Dictiornary-Farsi | center of mass | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 204 (10 milliseconds)

English	Persian
center of mass	مرکز هدف
center of mass	مرکز هیولای هدف
center of mass	مرکز حجم هدف
center of mass	مرکز جرم


Other Matches

center to center method	روش اتصال مرکز به مرکزعکس هوایی
mass	انبوه
mass	جرم [فیزیک]
in mass	به شکل توده
in mass	بطور دسته جمعی
in the mass	یکجا
in the mass	مجموعا
in the mass	بطور کلی
mass	جرم لختی [فیزیک]
mass	جرم ماند [فیزیک]
in mass	بطوریکجا
mass	مراسم عشاء ربانی
mass	توده مردم
mass	جمع اوری کردن
mass	قسمت عمده
mass	جرم حجم
mass	جمع
mass	گروه
mass	کپه
mass	انبوه توده
mass	توده
mass	جمعی
mass	جرم
mass	مقدار حجم توده کردن قوا
mass	تمرکز قوای جنگی
mass	جماعت
rolling mass	توده غلطان
critical mass	توده مهم
mass education	اموزش جمعی
mass society	جامعه انبوهیده
mass spectrograph	طیف نگار جرمی
neutron mass	جرم نوترون
critical mass	توده حساس
critical mass	جرم بحرانی
mass practice	تمرین فشرده
mass production	بس فراوری
mass production	تولید بمقدارزیاد
mass production	تولید ماشینی
mass psychology	روانشناسی توده ها
mass reaction	واکنش کلی
mass production	تولید انبوه
mass reflex	بازتاب کلی
mass spectrometer	طیف سنج جرمی
rest mass	جرم سکون
mass unemployment	بیکاری انبوه
material mass	جرم مادی
molar mass	جرم مولی
molecular mass	جرم مولکولی
mass hall	سالن غذاخوری
reduced mass	جرم کاهش یافته
relativistic mass	جرم نسبیتی
mass storage	انبار انبوه
rest mass	جرم مسکون
mass spectrometry	طیف سنجی جرمی
mass storage	تل انباره
mass storage	انبارش تودهای
mass storage	وسیله ذخیره پشتیبان که قادر به ذخیره سایز حجم زیاد داده است
conservation of mass	بقای جرم
mass storage	سیستم ذخیره داده که بیشتر از یک میلیون بیت داده را نگهداری میکند
mass storage	ذخیره و بازیابی حجم بزرگ داده
rest mass	جرم ساکن
mass practice	تمرین بدون استراحت
mass consumption	مصرف کلان
mass bombing	بمباران یکجا
mass bombing	بمباران زیاد
mass balance	موازنه جرم
mass axis	محور جرم
mass action	قانون اثر جرم
mass action	عمل کلی
mass contagion	سرایت جمعی
low mass	عشای ربانی ساده
lost mass	افت جرم
mass data	دادههای انبوه
levy in mass	masse en levee
mass book	کتاب نماز سالیانه
mass book	زادالمعاد
mass consumption	مصرف انبوه
mass conservation	بقاء جرم
mass conditioning	جهت دادن به توده مردم
mass concrete	مرکز جرم
mass concrete	بتن حجیم
mass concrete	بتن توده
mass concrete	بتن معمولی
mass communication	ارتباط جمعی
mass casualties	تلفات و ضایعات شدید
mass casualties	تلفات زیاد
mass book	کتاب نماز
mass defect	نقصان جرم
isotopic mass	جرم ایزوتوپی
electron mass	جرم الکترون
mass meeting	انجمن یا مجمعی که از عده زیادی مردم تشکیل شود
mass memory	حافظه انبوه
mass movement	جنبش تودهای
mass number	عدد وزن اتمی
mass number	وزن اتمی
mass number	عدد جرمی
mass of maneuver	حجم مانور
mass of maneuver	سنگینی حرکات یکان
mass of the electron	جرم الکترون
mass hysteria	هیستری جمعی
mass hall	سالن نهارخوری
mass diagram	منحنی مجموع بدهها
mass diagram	منحنی نجموع
mass education	اموزش همگانی
initial mass	جرم اولیه
mass energy	جرم - انرژی
mass curve	منحنی تجمعی
he is a mass of faults	سراپا عیب است
gravitational mass	جرم گرانشی
mass flow	دبی جرمی
mass formation	ارایش توده
mass formation	ارایش هجومی انبوه
mass poverty	فقر عمومی
mass squad	گروه توده
mass polymerization	بسپارش تودهای
intrinsic mass	جرم لختی [فیزیک]
proper mass	جرم لختی [فیزیک]
atomic mass	جرم اتمی
reduced mass	جرم کاهیده
invariant mass	جرم ماند [فیزیک]
rest mass	جرم لختی [فیزیک]
angular mass	گشتاور لختی [فیزیک]
angular mass	ممان اینرسی [فیزیک]
angular mass	گشتاور ماند [فیزیک]
angular mass	گشتاور خطی [فیزیک]
invariant mass	جرم لختی [فیزیک]
rest mass	جرم ماند [فیزیک]
intrinsic mass	جرم ماند [فیزیک]
mass media	وسایل ارتباط جمعی
mass media	رسانههای گروهی
High Mass	عشاء ربانی توام با موسیقی وبخور
centre of mass	مرکز ثقل
centre of mass	گرانیگاه
mass nouns	اسم کل
mass nouns	اسم عام
mass noun	اسم کل
mass media	رسانههای همگانی
mass-production	تولید انبوه
proper mass	جرم ماند [فیزیک]
air mass	توده هوا
air mass	جریان تودهء عظیمی از هواکه مسافت زیادی را در سطح زمین طی میکند
mass noun	اسم عام
mass-produce	تولیدانبوه
stamping mass	جرم قالب گیری
land mass	قاره
land mass	کشخر
land mass	خشکسار
land mass	اقلیم
land mass	سرزمین بزرگ
virtual mass	مجموع جرم واقعی و جرم فاهری
vehicle mass ratio	نسبت جرم نهایی رسانگر بعداز تمام شدن یا قطع سوخت به جرم اولیه ان
mass action law	قانون اثر جرم
law of mass action	قانون اثر جرم
mass production of goods	تولید توده وار کالا
law of conservation of mass	قانون بقای جرم
mass market product	محصول پر فروش
mass energy equation	تساوی جرم و انرژی
mass energy relation	رابطه جرم و انرژی
high mass consumption	مصرف انبوه
mass energy equivalence	هم ارزی جرم و انرژی
age of mass consumption	عصر مصرف انبوه
removable mass storage	انباره انبوه قابل انتقال
atomic mass unit	واحد اتمی جرم
central mass storage	انباره انبوه مرکزی
charge mass ratio	نسبت بار به جرم
critical molecular mass	جرم مولکولی بحرانی
mass storage device	دستگاه تل انبارش
rest mass of the electron	جرم ساکن الکترون
mass production of goods	تولید انبوه کالا
mass storage device	دستگاه انبوه ذخیره
type of air mass	شکلتودهایهوا
center	درمرکز قرارگرفتن
center	مجمع
center	گروه مرکزی
center	وسط ونقطه مرکزی
center	مرکز
center	تمرکز یافتن
center	میان
off center	خارج از مرکز
center	متمرکز نقطه اتکاء
off-center <idiom>	عجیب وغریب
center	کیان
center	سانتر
center	نقط ه میانی چیزی
center	قرار دادن مناسب نوک خواندن / نوشتن روی دیسک مغناطیسی یا نوار
center	قرار دادن یک متن در مرکز کاغذ یا صفحه نمایش
center	سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
center	شخصی که موافب عملیات کامپیوتر مرکزی است
center	سوراخ هایی که اطراف مرکز نوار کاغذی پانچ شده اند
center	نقطه گره
center	تعیین حدودوسیله ایجاد حرارت برای استفاده در هواپیمای بی موتور
center	کانونی کردن تمرکز یافتن مرکز
center	متمرکز کردن
law of conservation of mass energy	قانون بقای جرم - انرژی
We are living in the age of mass communication.	ما در دوران ارتباطات جمعی زندگی می کنیم.
supercritical fluid chromatography/mass	spectrometry کروماتوگرافی سیال فوق بحرانی / طیف بینی جرمی
electron charge mass ratio	چگالی بار الکترون
switching center	مرکز راه گزینی
regional center	مرکز منطقهای
signal center	مرکز مخابرات