Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 43 (5 milliseconds)
English	Persian
catherine wheels	رجوع شود به pinwheel
Other Matches
catherine wheel	رجوع شود به pinwheel
wheels	رل ماشین
wheels	گردش ناو
wheels	اتحادیه ورزشی
wheels	جاروب کردن با پا
wheels	ساسایی
wheels	چرخ سمباده
there are wheels within wheels	زیرکاسه نیم کاسه است
There are wheels within wheels . <proverb>	هر چرخ را چرخى مى چرخاند .
wheels	چرخ طایر
wheels	گرداندن
wheels	چرخیدن
There are wheels within wheels .	کاسه ای زیر نیم کاسه است
wheels	چرخ
wheels	دور
wheels	چرخش
hell-on-wheels <idiom>	شخص غرغرو وبدخلق
cogged wheels	چرخ دنده ها
to spin one's wheels <idiom>	بدون نتیجه زحمت کشیدن [اصطلاح روزمره]
cog wheels	چرخ دنده ها
gear wheels	چرخ دنده ها
brake wheels	چرخ های دندانه دار
gear wheels	چرخ های دندانه دار
cog wheels	چرخ های دندانه دار
cogged wheels	چرخ های دندانه دار
spinning wheels	دوک نخ ریسی
spinning wheels	چرخ طیار
spinning wheels	چرخ گرداننده چرخ هرزه گرد
spare wheels	چرخ زاپاس
steering wheels	رل
steering wheels	چرخ فرمان
steering wheels	چرخ سکان فرمان اتومبیل
steering wheels	غربالک
spinning wheels	چرخ نخ ریسی
suck wheels	رکاب زدن پشت سر دوچرخه سوار دیگر به منظور کاستن از فشار هوا
to grease the wheels	چرخ هاراروغن زدن
to oil the wheels	چرخها را روغن زدن
to skid the wheels	ترمزکردن
driving wheels	چرخهایکمکیعقب
meals-on-wheels	سرویسآوردنغذابهدرخانه
To get things moving. To set the wheels in motion.	کارها راراه انداختن
To get things moving. To set the ball rolling. To set the wheels in motion.	کارها را بجریان انداختن

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com