English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
character correction نمایشتغییرات
Other Matches
correction تصحیح می کنم
correction تادیب
correction اصلاحیه
q correction تصحیحات مربوط به هدف یاجای هدف
correction اصلاح
correction غلط گیری تادیب
correction صحیح کردن چیزی تغییری که چیزی را درست میکند
z correction تصحیح انحراف محور قائم دوربین در عکس هوایی
correction تصحیح
temperature correction تصحیح دمایی
correction fluid غلطگیرمایع
sag correction تصحیح انحراف
correction coefficient ضریب تصحیح
error correction تصحیح خطا
range correction تصحیح برد تیراندازی
skew correction تصحیح گوشهای
yates correction اصلاح یتیس
wind correction تصحیح مربوط به باد تصحیح گلوله از نظر باد
range correction تصحیح برد سلاح
correction thermometer دماسنج تصحیح
deflection correction اختلاف انحراف
deflection correction تصحیح سمت
frequency correction تصحیح فرکانس
correction index جدول تصحیح خطای توپ جدول تصحیح یا تصحیحات
correction for guessing اصلاح برای حدس
correction for attenuation اصلاح برای کاهش
gamma correction تصحیح گاما
house of correction زندان
house of correction دار التادیب
house of correction دارالتادیب
house of correction کانون اصلاح وتربیت
i speak under correction انچه می گویم ممکن است درست نباشد
impluse correction تصحیح ضربه جریان
correction factor ضریب تصحیح
position correction تصحیحات موضعی
error correction خطا گیری
correction key کلیدصحیح
correction paper غلطگیرنواری
word correction اصلاحکلمه
automatic error correction تصحیح خودکار اشتباه اصلاح خودکار خطا
power factor correction تقویت ضریب توان
chart correction card کارت تصحیح نقشه
stevenson schomaker correction تصحیح استیونس- شوماکر
character صفت
character صفت اختصاصی
character مونه
character دخشه کاراکتر
character نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود
character per second کاراکتر درثانیه
character علامت
character خط
character سیرت
character حرف
character عدد صحیح خصوصیت
character یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
character نویسه
character per second دخشه در ثانیه
character دخشه
character نهاد سیرت
in character <idiom> مثل معمول
character صفات ممتازه هرنوع حروف نوشتنی وچاپی
character خیم
character رقم
character شخصیتهای نمایش یا داستان نوشتن
character مجسم کردن شخصیت
character منش
identification character علامت مشخصه
escape character حرفی که نشان دهنده کد espace باشد
gap character دخشه شکاف پر کن
illigal character دخشه غیر مجاز
illigal character کاراکتر غیرقانونی
illigal character کاراکتر غیر مجاز
escape character کاراکتر گریز
exploitative character منش بهره کش
escape character ترتیب ارسال کد که به گیرنده اعلام میکند که حروف مقابل کمکی برای اعمال کنترلی هستند
forbidden character دخشه ممنوعه
global character کاراکتر سراسری
graphic character دخشه نگارهای
genital character منش تناسلی
functional character دخشه وفیفه بندی
character actor هنرپیشه ای که نقش اشخاص نابهنجار یاعجیب و غریب را بازی میکند
ionic character خصلت یونی
magnetic character دخشه مغناطیسی
magnetic character کاراکتر مغناطیسی
rub out character دخشه پاک کن
separating character دخشه جدا ساز
sign character دخشه علامت نما
out of character [OOC] دور از منش من
special character دخشه
special character ویژه
special character دخشه ویژه
special character علامت ویژه کاراکتر مخصوص
substitute character حرفی که در صورتی که حرف دریافت شده تشخیص داده نشود نمایش داده میشود
sync character کاراکتر همگام
historic character [شخصیت های تاریخی که در طرح های مناظر برای توصیف ساختارها و ویژگی های معماری و تاریخی استفاده می شد.]
He has a clean character. اخلاقا" آدم سالمی است
extended character دکمهبازکنندهصفحه
reserved character حرف مخصوص درسیستم عامل یا حرفی که تابع خاصی برای کنترل سیستم عامل داردوبرای مصارف دیگربه کارنمیرود
reserved character فضایی ازدیسک که برای کنترل ذخیره داده به کارمی رود
reserved character کلمه یاعبارتی که به عنوان مشخصه درزبان برنامه سازی به کارمی رود.
membership character ویژگی عضویت
most significant character رقم سمت چپ عدد که ارزش بیشتر را در پایه دارد.
new line character دخشه تعویض سطر
nongraphic character کاراکتر غیر گرافیکی
null character دخشه پوچ
null character کاراکتر تهی
numeric character دخشه عددی
numeric character کاراکتر عددی
optical character دخشه نوری
optical character کاراکتر نوری
oral character منش دهانی
pad character حرف اضافی افزوده شده به رشته یا بسته یا فایل تا به اندازه مورد نظر برسد
pad character کاراکتر میانگیر برای پر کردن فصای خالی
receptive character منش پذیرا
character actors هنرپیشهای که نقش اشخاص نابهنجار یاعجیب و غریب را بازی میکند
escape character کلیدی روی صفحه کلید که به کاربر امکان وارد کردن کد espace را میدهد برای کنترل حالت ابتدایی یا عملیات کامپیوتر
aknowledge character کاراکتر مورد قبول
character generator مولد کاراکتر
character graphics نگاره سازی دخشهای
character guidance راهنمایی و مشاوره با افراد سخنرانی مذهبی
character map شبکهای از بلوک ها روی صفحه نمایش
character neurosis روان رنجوری منش
character per inch دخشه در اینچ
character per inch کاراکتر دراینچ
character pitch تعداد کاراکترها در واحد اینچ در یک خط متن
character pitch pica
character pitch type elite
character printer چاپگر دخشهای
character printer چاپگرعلامتی
character printer چاپگر کاراکتری
character reader دخشه خوان
character generator دخشه زا
character fill پر کردن کاراکترها
character disorder اختلال منش
alphanumeric character دخشههای الفبا عددی
anal character منش مقعدی
backspace character دخشه پسبرد
bell character کد کنترلی که باعث میشود ماشین یک سیگنال قابل شنیدن ایجاد کند
blank character دخشه
blank character فاصله
blank character کاراکتر تهی
blank character کاراکتر جای خالی
blank character دخشه فاصله
character analysis تحلیل منش
character checking تست کاراکتری
character code رمز دخشهای
character code کد کاراکتری
character code رمز کاراکتر
character density تراکم دخشه ها
character density تراکم کاراکترها
character recognition دخشه شناسی
character training پرورش منش
character template مبدل کاراکتری
character trait صفت منشی
check character دخشه مقابلهای
check character علامت مقابلهای
check character کاراکتر مقابلهای
coded character دخشه رمزی
compliant character منش تسلیم گر
control character دخشه کنترل
control character علامت کنترلی
control character دخشه کنترلی
control character کاراکتر کنترلی
erase character دخته پاک کن
crc character کاراکتر CRC
enquiry character کاراکتر پرس و جو
erase character حرفی که به معنای انجام هیچ کار است
character table جدول شناسایی
character string رشته کاراکتری
character set دخشکان
character sketch شمایل
character recognition تشخیص کاراکتر
character string رشته دخشهای
character set مجموعه علائم
character set دخشگان مجموعه دخشه ها مجموعه کاراکترها
numeric character set دخشگان عددی
negative acknowledge character کاراکتر تصدیق منفی
form feed character کاراکتر تغذیه فرم
dot matrix character کاراکتر ماتریس نقطهای
extended character set مجمگعه کاراکترهای توسعه یافته
character mapped display نمایش طرح دخشهای
ascii character set مجموعه کاراکترهای اسکی
fully formed character کاراکتر تمام شکل یافته
alphabetic character set الفبا را می سازند
There is not a single stain on your character . هیچ لکه ننگه به شما نمی چسبد
alphabetic character set حروفی که
alphabetic character set رشتهای که فقط حروف الفبا را دارد
optical character reader دخشه خوان نوری
wild card character نشانهای که در هنگام جستجوی فایل یا داده استفاده میشود و تمام فایل ها را نشان میدهد
print control character کاراکتر کنترل چاپ
optical character reader کاراکترنوری خوان
passive aggressive character منش نافعال- پرخاشگر
partial ionioc character خصلت جزیی یونی
line feed character دخشه تعویض پذیر
communication control character کاراکتر کنترل ارتباطی
character oriented protocol پروتکل با گرایش کاراکتری پروتکل کاراکترگرا
optical character recognition تشخیص نوری دخشه تشخیص کاراکتر نوری شناسایی نوری دخشه بازشناسی نوری دخشه بازشناسی کاراکتر نوری
character based program برنامه مبتنی بر کاراکتر
character based program برنامه دخشه
universal character set مجموعه کاراکترهای جهانی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com