Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (9 milliseconds)
English
Persian
cash register
صندوق پول شمار
cash register
ماشین ثبت خرید وفروش روزانه مغازه
cash register
ماشین صندوقداری
cash register
صندوق
[محل پرداخت پول]
Other Matches
cash
نقد کردن
cash
نقد
cash
نقدی
cash
نقدکردن
cash
دریافت کردن صندوق پول
cash
وصول کردن نقدکردن
cash
پول نقد
She had the never to ask for cash .
اینها همه هیچ تازه پول نقد هم می خواست
cash in
<idiom>
تبدیل به پول کردن ،خرد کردن چیزی برای پول
cash
صندوق
cash
پول رایج
available cash
موجودی بانک بدون در نظرگرفتن چکهایی که در دست مشتریان است و هنوز به بانک ارائه نشده است
cash
اسکناس
cash in on
<idiom>
شانسی سود بردن
cash
پول خرد
cash
چک
cash
حواله پستی تلگرافی یا بانکی
register
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
register
ثبات آدرس کامپیوترکه به آدرس مرجع افزوده میشود تا محل دستیابی تامین شود
register
فضایی در CPU برای ذخیره موقت داده پیش ازپردازش
register
نمایش محتوای تمام ثباتها
register
ثباتی درCPU
register
محل ذخیره سازی برای داده کنترل
register
که حاوی آدرس شروع برنامه است
register
ذخیره موقت برای داده دریافتی از حافظ پیش از ارسال به وسیله ورودی وخروجی ذخیره شده در حافظه اصل برای پردازش
register
ثبات انتقال که خروجی آن به ورودی اش برمی گردد.
register
1-محل مخصوص درCPU
register
انجام عملی به یک محرک
register
ذخیره موقت داده که در حافظه نوشته یا از حافظه خوانده میشود
in register
روی هم افتاده
B register
1-ثبات آدرس که به آدرس مرجع اضافه شده که محل مورد نظر را مشخص میکند 2-ثباتی که برای گسترده تر کردن اکومولاتور برای ضرب و تقسیم به کار می رود
p register
ثبات P
op register
ثباتی که حاوی کد عمل دستور در حال اجرا باشد
in register
مطابق
register
ذخیره موقت دستورات اجرایی
register
منطبق کردن
register
ثبت تیر کردن
register
اسم نویسی کردن
register
کفگیرک نشانه روی ثبت کردن
register
دفتر ثبت نام
register
شمارگر
register
نامنویسی
register
ثبت رکورد
register
نشان دادن
register
در دفتر واردکردن
register
نگاشتن
to register
نام نویسی کردن
[ثبت کردن ]
register
ثبات
register
دفتر ثبت
register
ثبت امار دستگاه تعدیل گرما
register
پیچ دانگ صدا
register
لیست یا فهرست
register
ثبت کردن
register
ثبات کاربردرحافظه اصلی ونه درCPU
register
ثباتی که حاوی شماره بیت وضعیت است مثل پرچم رقم نقلی صفریاسرریز
register
فضای ذخیره سازی موقت که داده دران منتقل میشود
register
مشابه 8481
register
تعدادثباتها یی که برای ذخیره موقت استفاده می شود
register
دستوری که میله آدرس آن حاوی ثباتی است که عملوند ذخیره شده است
register
مهمترین ثبات داخلی ذخیره سازی درCPU که حاوی داده پردازش شدنی است
register
ثباتی درکامپیوترکه قادربه ذخیره سازی تمام بیتهای یک آدرس است که بعداگ به عنوان واحد مجزا قابل پردازش هستند
register
سجل
register
ثبات CPU که حاوی ادرس دستوربعدی برای پردازش است
register
ثباتی درCPU که محل دستورات را ذخیره میکند
register
رجیستر
register
ثباتی درCPU که حاوی ادرس محل بعدی دستیابی باشد
for prompt cash
نقدا`
cash spot
نقد فوری
cash ratio
نسبت نقدینگی
cash rent
اجاره نقدی
cash sale
فروش نقدی
cash sale
بیع نقد
cash security
وجه الضمان نقدی
cash with order
پول نقد همراه سفارش پرداخت به موقع
cash security
وثیقه نقدی
cash prompt
نقد فوری
cash office
صندوق
cash nexus
رابطه نقدی
cash items
اسناد تنخواه گردان
cash on delivery
پرداخت هنگام تحویل
cash on delivery
فروش نقدی
cash on delivery
فروش نقد پس از تحویل کالا وصول وجه در حین تحویل کالا
cash plans
طرح پرداختهای نقدی
cash price
قیمت نقدی
cash price
بهای نقدی
cash office
دایره صندوق
for prompt cash
فی المجلس
idle cash
پول بیکار
to buy for cash
نقد کردن
to cash a cheque
چک را نقد کردن
cash crop
محصولی که برای فروش فرآوری میشود
cash crop
فرآورد نقدینهساز
cash crop
فرآورد فروشی
cash crop
محصول فروشی
cash readout
وسیلهنمایشمقدارپول
cash card
کارتمخصوصگرفتنپول
cash desk
صندوقپرداختپولدر یکمغازه
To turn into cash.
به پول نزدیک کردن
spot cash
پول نقد
spot cash
پرداخت نقدی
share in cash
سهم نقدی
idle cash
پول بلااستفاده
strapped for cash
<idiom>
هیچ پولی دربساط نداشتن
net cash
قیمت مقطوع
net cash
نقدی خالص
cash-wage
دستمزد نقدی
non cash share
سهم غیر نقدی
non cash shares
سهام غیر نقدی
on cash basis
نقدا"
cash on the barrelhead
<idiom>
پولی که برای خرید چیزی پرداخت می شود
sell for cash
نقد فروختن
cash cow
<idiom>
منبع خوبی از پول
cash flows
نقدینه
cash registers
ماشین صندوقداری
hard cash
پول نقد
cash-and-carry
نحوه پرداختی که در ان مشتری مبلغ مربوطه راپرداخته و کالا را با خودمیبرد
cash-and-carries
نحوه پرداختی که در ان مشتری مبلغ مربوطه راپرداخته و کالا را با خودمیبرد
cash and carry
نحوه پرداختی که در ان مشتری مبلغ مربوطه راپرداخته و کالا را با خودمیبرد
cash dispenser
پرداخت کننده پول
cash dispensers
پرداخت مینماید
cash dispensers
ماشینی که با داخل نمودن کارت مخصوص ودادن دستور لازم
cash dispensers
تحویل دارخودکار
cash dispensers
پرداخت کننده پول
cash crops
محصولات نقدی مانند
cash crops
گندم جو
cash flow
گردش وجوه
cash registers
ماشین ثبت خرید وفروش روزانه مغازه
cash registers
صندوق پول شمار
cash books
دفتر نقدی
cash book
دفتر نقدی
petty cash
صندوق ویژه وجوه کوچک حساب هزینه های کوچک
cash crops
پنبه وتنباکو
cash crops
ذرت
cash crops
برنج
cash dispenser
پرداخت مینماید
cash balance
مانده نقدی
cash box
صندوق پول
cash deficit
کسر صندوق
cash budget
بودجه نقدی
cash capital
سرمایه نقدی
cash dispenser
تحویل دارخودکار
contribution not in cash
سهم الشرکه غیر نقدی
cash discount
تخفیف مخصوص خریداری که وجه را در موعد مقرر بپردازد
cash discount
تخفیف نقدی
cash balance
تراز نقدی
cash flows
وجوه در گردش
cash dividened
سود نقدی
cash dispenser
ماشینی که با داخل نمودن کارت مخصوص ودادن دستور لازم
capital in cash
سرمایه نقدی
cash account
حساب نقدی
cash against documents
پول در مقابل اسناد
cash assets
داراییهای نقدی
source register
ثبات منبع
shift register
ثبات تغییر مکان
shift register
ثبات تغییرمکان
parish register
دفتر ثبت وقایع سه گانه
register length
درازای ثبات
sales register
صندوق پول یا ماشین دخل مغازه
relocation register
ثبات جابجایی
register capacity
گنجایش ثبات
register of commerce
دفتر ثبت تجارتی
register of patents
دفتر ثبت اختراعات
stack register
ثبات پشته
to register with the police
نشانی خود را در اداره پلیس ثبت کردن
[نقل منزل]
electoral register
لیستافراد دارایحقرای
to register
[with a body]
اسم نویسی کردن
[خود را معرفی کردن]
[در اداره ای]
[اصطلاح رسمی]
treble register
ثبتصدایزیر
bass register
محلثیتصدایبم
voucher register
قسمت یا دفتر ثبت اسناد یااسناد هزینه
register office
اداره ثبت احوال
register offices
اداره ثبت احوال
switch register
ثبات راه گزین
storage register
ثبات انباره
status register
ثبات وضعیت
buffer register
ثبات میانگیر
document register
ثبت کردن سند
document register
ثبت سند
exchange register
ثبات معاوضهای
arithmetic register
ثبات حسابی ثبات محاسباتی
arithmetic register
ثبات ریاضی
general register
ثبات عمومی
general register
ثبات کلی
arithmetic register
ثبات حسابی
document register
بایگانی
document register
ثبات
bounds register
ثبات کرانه ها
base register
ثبات مینا
base register
ثبات پایه
check register
بازرسی کردن صورت حساب واریز حساب کردن واریزحساب
control register
ثبات کنترل
data register
ثبات داده ها
discount register
دفتر ثبت تخفیفها و امتیازاتی که از طرف فروشنده به خریدار داده شده است
air register
تنظیم نوبت پرواز
air register
تنظیم حرکات هوایی
adjunct register
ثبات بیت که در آن بیتهای ابتدایی اطلاعات کنترلی و سایر بیتها در اختیار برنامه است
address register
ثبات ادرس
address register
ثبات نشانی
accumulator register
ثبات انباشتگر
memory register
ثبات حافظه
next instruction register
ثباتی در CPU که حاوی محل ای است که دستور بعدی باید ذخیره شود
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com