Dictiornary-Farsi | charge of the electron | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 203 (9 milliseconds)

English	Persian
charge of the electron	بار الکترون


Search result with all words

electron charge	بار الکترون
electron charge mass ratio	چگالی بار الکترون
Other Matches

electron could	ابر الکترونی
electron	الکترون
electron	ذره الکترومغناطیسی
electron flow	جریان الکترونی
electron exchange	تبادل الکترون
electron energy	انرژی الکترون
electron energy	کارمایه ی الکترون
electron flow	سیلان الکترون ها
delocalized electron	الکترون غیر مستقر
electron flow	فلوی الکترون
electron emmission	انتشار الکترون
electron emission	صدور الکترون
electron disintegration	فرو ریزش الکترونی
electron microscope	میکروسکوپ الکترونی
electron distribution	پخش الکترون
electron donor	دهنده الکترون
electron donor	الکترون ده
electron drift	رانش الکترون
electron emitter	منبع الکترون
electron focusing	تمرکز الکترون
electron gas	گاز الکترونی
electron lens	لنز الکترونی
electron mass	جرم الکترون
electron microscope	ذره بین الکترونی
electron microscope	میکروسکپ الکترونی
electron mirror	اینه الکترونی
electron multiplier	فزون ساز الکترون
electron multiplier	افزاینده الکترون
electron lens	عدسی الکترونی
electron jump	پرش الکترون
electron injector	الکترون افکن
electron gun	تفنگ الکترونی
electron gun	بخشی از CRT که یک اشعه الکترونی ایجاد میکند
electron hole	حفره الکترونی
electron impact	برخورد الکترونها
conduction electron	الکترون رسانش
conduction electron	الکترون رسانایی
electron impact	تصادم الکترونها
density of electron	چگالی الکترون
concentration of electron	چگالی الکترون
electron multiplier	چند برابر کننده الکترونی افزاینده الکترونی
electron discharge	تخلیه الکترونها
electron density	چگالی الکترونی
electron configuration	ارایش الکترونی
electron conduction	هدایت الکترون
electron concentration	غلظت الکترون
electron collector	الکترود گرداور
electron cloud	ابر الکترونی
electron cascade	ابشار الکترونی
electron capture	الکترون گیراندازی
electron capture	جاذبه الکترونی
electron coupling	پیوست الکترونی
electron coupling	تزویج الکترونی
electron current	جریان الکترونی
electron density	چگالی الکترونها
electron deceleration	کندی حرکت الکترون
electron deceleration	دیرکرد الکترون
electron decay	اضمحلال الکترون
electron decay	تجزیه الکترون
electron cutting	برش الکترونی
electron current	سیلان الکترونها
electron current	جریان الکترونها
electron capture	ربایش الکترونی
electron camera	دوربین الکترونی
electron avalanche	بهمن الکترون
electron attachment	پیوستگی یا وابستگی الکترون
electron affinity	الکترون خواهی
electron affinity	انرژی خروج
electron acceptor	الکترون پذیر
electron acceptor	پذیرنده الکترون
electron accelerator	شتاب دهنده الکترون
electron acceleration	شتاب الکترون
electron avalanche	بهمن الکترونی
electron beam	پرتوی الکترونی
electron beam	اشعه الکترونی
electron bombbardment	بمباران الکتریکی
electron bombardment	بمباران الکترونی
electron diffraction	خمیدگی الکترون
electron beam	رشته باریک الکترون با سرعت بالا در یک جهت
electron beam	باریکه الکترون
electron beam	اشعه الکترون
electron beam	پرتو الکترون
electron beam	شعاع الکترون
electron diffraction	پراش الکترونی
electron optics	نورشناخت الکترونیک
nonbonding electron	الکترون ناپیوندی
electron vibrations	نوسان الکترونها
electron vibrations	ارتعاش الکترونها
electron velocity	سرعت الکترونها
electron tube	لوله الکترون
electron tube	لامپ الکترونی
electron transition	عبور الکترون
primary electron	الکترون اولیه
antibonding electron	الکترون ضد پیوندی
electron transition	انتقال الکترون
secondary electron	الکترون ثانوی
positive electron	پوزیترون
electron volt	الکترون ولت
electron wave	موج الکترونی
nuclear electron	الکترون هسته
mass of the electron	جرم الکترون
odd electron	الکترون منفرد
one electron atom	اتم تک الکترونی
lone electron	الکترون تنها
inner shell electron	الکترون درونی
initiating electron	الکترون اغازگر
photo electron	الکترون نوری
free electron	الکترون غیرپیوندی
free electron	الکترون ازاد
photo electron	فوتو الکترون
electron trajectory	مسیر الکترون
electron recoil	بازگشت الکترون
electron shell	پوسته الکترون
electron sheath	پوسته الکترونی
electron pair	زوج الکترون حفره
electron theory	نظریه الکترونی
valence electron	الکترون فرفیت
electron ray	اشعه الکترونی
electron physics	فیزیک الکترونها
electron physics	فیزیک الکترونی
electron pair	زوج الکترون
electron particle	ذره الکترونی
electron shower	رگبار الکترونی
valence electron	الکترون رسانایی
electron spin	تنیدگی الکترون
electron orbit	مدار گردش الکترون
electron orbit	مسیرگردش الکترون
electron theory	تئوری الکترونی
bound electron	الکترون بسته
electron theory	نظریه الکترونها
unpaired electron	الکترون جفت نشده
unshared electron	الکترونهای غیر مشترک الکترونهای ازاد
electron telescope	تلسکوپ الکترونی
electron gun	لوله پرتاب الکترون
valence electron	الکترون والانس
electron spin	اسپین الکترون
electron pairing	زوج شدن الکترون
electron deficient molecules	مولکولهای با کمبود الکترون
outer shell electron	الکترون بیرونی
electron microscope elements	ارکانمیکروسکوپالکترونی
outer shell electron	الکترون رسانایی
electron capture detector	اشکارساز الکترون گیراندازی
outer shell electron	الکترون لایه بیرونی
secondary electron emission	پیل ثانویه الکترون
rest mass of the electron	جرم ساکن الکترون
transmission electron micrograph	ریزنگار انتقال الکترون
welding by electron beam	جوشکاری با اشعه الکترونی
electron beam welding	جوشکاری با اشعه الکترونی
electron beam recording	ضبط خروجی کامپیوتر مستقیماگ روی میکروفیلم با استفاده از اشعه الکترونی
electron pair bond	پیوند زوج الکترون
electron transit time	زمان عبور الکترون
electron transfer mechanism	مکانیسم انتقال الکترون
density of an electron beam	چگالی اشعه الکترونی
bonding electron pair	زوج الکترون پیوندی
electron spin resonance	رزونانس اسپین الکترون
electron ray tube	لامپ اشعه کاتدیک
electron image tube	لامپ تبدیل تصویر
electron ray indicator	لامپ میزان نما
electron releasing substituent	گروه استخلافی الکترون دهنده
electron paramagnetic resonance	رزونانس پارامغناطیسی الکترون
ideal electron gas	گاز االکترون ایده ال
lone pair electron	زوج الکترون ناپیوندی
lone pair electron	زوج الکترون تنها
electron beam focusing	تمرکز دهی اشعه الکترونی
high energy electron	الکترون پر انرژی
free electron model	الگوی الکترون ازاد
electron beam generator	مولد اشعه الکترونی
free electron gas	گاز الکترون ازاد
electron withdrawing substituent	گروه استخلافی الکترون کشنده
electron beam cutting	برش با اشعه الکترونی
Electron paramagnetic resonance [EPR]	تشدید پارامغناطیس الکترون [فیزیک]
cross section of an electron microscope	بخشعرضیالکترودمغناطیسیمیکروسکوپ
electron ray indicator tube	لامپ ولت نما
right hand rule for electron flow	قاعده راست گرد برای جریان الکترون
quasi free electron theory	نظریه الکترون شبه ازاد
electron spin resonance [ESR]	تشدید پارامغناطیس الکترون [فیزیک]
electron beam deflection system	سیستم شکست پرتو الکترونی
left hand rule for electron flow	قاعده چپگرد برای جریان الکترون
charge	مطالبه بها
charge	پرکردن
take over in charge	تصدی
take over in charge	تحت اختیار دراوردن
charge	وسیله الکترونیکی که با بار الکتریکی کار میکند
charge	موردحمایت
charge	ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد
charge	بار الکتریکی
charge	متهم ساختن
be charge with	متهم شدن به
in the charge of <idiom>	تحت مراقب یا نظارت
in charge <idiom>	مسئول بودن
charge	1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
charge	هزینه
charge	وزن
(in) charge of something <idiom>	مسئولیت کار یاکسانی را به عهده داشتن
charge	بار مسئولیت
charge	گماشتن
charge	عهده دارکردن
charge	زیربار کشیدن
charge	اتهام
charge	که برای ذخیره سازی داده و امکان دستیابی ترتیبی وتصادفی به کار می رود

charge of the electron

بار الکترون