Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 174 (8 milliseconds)
English	Persian
centre of gravity	گرانیگاه
centre of gravity	مرکز ثقل
Other Matches
gravity	جاذبه زمین کشش انحراف
gravity	سنگینی
gravity	جاذبه زمین درجه کشش
gravity	اهمیت شدت
gravity	دشواری وضع
gravity	گرانش
gravity	نیروی ثقل
gravity	وقار
gravity	ثقل
gravity	جدیت
gravity	گرانی
gravity	جاذبه
acceleration of gravity	شتاب گرانی
bulk gravity	چگالی فاهری
center gravity	گرانیگاه
center of gravity	مرکز ثقل
center of gravity	گرانیگاه
center of gravity	مرکزگرایی
law of gravity	جاذبه
theoretical gravity	گرانش تئوری
death gravity	حق تدفین
gravity davit	جرثقیل گرانشی
gravity drop	زنگ احضار وزنی
gravity drop	پرتاب بار یا بارریزی ازهواپیما با استفاده از نیروی سقوط ازاد
gravity lubrication	روغنکاری سقوطی
gravity meter	گرانی سنج
gravity waves	امواج ثقلی
intensity of gravity	شدت با زیادی جاذبه
intensity of gravity	گرانی یا جاذبه زیاد
gravity band	نوارگرانشزمین
gravity davit	قایق بالابر گرانشی
law of gravity	گرانش
gravity wall	دیوار وزنی
gravity extraction	بیرون ریختن یا پرتاب بار ازهواپیما با استفاده از سقوط ازاد
death gravity	حق کفن و دفن
field of gravity	میدان ثقل
gravity abutment	گرانپایه سنگین
gravity abutment	گرانپایه وزنی
gravity battery	باتری وزنی
gravity chronometer	زمان سنج گرانشی
gravity dam	سد وزنی
virtual gravity	شتابی که از طرف زمین برهر ذره از اتمسفر اثر میکند
acceleration of gravity	شتاب گرانش
acceleration of gravity	شتاب ثقل
law of gravity	نیروی گرانشی
centres of gravity	گرانیگاه
specific gravity	گرانی ویژه
specific gravity	وزن مخصوص
specific gravity	چگالی
specific gravity	ورن مخصوص
specific gravity	چگالی نسبی
apparent gravity	شتاب ثقل
apparent gravity	شتاب گرانی
centres of gravity	مرکز ثقل
absolute gravity	سنگینی مطلق
gravity die casting	ریخته گری حدیدهای ثقلی
center of gravity axis	محور ثقل مرکزی
center of gravity envelope	تصویر نموداری محدوده عقب و جلوی تغییرات مجازگرانیگاه
gravity spillway dam	سد سرریز وزنی
acceleration due to gravity	شتاب ثقل
absolute specific gravity	سنگینی ویژه مطلق
gravity arch dam	سد قوسی وزنی
center of gravity limits	محدوده مجاز برای جابجاشدن گرانیگاه هواپیما بدون اختلال در وضعیت پرواز ان
hollow gravity dam	سد تهیده وزنی
gravity dam of triangular section	سد وزنی با نیمرخ مثلثی
cross section of a gravity dam	قسمت
centre third	سومینخطمیانی
centre	تمرکز یافتن
centre	درمرکز قرارگرفتن
centre	وسط ونقطه مرکزی
centre	مرکز
centre	میان
off-centre	لنگی
right centre	مرکزقائم
off-centre	لنگ زدن
off centre	لنگ زدن
centre	قرار دادن مناسب نوک خواندن / نوشتن روی دیسک مغناطیسی یا نوار
off centre	لنگی
centre	وسط
centre	نقط ه میانی چیزی
centre	قرار دادن یک متن در مرکز کاغذ یا صفحه نمایش
centre	محل نقاط سوراخ شده اطراف مرکز نواز کاغذی
centre	شخصی که مراقب عملیات کامپیوتر مرکزی است
right-of-centre	جناحراست محافظهکاران
centre	محل
centre	سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centre strap	نوارمیانی
centre wheel	چرخهمیانی
centre-aisle	راهرویمیانی
centre spot	خالوسط
Take me to the city centre?	مرا به مرکز شهر ببرید.
centre span	مرکزپل
centre post	قسمتبدونآرایش
centre point	نقطهمرکزی
centre pocket	مرکزی
centre pocket	گودال
centre mark	نقطهمرکزی
centre line	خطمرکزی
centre-back	میانیعقب
conference centre	مرکزکنفرانس
garden centre	مکاندفنزباله
left-of-centre	معتقدبهسوسیالیزم
health centre	مرکز سلامتی
How far is it to city centre?	تا مرکز شهر چقدر راه است؟
centre-stage	شرائطبسیار حساسو مهم
detention centre	پذیرشهتل
community centre	محلاجتماعات
shopping centre	مرکزخرید
left centre	مرکزچپ
remand centre	بازداشتگاهموقت
reception centre	مکانیکهبرایافرادبیخانماناقامتگاهموقتیفراهممیآورد
leisure centre	مرکزتفریحیورزشی
centre lane	بیندوخط
centre Keelson	مرکزالوارکیل
centre game	بازی مرکزی
surrending the centre	تفویض مرکز
profit centre	قسمتی از سازمان که مسئولیت محاسبه هزینه هاو درامدها را به عهده دارد
profit centre	واحد دخل و خرج کننده
centre castle	پل فرماندهی
profit centre	مرکز سود
off centre load	بار خارج از مرکز
centre of activities	مرکز عملیات
fluid centre	مرکز سیال
cost centre	مرکز هزینه یابی
civic centre	میانگاه شهر
civic centre	مرکز شهر
centre plate	keel drop
centre pawns	پیادههای مرکزی شطرنج
centre of pressure	مرکز فشار
nerve centre	مرکز فرمان
centre back	نیمهعقب
centre hole	مرکزگودال
centre half	نیمهمیانی
centre forward	مرکز
centre flag	پرچموسطی
centre fielder	بازیکنمرکزی
centre field	مرکززمین
centre of mass	گرانیگاه
centre electrode	الکترودمرکزی
centre court	حیاطمیانی
centre of mass	مرکز ثقل
centre base	ستونمرکزی
centre chief	مهاجممیانی
centre circle	دایرهمرکزی
centre console	میزفرمانمرکزی
shopping centre [British]	مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
retail centre [British]	مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail centre [British]	مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
centre counter defence	دفاع متقابل مرکزی
shopping centre [British]	مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
centre holding variation	واریاسیون حفظ مرکز درجوئوکو پیانو
centre face-off circle	دایرهمرکزیمحلروبروشدنحریفها
Which bus goes to the town centre?	کدام اتوبوس به مرکز شهر میرود؟
in the centre near the railway station	در مرکز شهر نزدیک ایستگاه قطار
What's the fare to city centre?	نرخ کرایه تا مرکز شهر چقدر است؟
centre of crest circle	مرکز خمیدگی
centre of crest circle	مرکز انحنای ستیغ
principal centre of affairs	مرکز مهم امور
urban centre of a community	مرکز شهرک
centre back vent	پیلیپشت
centre service line	خطسویسزنیمیانی
Can I drive to the centre of town?	آیا می توانم تا مرکز شهر با ماشین بروم؟
shopping centre [British]	مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
retail centre [British]	مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping centre [British]	مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail centre [British]	مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
runway centre line markings	خطوسطخیابان
retail shopping centre [British]	مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
He was spending money right,left and centre.	چپ وراست پول خرج می کرد
retail shopping centre [British]	مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre [British]	مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre [British]	مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com