Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
center of impact registration
ثبت مرکز اصابت
Other Matches
impact registration
ثبت مرکز اصابت
impact registration
ثبت تیر بروش مرکز اصابت
center of impact
مرکز ترکش گلوله مرکزاصابت
registration
ثبت
registration
ثبت نام
registration
نام نویسی
registration
اسم نویسی موضوع ثبت شده
registration
ثبت تیر کردن
registration
ثبت کردن
registration
ثبت تیر
registration numbers
شماره نقطه ثبت تیر
registration fees
حق الثبت
registration code
قانون ثبت اسناد
image registration
ترام تصویر
image registration
ثبت تصویر
graves registration
ثبت قبور عملیات ثبت و ضبط قبور
registration number
تعداد دفعات ثبت تیر
registration numbers
تعداد دفعات ثبت تیر
registration form
فرم ثبت نام
registration fire
تیر ثبت تیر
registration of fire
نقطه ثبت تیر
registration fire
اجرای تیر دقیق برای ثبت تیر کردن
Registration . Enrollment.
اسم نویسی ( ثبت نام )
registration of documents
ثبت اسناد
registration number
شماره نقطه ثبت تیر
registration of player
نامنویسی بازیگران
registration of marriage
ثبت ازدواج
center to center method
روش اتصال مرکز به مرکزعکس هوایی
vehicle registration office
اداره راهنمایی و رانندگی
Here are my car registration papers.
بفرمائید این مدارک مالکیت اتومبیل من است.
registration of documents and lands
اداره ثبت اسناد و املاک
Would you mind filling in this registration form?
آیا ممکن است این فرم را پر کنید؟
impact
اثر ترکش انفجار
impact
برخورد
impact
ضربه
impact
اصابت اثر شدید
impact
بهم فشردن
impact
تماس
impact
فشار
impact
پیچیدن
impact
زیرفشار قرار دادن
impact
با شدت اداکردن
impact
اصابت گلوله
impact
با شدت اصابت کردن ضربت
impact
چاپگری که متن ها و نشانه ها را با قرار دادن ریبون جوهر در کاغذ با یک حرف فنری چاپ می گیرد. مثل چاپبگر wheel-Duisy.
impact
ضربه زدن
impact
برخورد کردن
impact
اثر گذاشتن یا اهمیت دادن به چیزی
impact
نشانزد
impact factor
ضریب تشدید
impact printer
چاپگر ضربهای
impact printer
چاپگرتماسی
impact pressure
نیروی اصابت فشار ترکش
impact pressure
فشار اصابت
impact point
نقطه ترکش گلوله
impact point
نقطه فرود
impact point
نقطه بارریزی
impact shipment
کالای ضربتی از نظر تحویل کالایی که از نظر تحویل زمان مخصوص دارد
point of impact
محل اصابت گلوله
non impact printer
چاپگر
multiplier impact
اثر بهم فزایندگی
line of impact
خط اصابت گلوله
impact printer
چاپگر برخوردی
impact transducer
مبدل فرایندهای ضربهای
impact test
ازمون برخورد
impact test
ازمایش ضربه
impact strength
استحکام ضربهای
impact strength
استحکام برخورد
impact sound
صدای برخورد
point of impact
نقطه اصابت
impact point
نقطه پیاده شدن باچتر
impact drill
مته کوبشی
impact crusher
سنگ شکن ضربهای
impact chisel
قلم ضربه ای
impact burst
ترکش ضربتی
impact burst
ترکش سطحی
impact basin
حوضچه بار شکن
impact basin
حوضچه ارامش
impact area
منطقه اصابت گلوله ها
impact area
محل اصابت
impact action
عمل انفجار نیروی ترکش
impact action
عمل ترکش
impact action
اثر انفجار
impact acceleration
شتاب ضربه ای
environmental impact
نشانزد زیست محیطی
electron impact
تصادم الکترونها
impact effect
اثر ضربه
impact effect
اثر برخورد
impact point
محل اصابت گلوله
impact point
نقطه اصابت
impact parameter
پارامتر برخورد
impact parameter
پارامتر ضرب شونده
impact loss
افت انرژی در اثر برخورد
impact load
بار ضربهای
impact ionization
ایونیزاسیون ضربهای یونیزاسیون ضربهای
impact hardness
سختی برخورد
impact force
نیروی برخورد
impact force
نیروی ضربهای
impact factor
ضریب برخورد
impact factor
ضریب ضربه
impact exitation
تحریک ضربهای
electron impact
برخورد الکترونها
impact coefficient
ضریب ضربه
surface of impact
سطح مماس بر نقطه اصابت گلوله
surface of impact
سطح اصابت
non impact printer
که حالت حرف ریبون روی کاغذ را گرم نمیکند
bending impact test
ازمایش ضربه خمشی
tensile impact test
ازمایش کشش ضربهای
izod impact strength
استحکام ضربه ایزوتوپ
bomb impact plot
بردن محل اصابت بمب روی نقشه
notched bar impact test
ازمایش میله فاق دار
center
تمرکز یافتن
center
درمرکز قرارگرفتن
center
وسط ونقطه مرکزی
center
مرکز
center
میان
center
نقط ه میانی چیزی
center
قرار دادن مناسب نوک خواندن / نوشتن روی دیسک مغناطیسی یا نوار
center
قرار دادن یک متن در مرکز کاغذ یا صفحه نمایش
center
مجمع
center
گروه مرکزی
center
کیان
center
سانتر
center
تعیین حدودوسیله ایجاد حرارت برای استفاده در هواپیمای بی موتور
center
کانونی کردن تمرکز یافتن مرکز
center
متمرکز نقطه اتکاء
center
نقطه گره
center
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
center
سوراخ هایی که اطراف مرکز نوار کاغذی پانچ شده اند
center
متمرکز کردن
center
شخصی که موافب عملیات کامپیوتر مرکزی است
off-center
<idiom>
عجیب وغریب
off center
خارج از مرکز
whole blood center
مرکز کنترل و اهداء خون مرکز جمع اوری خون
feeding center
مرکز تغذیه
detention center
بازداشتگاه
vasoconstrictor center
مرکز انقباض عروق
education center
اموزشگاه
education center
مرکز اموزش
documentation center
مرکز اسناد
direction center
مرکزهدایت اتش یا حرکت کشتی یاهواپیما
filter center
مرکز کنترل و نتیجه گیری ازاخبار پدافند هوایی
filter center
مرکزتوزیع اطلاعات
four center arch
قوس جناغی چهار پرگاری
wheel center
مرکز چرخ
She is the center of attraction .
آن زن همه را بسوی خودش می کشد
The city center .
میدان ( مرکز ) شهر
dead center
<idiom>
کاملا وسط
How do I get to city center?
چطور میتوانم به مرکز شهر بروم؟
center of resistance
مرکز مقاومت
direction center
مرکز هدایت عملیات
primary center
مرکز اولیه
reserve center
مرکز احتیاط
local center
مرکز محلی
luminescent center
هسته لومینسانس
message center
مرکز پیام
relay center
مرکز باز پخش
nerve center
مرکز عصبی
nerve center
مرکزفرماندهی
regional center
مرکز منطقهای
operation center
مرکز عملیات
pintle center
نقطه لولا
pintle center
مرکز لولای جنگ افزار
provision center
مرکز تدارکات مرکز توزیع اماد
provision center
مرکز توشه
lathe center
مرکز یا محور دوران ماشین تراش
inversion center
مرکز وارونگی
information center
مرکز جمع اوری اطلاعات
three center bonding
پیوند سه مرکزی
switching center
مرکز راه گزینی
speech center
مرکز گویایی
sleep center
مرکز خواب
signal center
مرکز پیام
signal center
مرکزارتباطات
signal center
مرکز مخابرات
shopping center
بازار
shopping center
مرکز فروش
training center
مرکز اموزش
school center
مرکز اموزش
respiratory center
مرکز تنفسی
reserve center
مرکز اموزش احتیاط
information center
مرکز اطلاعات
primary center
مرکز عمده
center of pressure
مرکز فشار
center of burst
مرکزاصابت گلوله
center of burst
مرکز ترکش گلوله
center of buoyancy
مرکزتعادل اتصال وسایل شناور
center of buoyancy
مرکز تعادل شناوری
center mark
علامت مرکز نشانه مرکز
center mark
مرکز سوراخ
center line
مرکزدوران
center line
خط صفر
center line
خط وسط زمین
center line
خط میانی زمین
center line
خط مرکز
center line
اسه
center line
خط محور
center of dispersion
مرکز پراکندگی
center of dispersion
مرکزمستطیل پراکندگی گلوله ها
center of mass
مرکز جرم
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com