Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
card vote
کنارهگیریبهنفعکسی
Other Matches
vote down
به اکثریت اراء رد کردن
vote
دعا
vote
اخذ رای
vote
رای
have a vote
حق رای داشتن
vote down
<idiom>
شکست در رای گیری
vote of thanks
راییکهبهمعنیقدردانیازفردیخاصاست
right to vote
حق رای
vote
رای دادن
to vote in
با اکثریت ارا برگزیدن
to vote down
با اکثریت ارا رد کردن
to vote for any one
برله کسی رای دادن
vote
با اکثریت اراء تصویب کردن
To cast ones vote.
رأی خودرا دادن (به صندوق رأی ریختن )
To put something to the vote.
درباره چیزی رأی گرفتن
by a unanimity vote
به اتفاق اراء
by a majority vote
به اکثریت اراء
give one's vote to
به کسی رای دادن
fagot vote
رای ساختگی
casting vote
رای قاطع
vote of no confidence
راییکهبهمعنیعدم حمایتازگروهیافردیخاصاست
vote of censure
رای اعتماد
vote of confidence
رای اعتماد
to vote plump
رای خود را بیک تن دادن جایی که بتوان برای بیش ازیک تن رای داد
to vote against a measure
برعلیه اقدامی رای دادن
faggot vote
رای ساختگی
to put something to the vote
درباره چیزی رای دادن
straw vote
اخذ رای غیر رسمی وازمایشی
tie vote
تساوی اراء
tie vote
اراء مساوی
when will women have the vote?
زنان کی حق رای
plural vote
رای یک تن در چند حوزه انتخابی
minor vote
رای اقلیت
block vote
رایفردیبهگروهی
when will women have the vote?
خواهند داشت
plurality of vote
اکثریت ارا
Vote (write) against a proposallll.
بر ضد پیشنهادی رأی دادن ( مطلبی نوشتن )
to vote somebody on the board of directors
رای دادن به کسی برای عضو هیئت مدیره شدن
greetings card
کارتتبریک
ID card
کارت شناسایی
card
قطعه کوچکی از کاغذ یا پلاستیک
ID card
شناسنامه
card
ماشینی که در کارت پانچ سوراخ ایجاد میکند
card
وسیلهای که داده را از پشت کارت شناسایی یا کارت اعتباری می خواند
card
ترکیبی از سوراخهای پانچ شده که معرف حروف روی پانچ کارت است
card
تختهای که شامل درایو دیسک سخت است و نیز واسطهای مورد نیاز الکترونیکی که قابل ورود به سیستم هستند
card
سوراخی که در موازات بلندترین لبه کارت قرار دارد
card
ورق بازی کردن
card
مین فلز برای تختههای مدار
card
پنبه زنی
card
مجموعهای از شیارهای فلزی در انتهای لبه و روی سطح کارت که باعث ورود آن دراتصال لبه و ایجاد تماس الکتریکی میشود.
card
تخته مدار چاپ شده که به سیستم متصل است برای افزایش کارایی آن
card
فرمی که حاوی تخته اصلی است که روی آن تختههای حلقوی چاپ شده قابل نصب هستند تا یک سیستم انعط اف پذیر ایجاد شود
card
ماشین پرداخت پارچه
card
برگه
card
کارت تبریک کارت عضویت
card
امتیاز معین را درهربخش ازبازی بدست اوردن
card
یک کارت پانچ
card
کارتی با سوراخهای پانچ شده روی آن برای نمایش داده
card
وسیلهای که داده کارت پانچ را به حالتی کا قابل دریافت برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
card
وسیلهای که به طور خودکار کارت پانچ را درون دستگاه خواننده قرار میدهد
card
ورق
card
ورق بازی گنجفه
card
کارتی که فقط حاوی شیارهای هادی است بین اتصال کارت اصلی و کارت اضافی که باعث میشود کارت اضافه به آسانی کارکند و بررسی شود در خارج از محفظه آن
card
کارت
card
برگ
card
ورقه نصب مواد که روی آن قط عات الکترونیکی قابل نصبند
card
کارت پلاستیکی نازک با وسیله حافظه و ریز پردازنده که در آن قرار گرفته است که برای انتقال الکترونیکی یا مشخص کردن کاربر انجام میشود
card
برنامه کوتاهی که داده را از کارت پانچ به حافظه اصلی منتقل میکند
card
بخشی از حافظه که حاوی نمایش داقیق اطلاعات روی کارت است
card
خط ی از اطلاعات پانچ شده درباره یک حرف که موازی با قسمت کوتاه تر کارت است
card
مقوا
card
کارت ویزیت بلیط
card
بخشی از ستون کارت که برای یک نوع داده در نظر گرفته شده است
card
روشی که در آن سطرها و ستون ها طوری مرتب می شوند که نشان دهنده فیلدهای دادهای و حروف در کارت پانچ باشند
stub card
ته کارت
red card
کارت قرمز
safety card
کارت تامین اتشبار
red card
علامت اخراج اخراج بازیگر
storm card
طوفان نمای دریایی
smart card
کارت هوشمند
safety card
کارت تامین جنگ افزار
range card
کارت تیر سلاح جدول تیر سلاح
range card
کارت برد
paper card
کارت کاغذی
key card
کارت اصلی حروف رمز کامپیوتر
magnetic card
کارت مغناطیسی
logic card
کارت منطقی
job card
کارت برنامه
key card
کارت کلید کامپیوتر
letter card
کاغذ پستی تا شده که لبههای چسب دارانرابهم چسبانده به پست میدهند
playind card
ورق گنجفه
post card
کارت پستال
post card
کارت غیررسمی که تمبر روی ان چسبانده بجای کارت پستال است
ram card
RAکارت
race card
برنامه اسب دوانی
qualification card
کارت مهارت در تیراندازی کارت ثبت میزان مهارت
punched card
کارت منگنه
punched card
کارت پانچ شده
punched card
کارت منگنه شده
punched card
کارت کارمندی که در مقابل هرروز یا هر ساعت کار انراسوراخ کنند
punch card
کارت منگنه
punch card
برگ منگنه
ledger card
کارت معین
summary card
کارت خلاصه
tape to card
از نوار به کارت
green card
کارت سبز
card support
حافظورق
high card
کارتبالا
boarding card
کارتمخصوصیکهمسافرانباید بههمراهداشتهباشند
cash card
کارتمخصوصگرفتنپول
cheque card
کارتشناساییمخصوصدریافتچک
index card
کارتشاخص - کارت Index
To play ones last card
آخرین تیر ترکش رارها کردن
He is a loose card .
خیلی ول است
card up one's sleeve
<idiom>
برای روز مبادا نگهداشتن
trump card
<idiom>
استفاده از وسیله قدیمی اگر هیچ چیز دیگرکار نکند
I have a credit card.
من کارت اعتباری دارم.
card-cut
[برجسته کاری کوچک زنجیره ی هندسی در کتیبه های گوتیک]
to get
[be given]
your card
[British E]
<idiom>
برگه اخراج از شغل را گرفتن
[اصطلاح روزمره]
vaccination card
دفترچه مایه کوبی
card-indexes
رجوع شود به file card
card-index
رجوع شود به file card
card-carrying
واقعی
time card
کارتی که ساعت حضور وغیاب کارگر روی ان قید میشود گاه برگ
to palm a card
برگی را در دست غیباندن
to play one's card well
از فرصت خود استفاده کامل کردن
trailer card
کارت پشت بند
visiting card
کارت ویزیت
visiting card
کارت اسم درفرانسه
visting card
کارت ویزیت
we left a card on him
کارتی در خانه اش گذاشتیم
yello card
کارت زرد
yello card
اخطار
card sharp
قمارباز ماهری که ورق جور میکند و برگ میزند
card sharp
برگزن
card sharps
قمارباز ماهری که ورق جور میکند و برگ میزند
card sharps
برگزن
card-carrying
دارای کارت عضویت
card-carrying
عضو رسمی
card-carrying
دو آتشه
vaccination card
دفترچه واکسیناسیون
job card
کارت کار
card system
سیستم کارتی
card punch
کارت منگنه کن
card loader
بار کننده کارت
card jam
گیر کردن کارت
card image
تصویر کارت
card hopper
قسمت جهنده کارت
card hopper
ناودان کارت
card guide
راهنمای کارت
card format
قالب کارت
card punch
دستگاه کارت منگنه
card rack
طاقچه کارت
card rack
جای کارت
card stacker
مخزن کارت
card stacker
کارت پشته کن
card code
رمز کارت
card sorter
دستگاه مرتب کننده کارت
card sorter
دستگاه کارت جورکن
card row
سطر کارت
card reproducer
تولیدکننده دوباره کارت
card reader
کارت خوان
card file
پرونده کارتی
card field
فیلد کارت
card cage
محفظه کارت
card board
مقوای نازک
card bed
بستر کارتها
card aligner
هم تراز کننده کارت
wild card
روشی که به یک سیستم عامل امکان میدهد تا روی چندین فایل با نامهای مرتبط عملکرد مفیدی داشته باشد
calling card
کارت ویزیت
calibration card
کارت خصلت یابی توپخانه کارت تنظیم بی سیم یا وسایل دیگر
binary card
کارت دودویی
bin card
کارت مصرف محتویات فرف
card code
کد کارت
card column
ستون کارت
card field
میدان کارت
card feed
خورد کارت
account card
کارت حساب
card face
رویه کارت
card deck
دسته کارت
card deck
دستینه کارت
aperture card
روش ذخیره سازی اطلاعات میکروفیلم در یک کارت که میتواند شامل اطلاعات پانچ شده باشد
card loader
کارت بارکن
interface card
کارت رابط
face card
ورق شاه
face card
ورق صورت
expansion card
کارتی که به منظور نصب تراشه یا مدار اضافی به یک سیستم افزوده میشود تا این که قابلیت سیستم توسعه یابد
credit card
کارت یاورقه خرید نسیه
credit card
کارت اعتباری
identity card
شناسنامه
report card
کارنامه
edge card
یک تخته مدار که دارای قطعات باریک اتصال در طول یک لبه بوده و برای متصل شدن بارابط لبه طراحی شده است
drawing card
جالب
drawing card
موجب جلب توجه
playing card
گنجفه
face card
بی بی یاسرباز
input card
کارت ورودی
inlay card
کارت شناسایی درون نوار یا جعبه دیسک
identification card
کارت شناسایی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com