English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 68 (5 milliseconds)
English Persian
charges prepaid هزینه پیش پرداخت شده
Other Matches
prepaid قبلا" پرداخت شده
prepaid پیش پرداخت شده
freight prepaid هزینه حمل پیش پرداخت شده
charges شارژ کردن شارژ
charges بار کردن
charges عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
charges اتهام
charges بدهکار کردن
charges مین وسایل با بار الکتریکی شارژ می شوند
charges محفظهای
charges که برای ذخیره سازی داده و امکان دستیابی ترتیبی وتصادفی به کار می رود
charges ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد
charges وسیله الکترونیکی که با بار الکتریکی کار میکند
charges 1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
charges حمله به حریف
charges خطای حمله
charges زیربار کشیدن
charges عهده دارکردن
charges گماشتن
charges بار مسئولیت
charges وزن
charges هزینه
charges حمله اتهام
charges تصدی
charges عهده داری
charges متهم ساختن
charges مطالبه بها
charges پرکردن
charges پر کردن
charges خرج گذاری کردن شارژ کردن
charges بار
charges جرم کل سوخت در راکتهای سوخت جامد
charges خرج
charges متهم کردن
charges بار الکتریکی
charges موردحمایت
charges خرج منفجره
reply paid /RP/ [reply prepaid] جواب قبول
freight charges مخارج حمل
freight charges هزینههای حمل
free of all charges بدون هیچگونه مخارج
handling charges هزینههای جابجایی کالا
overhead charges هزینه ثابت عمومی
pilot charges هزینههای راهنما
repulsion of charges نیروی دافعه بارها
stevedoring charges هزینههای بارگیری وباراندازی
transport charges کرایه
examples of charges نشانههاینظامی
to press charges against someone ازکسی قانونی شکایت کردن [کسی را متهم کردن]
flashless charges خرج کم کننده شعله
flashless charges خرج بی شعله
cover charges مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
depth charges خرج عمیق
depth charges خرج زیرابی بمب زیرابی
depth charges بمب ضد زیر دریایی machine sounding echo
additional charges اتهامات اضافی
additional charges خرجهای اضافی
bank charges هزینههای بانکی
bank charges bank
capital charges هزینههای سرمایه
charges collect هزینه نقدا" دریافت میشود
charges forward هزینه هایی که بوسیله مشتری پرداخت خواهد شد مخارج حمل که بعد از تحویل کالا به مشتری از او دریافت میشود
collection charges هزینه وصول
deferred charges پیش پرداخت هزینه
deferred charges هزینههای انتقالی
dock charges هزینههای حوض dock-dues : syn
Find demolition charges to قوطی مواد منفجره همه منظوره
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com