Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 187 (9 milliseconds)
English
Persian
captain of the port
افسر انتظامات بندر
Other Matches
captain
سردسته
captain
کاپیتان
captain
فرمانده هواپیما
captain
درجه ناخدا یکمی دریایی
captain
فرمانده ناو
captain
سرکرده
captain
ناخدا
captain
سروان
captain of the forecastle
سر گروه لنگر
group captain
سرهنگ هوایی
he writes himself captain
درنوشتن خودراسروان مینامد
alternate captain
کاپیتان ذخیره
gun captain
رئیس توپ
gun captain
رئیس قبضه
flag captain
فرمانده ناو سرفرماندهی
captain of the top
مسئول گروه کار
captain a protest
افهار نامه صادره از طرف مقامات بندر در مورد شرح کالای خسارت دیده یا تخلیه نشده
hold captain
متصدی انبار کشتی
target captain
عضو تیم چهارنفره تیراندازی با تیر و کمان که ضمنا"دستور اغاز و پایان را میدهد
captain's seat
محلنشستنکاپیتان
sea captain
فرمانده نیروی دریایی
captain's quarters
کابینکاپیتان
field captain
کاپیتان تیم
sea captain
ملاح بزرگ
captain junior grade
ناخدا دوم
port
مدخل
port
باب
port
سوکت یا اتصال فیزیکی که امکان ارسال داده بین اتصالات داخلی کامپیوتر و وسیله خارجی دیگر فراهم میکند
port
اتصال به کامپیوتر که امکان ارسال داده آسنکرون میدهد
port
مدار یا اتصال که به کامپیوتر امکان دریافت داده از وسایل خارجی دیگر میدهد
port
سوکت و مدار واسط که goystick وارد آن میشود
port
مدار یا اتصالی که به کامپیوتر امکان خارج کردن یا ارسال داده به ماشین دیگر یا وسیله دگر میدهد
port
مدار و اتصالی که امکان ارسال و دریافت داده موازی میدهد
port
دریچه تبدیل برنامه
last port
شیپور خاموشی
i/o port
مدخل ورودی و خروجی
out port
بندر دور از مقصد
out port
ساحلی مورد استفاده سر پل
out port
بندرخارج از محوطه
way port
بندر سر راه
last port
شیپور عزا
port
پورت خروجی کامپیوتر با اتصال استاندارد که چاپگر به آن وصل است تا حروف داده را دریافت کند.
port
دماغه
port
بندرگاه
port
بندر ورودی
port
شیار هادی دهانه
port
حمل کردن مزغل تیراندازی
port
سمت چپ ناو
port
ریل اطراف ناو
port
شراب شیرین بارگیری کردن
port
ببندر اوردن حمل کردن
port
لنگرگاه
port
مامن مبدا مسافرت
port
ترابردن
port
مجرای عبورروغن
port
مجرا
port
بردن
port
دروازه
port
روزنه دید حمایل نگهداشتن تفنگ حمایل فنگ
port
فرودگاه هواپیما
port
در رو مخرج
port
دورازه
port
درب درگاه
port
بزرگ کردن لوله اگزاست سمت چپ قایق
port
بندر گاه
port
روزنه
port
دریچه
port
وسیلهای که بین پورت ورودی /خروجی و چندین وسیله جانبی قرار دارد. و به کامپیوتر امکان دستیابی به تمام آنها را میدهد
port
یچ ای که به کاربر امکان میدهد که وسیله جانبی که کامپیوتر
port
به آن وصل است را انتخاب کند
port
درگاه
port
دهانه
port
بندر
port
مداری که داده موازی در کامپیوتر به سریال تبدیل میکند تا امکان دستیابی سریال فراهم کند
port of exit
مرز خروج کالا یا فرد ازکشور
port complex
لنگرگاه
sally port
دریچه
port of debarkation
بندرپیاده شدن کالا یا نیروها
port hole
روزنه
port hole
مزغل
sally port
دروازه عبور از قلعه
port installations
تاسیسات بندری
port of debarkation
بندر مقصد حمل کالا
sally port
درب ورودی بزرگ
sally port
دروازه بزرگ قلعه
port watch
نگهبان بندر
port of entry
مرز ورود کالا یا فرد به کشور
port watch
پست نگهبانی بندر
port of entry
بندر مقصد
port of embarkation
بندر سوار شدن یا بار کردن کالاها
put into port
وارد بندر شدن
port of embarkation
بندر عزیمت
port of destination
بندر مقصد
port complex
مجتمع بندری
registered port
بندر مشخص
sally port
درب اصلی قلعه یا استحکامات
secondary port
بندر فرعی
ejection port
دهانهپرتاب
keyboard port
قسمتاتصالصفحهکلید
modem port
قسمتقرارگیریمدم
network port
قسمتکارباشبکهاینترنت
port glass
جام شرابقرمزوشیرینپرتقالی
port of entry
بندرمحل ورود
port hand
دستسویچپ
printer port
قسمتاتصالبهچاپگر
transfer port
دریچهانتقال
video port
قسمتنمایش
port
[software]
دریچه ای
[مدار و اتصالی]
که امکان ارسال و دریافت داده را میدهد
[نرم افزار]
[رایانه شناسی]
free port
بندری که معاف ازحقوق گمرکی میباشد بندری که قابل استفاده همه کشتیهای تجارتی میباشد
aerial port
باراندازی هوایی
Port-au-Prince
شهر پورت اوپرنس
secondary port
,
secondary port
subordinatestation : syn
secondary port
station secondary
serial port
مدخل سری
serial port
درگاه ترتیبی
supply port
درگاه تامین
supply port
درگاه تدارکاتی
terminal port
بندر مقصد
terminal port
بندر بارانداز اخرین بندر حرکت
treaty port
بندر پیمانی
car port
گاراژ بی دیوار ولی سقف دار
car port
سایبان اتومبیل
free port
بندر ازاد
destination port
بندر مقصد
destination port
بندر تحویل کالا
exhaust port
مجرای خروجی
exhaust port
دریچه خروجی
freeing port
شکاف یک طرفه
gas port
محفظه عبور گاز
gas port
میله تنظیم گاز
gas port
لوله عبور گاز
gun port
مزغل
hard port
فرمان سمت را به سمت مغناطیسی تغییر دهید درعملیات دریایی
deflation port
سوپاپ بزرگ در بالای بالن برای خروج هوا هنگام نشستن
controlled port
بندرکنترل شده
controlled port
بندر نظامی کنترل شده
port of call
بندرواقع در مسیر کشتی پاتوق
port of call
بندر لنگراندازی
port of call
بندر توقف
admission port
سوپاپ ورودی
admission port
دریچه پذیرش
aerial port
لنگرگاه هوایی
attention to port
احترام به سمت چپ یا راست کشتی افراد نظر به راست یاچپ ناو
cargo port
دریچه بارگیری ناو
compensating port
مدخلی در سیلندر اصلی ترمزکه در مواقعی که از ترمزاستفاده نمیشود سیلندر چرخ را به تانک روغن متصل کرده و از انبساط سیال در اثرگرما و نهایتا در گیر شدن ترمزها جلوگیری میکند
control port
درگاه کنترل
hard port
ناو را باچرخش سریع به سمت جلوهدایت کنید
high port
حالت دست فنگ
memory port
درگاه حافظه
midi port
دریچه یا درگاه IDI
minor port
بندر کوچک
main port
refrencestation : syn
naval port
بندر دریایی
parallel port
درگاه موازی
port arms
پیش فنگ
port arms
فرمان پیش فنگ پیش فنگ کردن
main port
port principal
main port
,
inlet port
سوپاپ ورودی
home port
پایگاه مادر
inlet port
دریچه ورودی
intake port
دریچه ورودی
intake port
سوپاپ ورودی
main port
بندر اصلی
home port
پایگاه اصلی
high port
حالت سخمه به جلو یا سخمه کوتاه
port a punch card
علامتی تجاری برای نوع خاصی از کارت منگنه باقسمتهای سوراخ شده که میتواند با یک مداد یا قلم کاملا"برداشته شود
port hand buoy
بویه سمت چپ
one port radial pump
تلمبه شعاعی یک پرهای
spent fuel port
قسمتسوختمصرفشده
aerial port squadron
گردان عملیات بارانداز هوایی
aerial port squadron
گردان بارانداز هوایی
port auxiliary service
یگان خدمات بندری
peripheral device port
قسمتاصلیتنظیماتمحیط
dual port ram
حافظه تسهیم شده
convoy assembly port
بندر محل تجمع کاروان دریایی
yhis port is not yet peopled
این بندر هنوز اباد نشده است
convoy assembly port
بندر محل تجمع ستون موتوری
continue port/starboard
چرخش به سمت چپ یا راست را ادامه دهید
disc drive port
قسمتوروددیسک
named port of destination
بندر مقصد مشخص
check port/starboard
جهت تعقیب رادار به سمت دماغه کشتی یا دم هواپیما
named port of shipment
بندر مشخص برای حمل
cargo handling at port
جابجایی کالا در بندر
Free pree (trade,port).
مطبوعات ( تجارت ،بندر ) آزاد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com