English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 121 (6 milliseconds)
English Persian
central reservation مرکزرزروکردن
Other Matches
without any reservation بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
reservation ذخیره
reservation رزرو کردن صندلی یااتاق در مهمانخانه و غیره کتمان
reservation تقیه
reservation شرط
reservation احتیاط
reservation قطعه زمین اختصاصی
reservation of a right اختصاص حقی به خود
reservation قید استثناء
I have a reservation. من قبلا رزرو کردم.
power of reservation حق نگهداری وذخیره کردن
hotel reservation رزرو هتل
Where is the hotel reservation? رزرو هتل کجاست؟
hotel reservation محل رزرو هتل
airspace reservation منطقه پرواز مخصوص درفضای هوایی منطقه پروازمخصوص
mental reservation خود داری از ذکر مطلبی
power of reservation حق اعتراض
class a pay reservation کسورات مربوط به پس اندازحقوق کسورات قرضه حقوقی
hotel reservation desk میزرزرودرهتل
cancel [booking, reservation] باطل ساختن
cancel [booking, reservation] لغو کردن
cancel [booking, reservation] کنسل کردن
cancel [booking, reservation] فسخ کردن
central مرکزی
central ترمینالی که ارتباط بین کامپیوتر مرکز و ترمینالهای راه دور را برقرار میکند
central واحد ورودی و خروجی
central واحد محاسبات و منط ق
central گروهی از مدارها که توابع اولیه یک کامپیوتر را انجام می دهند واز سه بخش تشکیل شده اند واحد کنترل
central که برای تولید کلمات بزرگ CPU با استفاده از روش ها تقسم بیت به کار می رود
central کلمه با طول کوتاه
central کامپیوتر مرکزی
central تلفن چی مرکزی
central متصدی مرکز تلفن مرکزی مرکزی
central فضایی در حافظه که محل آن مستقیماگ و به سرعت توسط CPU قابل آدرس دهی است
central terminal پایانه مرکزی
central strip نوار میانی
central screw پیچمرکزی
central station نیروگاه مرکزی
central tendency احتمال مطابقت داده با مقادیرمورد انتظار
central site سایت مرکزی
central reserve سکوی میانی
central reserve سکوی وسط
central purchase خرید اماد به طور تمرکزی خرید اماد به طور یکجا
central processor پردازشگر مرکزی
central processor پردازنده مرکزی
central war جنگ عمومی
central war جنگ عمده
central stile چهارچوبدربمیانی
central nave کلیسایمرکزی
central incisor دندانپیشینمرکزی
central defender مدافعوسطی
central column ستونمرکزی
central circle دایرهوسط
Central America آمریکایمرکزی
weather central مرکز کنترل اوضاع جوی مرکز هواشناسی
switching central مرکز تلفن خودکار
central heating حرارت مرکزی
central heating گرمایش مرکزی
paching central سیستم مرکزی ارتباطات سیستم کنترل فنی مرکزی مدارات مخابراتی
central strip جداکننده جهات
central exchange مرکزتلکس
central canal مجرای مرکزی
central city مرکز شهر
central load نیروی وارد به مرکز
central city شهر مرکزی
central exchange مرکز تلفن خودکار
central load بار مرکزی
central gyrus شکنج مرکزی
central head فشار مرکزی
central tendency تمایل به مرکز
central convolution شکنج مرکزی
central sulcus شیار مرکزی
central office دفتر مرکزی
central office مرکز تلفن
central position وضعیت مرکزی
central bank بانک مرکزی
central position قرارگاه مرکزی
central government حکومت مرکزی
central planning برنامه ریزی مرکزی
central pith هسته یا مغز چوب
central office تلکس و تلگراف
central fissure شیار مرکزی
top central manhole حفرهمیانیورودفرد
central pumping station تلمبهخانه
central focusing wheel چرخهزوم مرکزی
central control panel تابلوی مرکزی کنترل
central pumping station مرکزی
German Central Bank بانک مرکزی آلمان
central concrete membrane پرده میانی بتنی
central angle of arch دهانه کمان
central control desk اطاق فرمان اصلی
central control desk میزفرمان مرکزی
Central Intelligence Agency مرکز اداره اطلاعات [ایالات متحده آمریکا]
central processing unit واحد پردازش مرکزی
central control panel مرکز کنترل
Central African Republic جمهوری آفریقای مرکزی
central tendency measures اندازههای گرایش مرکزی
central limit theorem قضیه حد مرکزی
central telegraph office مرکز تلگراف اصلی
central mass storage انباره انبوه مرکزی
central mixing plant مرکز اختلاط بتن
central pastry kitchen اشپزخانه ثابت پادگانی اشپزخانه غیر صحرایی
central refueling provisions سیم سوخت رسانی هواپیماکه در ان تمام تانکهای سوخت از یک نقطه تغذیه میشوند
central railway station ایستگاه مرکزی راه اهن
central planning team تیم طرح ریزی مرکزی
central processing unit واحدپردازنده مرکزی
measures of central tendency اندازههای گرایش مرکزی
central treaty organization سازمان پیمان مرکزی سازمان دفاعی متشکل ازایران
unit central processing واحد پردازش مرکزی
central heating system دستگاه حرارت مرکزی
battery control central مرکز تلفن خودکار اتشبار مرکز کنترل خودکار
central information file سیستم اصلی ذخیره داده
central postal directory دفتر مرکزی خدمات پستی دفتر مدیریت پستی مرکزی
central air data مرکز تهیه اطلاعات هوایی مرکزی
telephone central office مرکز تلفن خودکار
central angle at crest فرجه ستیغ
central treaty organization پاکستان وترکیه که ایالات متحده امریکانیز در ان نظارت دارد و درمانورهایش شرکت میکند .این سازمان به سال 9591تاسیس یافته و دو سازمان دفاعی دیگر غرب یعنی Natoو Seato را به هم متصل میکند
central treaty organization انگلستان
central food preparation facility کارخانجات مرکزی تهیه موادغذایی
organization of central american states سازمان دول امریکای مرکزی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com