English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 190 (4 milliseconds)
English Persian
cherry tree درخت گیلاس
Other Matches
cherry ضربه ناموفق
cherry گیلاس
sour cherry درخت گیلاس
pick a cherry ناتوانی در انداختن تمام میلههای اسان بولینگ
sour cherry البالو
cherry brandy عرق الوبالو
morella cherry گیلاس دم دراز
black cherry الوبالو
cherry bob گیلاس گوشوارهای
winter cherry کاکنج عروس پس پرده
cherry rivet پرچ لولهای شکل که بصورت کور در محل نصب شده وتوسط ساقه داخلی که بعداشکسته و جدا میگردد بسته میشود
cherry pit هسته گیلاس
cherry laurel غار گیلاس
white heart cherry گیلاس درشت گیلاس پیوندی
tender fleshed cherry گیلاس دم دراز
tree bench [bench encircling a tree trunk] نیمکت [دور تنه ] درخت
before the tree جلو درخت
tree شاخسار
the f. of a tree برگهای درخت
tree سیستم ساختار داده که هر داده به دادههای دیگر بوسیله انشعابها وصل است .
tree روش سریع انتخاب که اطلاع اولین مرتب کردن در مرحله دوم استفاده میشود تا سرعت انتخاب بالا رود
tree مین میکند
tree مشاهده پروندههای ذخیره شده روی دیسک ه برای نشان دادن پرونده ها و زیرپرونده ها مرتب شده اند
tree سیستم داده که هرداده یا گره آن فقط دو انشعاب دارند
tree درتنگنا قرا ردادن
tree بشکل درخت شدن
tree بدرخت پناه بردن
tree درخت
tree قالب کفش چوبه دار
tree فرمان TREE
tree شجر
tree شجره النسب درخت کاشتن
to spray a tree داروی ویژه بردرختی افشاندن تا انکه میکربهای ان کشته شود
to shin up a tree از درختی بالارفتن
to girt a tree دوردرختی راپیمودن
to truncate a tree شاخههای درختی را زدن
tree diagram نمودار درخت
tree structure ساخت درختی
tree sort مرتب کردن درختی
tree planting درختکاری
tree of heaven درخت عرعر
tree farm محوطه درخت کاری جنگل
tree network شبکه درختی
tree house خانه بالای درخت
tree farm خزانه درخت
tree structure ساختار درخت
to girdle a tree پوست درخت راحلقهای بریدن
threaded tree درخت پیچ دار
sorrel tree ترشک درختی
smoke tree بوته سماق
shoe tree قالب کفش
spanning tree درخت پوشا
spanning tree روش ایجاد توپولوژی شبکه که حلقهای ندارد و در صورت شکل یا خطای شبکه باعث افزونگی میشود
spanning tree زیرگرافی از یک گراف
spindle tree اونموس
strawberry tree توت فرنگی درختی
stunted tree درخت رشد نکرده وکوتاه
saddle tree یکجورگل لاله درامریکای شمالی
summer tree شاه تیر
summer tree حمال
summer tree تیرسردر
the pith of a tree مغز درخت
the root of a tree ریشه درخت
sorrel tree درخت ترشک
tree structure ساختاردرختی
Deciduous tree درخت برگریز
oak tree درخت بلوط
the foot of the tree پای درخت
tree of life درخت زندگی [این نگاره بگونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف بکار رفته و جلوه ای از حیات انسان را تداعی می کند.]
walnut tree درخت گردو
cross-tree [رابط عرضی دکلها]
pulm tree درخت نارگیل
to lop a tree سرشاخه درختی را زدن
to prune a tree سرشاخه درختی را زدن
to lop a tree درختی را آراستن
to prune a tree درختی را آراستن
Coniferous tree درخت جوزدار [ از فامیل کاج ]
tree surgeon ویژه گر برش و قطع بخشهای بیماری زده یا پوسیده درختان
tree surgery تشریح علمی درخت
tree traversal تقاطع درختی
unordered tree درخت نامرتب
gum tree درخت صمغ
ornamental tree درختتزئینی
tree frog قورباغهدرختی
tree pruner درختآرا
tree trunk ساقهاصلیدرخت
tree-lined درختکارینشده
The tree wI'll die . درخت خشک خواهد شد
He uprooted the tree . درخت را از ریشه ( جا ) ؟کند
A tree is known by its fruit . <proverb> درخت با میوه هایش شناخته مى شود .
A tree is known by its fruit. <proverb> درخت از میوه اش شناخته مى شود.
date tree درخت خرما
lemon tree درخت لیمو
saddle tree قلتاق
plane tree درخت چنار
crown tree شمع
cross tree رابط عرضی دکلها
cornel tree درخت زغال اخته
coffee tree درخت قهوه
clothes tree چنگک لباس
clothes tree چوب لباسی
christmass tree ضربهای در بولینگ که میلههای 3 و 7 و 01 را برای راست دست و میلههای 2 و7 و 01 را برای چپ دست باقی می گذارد
chocolate tree درخت کاکائو
ebony tree خرماندو
decision tree مسیر تصمیم گیری
gender tree شجره نامه
gallows tree چوبه دار
flame tree درختان وبوته هاییکه دارای گلهای درخشان اتشی یا زرد رنگ هستند
fir tree درخت صنوبر
fig tree درخت انجیر
dragon tree درخت خون سیاووشان
decision tree درخت تصمیم
decision tree اقدامات لازم جهت تصمیم گیری
chaste tree فلفل بری
chaste tree دل اشوب
apple tree درخت سیب
almond tree درخت بادام
agriot tree چوب چپق
abel tree درخت سپیدار که نام لاتین ان alba populus است
Christmas tree جعبه کنترل حاوی چراغهای رنگی
family tree شجره نامه
family tree نسب نامه
family tree شجره
axle tree میله میان دو چرخ
china tree شالسنجان
box tree درخت شمشاد
boot tree قالب چکمه یا پوتین
binary tree درخت دودوئی
binary tree درخت دودویی
bean tree درخت خرنوب
barren tree درخت بی میوه
balsam tree درخت بلسان
china tree زیتون تلخ
gender tree سلسه دودمان نسب نامه
genealogical tree شجره نامه
roof tree کش دیرک افقی چادر
minimal tree درختی که گرههای ترمینالی ان مرتب شده تا باعث عملکردبهینه ان درخت شوند
minimal tree درfکه گرههای آن به روش بهینه سازماندهی شده اند تا بیشترین کارایی را داشته باشند
planer tree درخت ازاد
mastic tree درخت بنه
margosa tree ازاد درخت شالسنجان
margosa tree تلخ
margosa tree زیتون
mastic tree درخت چاتلنغوش
mulberry tree درخت توت
locust tree درخت اقاقیا
roof tree کش بالای شیروانی
ridge tree کش بالای شیروانی
plum tree درخت گوجه
plum tree درخت الو
pear tree درخت گلابی
peach tree درخت هلو
parse tree درخت تجزیه
ordered tree درخت مرتب شده
locus tree درخت خرنوب
in the green tree سرسبز
in the green tree خوشبخت
i saw one climbing the tree یکی را دیدم که از درخت بالامی رفت
huffman tree درختی با کمترین مقادیر
in the green tree بخت سبز
joshua tree درخت خنجری یا ابره ادم جنوب شرقی امریکا
judas tree درخت ارغوان
hat tree کلاه اویز
genealogical tree نسب نامه
grass tree نوعی زنبق استرالیایی
he is up a gum tree کاردبه استخوانش رسیده است
locus tree درخت اقاقیا
wild oriental a tree ارژن
backing up the wrong tree <idiom> [دنبال چیزی در جای اشتباهی گشتن]
to chop dowm a tree درختی را انداختن
to lop off a branch [from a tree] شاخه ای را [از درختی] بریدن
snow ball tree گل بدماغ
bark up the wrong tree <idiom> [درمورد چیزی گمان اشتباه کردن]
optimum tree search جستجوی بهینه درخت
bald animal or tree درخت یا حیوان برهنه
optimal merge tree نمایش درختی یک ترتیب که در ان رشته ها قرار است درهم ادغام گردند تا اینکه حداقل تعداد عملیات رخ دهد
He hitched the horse to a tree. دهنه اسب را به درخت گره زد ( بست )
the tree shoot out brances ازدرخت شاخه هایی بیرون زد
the tree sheltered us fromrain درخت مارا ازباران پناه داد
To bark up the wrong tree. <idiom> [سوراخ دعا را گم کردن]
to snag a tree trunk ته شاخههای درخت را زدن وانرا صاف کردن
The apple does not fall far from the tree. <proverb> درست شبیه پدر.
To tie the horse to the tree. اسب رابدرخت بستن
Tilia [lime tree] درخت نمدار [زیرفون]
money does not grow on tree <idiom> پول که علف خرس نیست
To pick an apple off the tree. سیبی را از درخت کندن [چیدن] .
Fruit -bearing (prlific) tree. درخت باردار ( بارآور )
house tree person test ازمون خانه- درخت- ادم
He lost control of the car and swerved towards a tree. او [مرد] کنترل خودرو را از دست داد و از پهلو به درخت خورد.
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com