Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
check gate
دریچه تنظیم
Other Matches
take out gate
دریچه ابگیر ابیاری
not and gate
دریچه نا- و
nor gate
دریچه نایا
gate
دریچه
gate
محل سوار شدن مسافرین هواپیما در فرودگاه
gate
دروازه شروع اسکی
gate
قسمت فنری قلاب کوهنوردی
nor gate
دریچه نقیض یا
gate
گیت
gate
راه تغذیه لشعلث
gate
قط عات الکترونیکی که یک تابع منط قی را پیاده سازی می کنند
gate
زمانی که یک دروازه خروجی تولید میکند پس از دریافت داده ورودی
not gate
دریچه نا
not gate
دریچه نقیض
gate
دروازه
saw gate
چارچوب اره
gate
در بزرگ
gate
مدخل دریجه سد
gate
وسایل ورود ورودیه
gate
دریچه تنظیم اب در مخزن سد
gate
فرمان پرواز هواپیما باحداکثر سرعت در درگیری هوایی
or gate
دریچه OR
or gate
دریچه یا
down gate
راهگاه پایین دست
not or gate
دریچه نا- یا
gate
تعداد دروازههای منط ق متصل بهم که در یک مدار مجتمع ایجاد شده تا یک تابع پیچیده را انجام دهد
gate
مدار الکترونیکی که تابع OR را انجام میدهد
Gate
ورودی به باند
gate
فرمان استفاده ازموشک و راکت در جنگ هوایی
and gate
دریچه و دریچه ضرب منطقی
and gate
مدار AND
and gate
دریچه و
gate
مدخل
gate
سوزن اتصال به یک FET
gate
یچ الکترونیکی منط قی که خروجی آن بستگی به وضعیت ورودی ها و نحوه پیاده سازی توابع منط قی دارد
gate
مدار الکترونیکی که تابع NOR را انجام میدهد
gate
دروازه ورودی که خروجی آن معادل معکوس منط ق ورودی است
gate
پیاده سازی الکترونیکی تابع NAND
gate
پیاده سازی الکترونیکی تابع EXOR
gate
پیاده سازی الکترونیکی تابع EXNOR
gate
دروازهای که یک خروجی منط قی تولید میکند که بستگی به موقعیت ورودی ها دارد
gate
دروازهای که عمل AND منط قی را انجام میدهد
blind gate
دروازههای مسیر که دیده نمیشوند
wicket gate
دهانهدریچه
gate money
پولبلیطورودیه
gate keeper
دروازه بان
threshold gate
دریچه استانهای
He was approaching the gate.
او
[مرد]
به دروازه نزدیک شد.
lich-gate
راهرو سرپوشیده
upper gate
دروازهبالایی
spillway gate
درخروجآبسطحسد
burst gate
لامپ پیام گذار
crash the gate
<idiom>
بی دعوت رفتن ،پابرهنه وسط پریدن
waste gate
مکانیزم کنترلی برای توربین گازهای خروجی موتورهای دارای توربوشارژر
xor gate
دریچه یای ضمنی
lower gate
دروازهپائینی
caterpillar gate
دریچه چرخ زنجیری
bifurcation gate
دریچهای که با دو مجراجریان را از خود عبور میدهد
starting gate
دروازه شروع
ring gate
دهانهحلقوی
gate-leg
پایهدروازهایشکل
lich gate
سرپوشیده گورستان کلیساکه مرده رادران می گذاشتندتاکشیش بیاید
gate post
تیرچارچوب دروازه باهویابازوی در
gate meeting
انجمنی که بادادن ورودیه بدان درایند
gate leaf
بدنه دریچه سد
gate hanger
التی که دریچه سد را باز نگه میدارد
gate electrode
الکترود دریچهای
gate crasher
میهمان ناخوانده
nand gate
دریچه نقیض و
nand gate
دریچه ناو
flood gate
بندسیلگیر
flood gate
ابگیره
flap gate
دریچه یک طرفه
gate tube
لامپ دریچهای
gate valve
شیر قطع جریان
lich gate
راهرو
indicator gate
دریچه شاخص
logic gate
دروازه منطقی
inclusive or gate
دریچه یای شامل
majority gate
دریجه اکثریت
head gate
دریچه بالادست سد
head gate
دریچه فوقانی کانال
golden gate
پرتابی در بولینگ که میلههای 4 و 6 و 7 و 01 راباقی می گذارد
gate vessel
شناور درب حوض تعمیرات ناو
gate valve
شیر کشویی
nonequality gate
دریچه نابرابری
exclusive or gate
دریچه یای انحصاری
cow gate
چراگاه گاو
pouring gate
دریچه ریزش
complement gate
دریچه متمم ساز
color gate
دریچه پیام رنگی
pouring gate
تغذیه قالب
proselte of the gate
کسی که به دین یهود درایدولی ختنه نکند
railroad gate
درب ورودی راه اهن
roller gate
دریچه غلطان
sluice gate
ابگیره
sluice gate
اب بند
sluice gate
دریچه
gate transition
شیر فلکه تبدیل
tainter gate
دریچه قطائی
discharge gate
دریچه تخلیه
tainter gate
دریچه لولادار
flood gate
سد دریچهای
exclusive nor gate
دریچه نقیض یای انحصاری
equivalence gate
دریچه معادل
exjunction gate
دریچه یای انحصاری
equivalence gate
دریچه هم ارزی
equality gate
برابر سازی
equal gate
دریچه برابری
elementary gate
دریچه ابتدایی
elementary gate
دریچه مقدماتی
jet flow gate
فشاراین دریچه زیاداست
fixed roller gate
دریچه چرخ قرقرهای ثابت
jet flow gate
دریچه با سرلوله
fixed wheel gate
دریچه قرقرهای با محورثابت
The crowd was pressing against the gate .
جمعیت به درورودی فشار می دادند
mitre gate recess
دریچهتنفسشمار
gate chamber wall
جایگاه حرکت دریچه
master gate valve
مدخلدریچهاصلی
gate-leg table
میزپایهدروازهای
gate operating ring
حلقهورودیعملکننده
gate operating deck
سکوی مانور دریچه ها
gate operating platform
سکوی مانور دریچه ها
bear tape shutter gate
دریچه شیروانی شکل
memory controller gate array
ارایه درگاه کنترل حافظه
maximum gate trigger voltage
ولتاژ احتراق حداکثر
Fortune Knocks at least once at everymans gate.
<proverb>
خوشبختى بالاخره یکبار در خانه هر کس را مى زند.
A creaking gate hang long.
<proverb>
یک دروازه شکسته مدتها سرپا می ایستد.
maximum gate trigger current
جریان احتراق حداکثر
insulated gate field effect transistor
ترانزیستور اف ای تی باگیت عایق
check
اطمینان از صحت چیزی
check
بررسی اینکه آیا چیزی به درستی کار میکند یا خیر
check
خطا یا توقف کوچک در فرآیند
check
او نتیجه چاپ و صورتحساب ها را بررسی کند تا ببیند آیا مشابه هم هستند یا خیر
check
اجرای خشک یک برنامه
check up
معاینه کردن
check
بررسی اینکه یک پروتکل کد حرف و فرمت آن صحیح هستند
check
یک بیت از کلمه دودویی که برای بررسی هر بیتی به کار می رود
check
جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
check
رقم اضافی در متن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
check
سخت افزار یا نرم افزاری که نشانی میدهد متن ارسالی نادرست است و خطا ردی داده است
check
مجموعه حروف مشتق شده از یک متن برای بررسی و تصحیح خطاها
check
مقابله کردن بررسی
check up
رسیدگی کامل کردن ازمایش کردن
check
عیار گرفتن
check
محک زدن
check
تجزیه کردن
check
مطالعه کردن
check
بررسی کردن
check
تحقیق کردن
check
ارزیابی کردن
check-in
نام نویسی کردن مراسم ورود
check-in
وارد شدن
check in
نام نویسی کردن مراسم ورود
check in
وارد شدن
check
نشانهای که انتخاب جعبه بررسی را نشان میدهد واغلب یک ضربدر در آن است
check
محلی در برنامه که داده و وضعیتهای داده قابل ضبط ونمایش هستند
check
حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر
check
بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
check
بازرسی کردن
check
دریچه تنظیم
check
چک بانک
check
نشان گذاردن
check
تطبیق کردن
check
بررسی کردن
check
بررسی
check
مقابله کردن مقابله
check
سرزنش کردن رسیدگی کردن
check
ممانعت کردن
check
جلوگیری کردن از
check
سنجیدن
check
بازرسی شد
check
وارسی
check
خطا در خواندن داده ناشی از خطایی در رسانه مغناطیسی
check
چاپ گرفتند وضعیت داده و برنامه در یک نقط ه بررسی
check
امتحان
check
حرف اضافی در متن ارسالی که بررسی میکند آیا خطایی در متن رخ داده یا یه و مقدار آن به متن بستگی دارد
check
امتحان کردن بازرسی
check
چک
check
مقابله
check
تطبیق
check
منع
check
کم یا متوقف کردن سرعت بدن
check
کیش
check
و شدن بوی شکار
to check in
نام نویسی کردن
[هتل]
check
دستگاهی که روی تاسیسات ابی جهت تنظیم سطح اب ساخته میشود
check-up
کنترل
check-up
بازبینی کردن
check-up
کنترل کردن
check out
بازدیدعمل و خصلت جنگ افزار
check out
تصفیه حساب کردن
check off
تغییرروش بازی درتجمع
to check out something
چیزی را بررسی یا امتحان کردن
to check up
درست رسیدگی یاحساب کردن
Please check the ...
لطفا ... را کنترل کنید.
to check off
رسیدگی کردن ودرصورت درستی باخط نشان گذاردن
check-up
بازبینی
second check
بررسی دوباره
in check
<idiom>
غیرقابل کنترل
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com