لنگر جواب دادن
cable
ابزار بررسی قط عی یا خرابی در سیم کشی
cable
تلگراف کردن
cable
طناب فلزی
cable
مفتول فلزی بافته
cable
تلگراف
d.c. cable
کابل جریان دائم
cable
پیغام تلگرافی تلگراف زدن
cable
واحد طول دریایی برابر 022 یارد
cable
طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
cable
اتصال الکتریکی یا نوری انعط اف پذیر
cable
اتصال در انتهای کامل
cable
وسیله بررسی امیدانس که به کابلهای غیر استاندارد اجازه استفاده در وسایل خاص میدهد
cable
تمام کابلها اتصالات و تابلو ها در یک اداره یا ساختمان
cable
سیم تلگراف
cable
هادی
cable
سیم کشی کردن تلگراف کردن
cable
طناب سیمی
bx cable
لوله ب ایکس
cable way
سیم یا کابل نقاله
cable
شاه سیم
cable way
راه اهن برقی
cable
سیم
cable way
مسیر کابل
cable officer
افسر لنگر
cable clip
پل کابل
cable support
بست کابل
cable guard
نگهدارنده کابل
tape cable
کابل نواری
telegraph cable
کابل تلگراف
cable sleeve
محلاتصالکابل
cable cars
تراموای برقی
anchor cable
کابل لنگر
caoxial cable
کابل کواکسیال
cable connector
دو شاخه کابل
cable core
سیم کابل
cable match
رویارویی تلگرافی شطرنج
starting cable
کابلراهاندازی
cable party
گروه لنگر
cable joint
موف اتصال
cable joint
مفصل اتصال کابل
cable holder
gypsy : syn
caoxial cable
سیم هم مرکز
cable holder
دوار زنجیر
anchor cable
طناب لنگر
cable head
سر کابل
gear cable
کابلچرخدنده
cable shield
لوله کابل
cable grip
چنگال کابل
cable duct
لوله محافظ کابل برق
cable drum
قرقره استوانه شکلی که کابل کنترل به دور ان پیچیده شده و مقدار کابلی که با هرچرخش دسته حرکت میکند راافزایش میدهد
cable moulding
فتیله نیمگرد یا گرد
cable cleat
بست کابل
Type cable
میکرون
Type cable
چهار سیم جدا به صورت دو جفت , که هر یک از سیم محکمی تشکیل شده است
Type cable
مشخصات کابل معرفی شده توسط IBM
underground cable
کابل زیرزمینی
telephone cable
کابل تلفن
cable accessory
قطعات کابل
cable railway
تراموای
cable railway
ترن کابلی
cable railways
تراموای
cable railways
ترن کابلی
bunched cable
کابل چندلایی
cable stitch
بافتمارپیچ
throttle cable
کابلساسات
armored cable
کابل مسلح
brake cable
سیمترمز
Type cable
دو سیم پیچیده شده برای سیم تلفن
Type cable
دوازده سیم ه صورت شش جفت برای ارسال صوت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com