Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 156 (8 milliseconds)
English
Persian
cash discount
تخفیف نقدی
cash discount
تخفیف مخصوص خریداری که وجه را در موعد مقرر بپردازد
Other Matches
discount
تخفیف
discount
با دادن تنزیل قبل از سررسیدنقد کردن
discount with
تنزیل کردن برات
discount
نزول
discount
کاستن
discount
تخفیف دادن
discount
برات را نزول کردن
discount
تنزیل
trade discount
تخفیف عمده از طرف تولیدکننده به خریدار
bank discount
تنزیل بانکی
bank discount
تخفیف بانکی
bank discount
سپردههای بانکی
bond discount
تنزل مبلغ اسمی اوراق قرضه
discount house
موسسه ایکه برات و اسناد را تنزیل مینماید
rate of discount
نرخ تخفیف
discount broker
دلال تنزیل
discount house
موسسه تنزیل
discount of goods
تخفیف روی کالا
discount rate
نرخ نزول
discount rate
نرخ ثابت نزول بانکی
discount rate
نرخ تخفیف
discount rate
میزان تخفیف
discount without recourse
تنزیل بدون حق رجوع
loyalty discount
تخفیف وفاداری
loyalty discount
تخفیف مشتریان دائم
volume discount
تخفیف
quantity discount
مقدار تخفیف
quantity discount
میزان تخفیف
quantity discount
تخفیف کلی
quantity discount
تخفیف عمده فروشی
rate of discount
نرخ تنزیل
debt discount
تفاوت ارزش اسمی بدهی واصل مبلغ
volume discount
مقدار
discount register
دفتر ثبت تخفیفها و امتیازاتی که از طرف فروشنده به خریدار داده شده است
trade discount
تخفیف تجاری
trade discount
تخفیف صنفی
discount rate policy
سیاست نرخ تنزیل
private rate of discount
نرخ تنزیل خصوصی
bank rate of discount
نرخ رسمی تنزیل
social discount rate
نرخ تنزیل اجتماعی
cash
پول خرد
cash in
<idiom>
تبدیل به پول کردن ،خرد کردن چیزی برای پول
cash
نقد کردن
cash
وصول کردن نقدکردن
cash
نقدکردن
cash
نقدی
cash
اسکناس
cash
پول نقد
cash
دریافت کردن صندوق پول
cash
نقد
cash
صندوق
cash
پول رایج
She had the never to ask for cash .
اینها همه هیچ تازه پول نقد هم می خواست
cash in on
<idiom>
شانسی سود بردن
available cash
موجودی بانک بدون در نظرگرفتن چکهایی که در دست مشتریان است و هنوز به بانک ارائه نشده است
cash
حواله پستی تلگرافی یا بانکی
cash
چک
for prompt cash
نقدا`
for prompt cash
فی المجلس
idle cash
پول بیکار
cash cow
<idiom>
منبع خوبی از پول
cash with order
پول نقد همراه سفارش پرداخت به موقع
contribution not in cash
سهم الشرکه غیر نقدی
cash-wage
دستمزد نقدی
cash on the barrelhead
<idiom>
پولی که برای خرید چیزی پرداخت می شود
strapped for cash
<idiom>
هیچ پولی دربساط نداشتن
cash register
صندوق
[محل پرداخت پول]
cash against documents
پول در مقابل اسناد
idle cash
پول بلااستفاده
To turn into cash.
به پول نزدیک کردن
spot cash
پرداخت نقدی
to cash a cheque
چک را نقد کردن
non cash shares
سهام غیر نقدی
cash crop
محصولی که برای فروش فرآوری میشود
cash crop
فرآورد نقدینهساز
cash crop
فرآورد فروشی
cash crop
محصول فروشی
cash readout
وسیلهنمایشمقدارپول
to buy for cash
نقد کردن
share in cash
سهم نقدی
cash card
کارتمخصوصگرفتنپول
sell for cash
نقد فروختن
on cash basis
نقدا"
non cash share
سهم غیر نقدی
net cash
نقدی خالص
net cash
قیمت مقطوع
cash desk
صندوقپرداختپولدر یکمغازه
spot cash
پول نقد
cash dispenser
ماشینی که با داخل نمودن کارت مخصوص ودادن دستور لازم
petty cash
صندوق ویژه وجوه کوچک حساب هزینه های کوچک
cash book
دفتر نقدی
cash books
دفتر نقدی
cash register
صندوق پول شمار
cash register
ماشین ثبت خرید وفروش روزانه مغازه
cash register
ماشین صندوقداری
cash registers
صندوق پول شمار
cash registers
ماشین ثبت خرید وفروش روزانه مغازه
cash registers
ماشین صندوقداری
cash flow
گردش وجوه
capital in cash
سرمایه نقدی
cash account
حساب نقدی
cash assets
داراییهای نقدی
cash balance
مانده نقدی
cash crops
پنبه وتنباکو
cash crops
ذرت
cash dispenser
پرداخت مینماید
cash dispensers
پرداخت کننده پول
cash dispensers
تحویل دارخودکار
cash dispensers
ماشینی که با داخل نمودن کارت مخصوص ودادن دستور لازم
cash dispensers
پرداخت مینماید
cash and carry
نحوه پرداختی که در ان مشتری مبلغ مربوطه راپرداخته و کالا را با خودمیبرد
cash dispenser
تحویل دارخودکار
cash-and-carries
نحوه پرداختی که در ان مشتری مبلغ مربوطه راپرداخته و کالا را با خودمیبرد
cash-and-carry
نحوه پرداختی که در ان مشتری مبلغ مربوطه راپرداخته و کالا را با خودمیبرد
hard cash
پول نقد
cash dispenser
پرداخت کننده پول
cash crops
محصولات نقدی مانند
cash crops
گندم جو
cash crops
برنج
cash balance
تراز نقدی
cash box
صندوق پول
cash budget
بودجه نقدی
cash on delivery
فروش نقد پس از تحویل کالا وصول وجه در حین تحویل کالا
cash plans
طرح پرداختهای نقدی
cash price
قیمت نقدی
cash price
بهای نقدی
cash prompt
نقد فوری
cash spot
نقد فوری
cash ratio
نسبت نقدینگی
cash rent
اجاره نقدی
cash sale
فروش نقدی
cash sale
بیع نقد
cash security
وثیقه نقدی
cash security
وجه الضمان نقدی
cash on delivery
فروش نقدی
cash items
اسناد تنخواه گردان
cash flows
وجوه در گردش
cash flows
نقدینه
cash deficit
کسر صندوق
cash dividened
سود نقدی
cash nexus
رابطه نقدی
cash office
دایره صندوق
cash office
صندوق
cash on delivery
پرداخت هنگام تحویل
cash capital
سرمایه نقدی
paid in cash share
سهام نقدا" پرداخت شده
cash collection voucher
سندپرداخت غرامت نقدی
cash collection voucher
سند پرداخت نقدی
discounted cash flow
ارزش فعلی پرداختها و هزینههای اتی
Cash . Ready money .
وجه نقد
to save bot cash
نقد فروختن
discounted cash flow
مبلغ تنزیل شده پرداختها وهزینههای اتی
A cash ( credit ) transaction .
معامله نقدی ( اعتباری )
Cash is in short supply these days .
از حقوق ماهانه ام کم کنید
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com