Dictiornary-Farsi | circle dodge | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 118 (7 milliseconds)

English	Persian
circle dodge	گریز از حریف در مسیرمنحنی


Other Matches

dodge	جاخالی دادن
dodge	جا خالی دادن
dodge	گریختن با گوی
dodge	اهمال جاخالی
dodge	تمجمج
dodge	طفره زدن
dodge	گریز زدن
dodge	این سو وان سورفتن
To dodge . To duck.	جاخالی دادن (دربازی )
face dodge	گول زدن حریف با تظاهر به پاس دادن
dip dodge	رد شدن از حریف با تغییردادن چوب لاکراس به دست دیگر
circle	دایره
circle eight	چرخش با دایرهای بشکل 8لاتین
circle	گرفتن احاطه کردن
inner circle	دایرهداخلی
circle	جفتی
circle	دویدن در مسیر منحنی
circle	محیط دایره
circle	محفل حوزه
circle	قلمرو
circle	دورزدن
circle	دور
circle	مدورساختن
vertical circle	دایره عظیمه ماربر راس القدم و سمت القدم نافر
turning circle	دایره گردش
vertical circle	دایره قائم
winner's circle	محوطه نزدیک خط پایان درمسیر سوارکار و اسب برنده برای گرفتن جایزه
traffic circle	دایرهی یک طرفه
throwing circle	دایره پرتاب نیزه
tip circle	دوره نوک
turning circle	دایره چرخش ناو
three point circle	قوس زمین زیر حلقه بسکتبال
the vicious circle	دور تسلسل
mohr's circle	دایره مور
north circle	دایره شمالگان
parhelic circle	هاله روشن بالای افق
pitch circle	دایره گام
root circle	دوره پای دندانه
semi circle	نیم دایره
small circle	دایره صغیره سماوی
small circle	دایره صغیره
stalder circle	اشتادلر
stress circle	دایره تنش
tactile circle	دایره بساوشی
mohr's circle	دایره موهر
central circle	دایرهوسط
centre circle	دایرهمرکزی
area of a circle	مساحت دایره [ریاضی]
area of a circle	مساحت صفحه [قرص شکل] [ریاضی]
circle chart	نمودار دایره ای [ریاضی]
circle chart	گراف دایره ای [ریاضی]
unit circle	دایره واحد [ریاضی]
goal circle	محدودهگل
on-deck circle	دررویدایره
outer circle	دایرهخارجی
restricting circle	دایرهممنوعه
station circle	چرخههواشناسی
striking circle	دایرهبرخورد
circumscribed circle	دایره محیطی [ریاضی]
come full circle <idiom>	کاملا برعکس
vicious circle <idiom>	دلیل وتاثیری بانتیجه بد
mill circle	چرخ اسیاب ژیمناستیک
vicious circle	دور معیوب
center circle	دایره میانی
circle graph	نمودار دایرهای
circle of influence	دایرهای که حد منطقه تاثیررا مشخص میکند
circle of position	دایرهای که از موضع نفرات عبور میکند دایره مکان نافر
color circle	دایره رنگها
diffusion circle	دایره پخش
Arctic Circle	مدار قطب شمال
elevation circle	قطاع درجه
face off circle	هرکدام از پنج دایره کوچک مخصوص رویارویی
flank circle	جفتی خرک
center circle	دایره وسط زمین
base circle	هر قسمت اریب از یک سیلندر دایره مبنا
vicious circle	دور و تسلسل
dress circle	صندلیهای ردیف جلوتماشاخانه
aiming circle	زاویه یاب فرماندهی
altitude circle	صفحه ارتفاع سنج هواپیما
antarctic circle	مدار قطب جنوب
arc de circle	خمش
azimuth circle	قطب نمای نجومی هواپیما زاویه یاب نجومی صفحه قطب نمای کشتی
azimuth circle	سمت نما
azimuth circle	سمت گیر
azimuth circle	دایره سمتیه
stalder circle	چرخش کامل بدورمیله بدون تماس پاها بامیله
dip circle	میل سنج
giant circle	افتاب شکسته
hip circle	چرخ جلو روی پارالل
hole circle	گردی سوراخ
hour circle	دایره ساعتی
hour circle	نصف النهار حلقه مدرج
hrowing circle	دایره پرتاب دیسک
kick circle	دایره 8/81 متری وسط میدان
leg circle	جفتی
marker circle	دایره مشخص کننده مرکزمنطقه فرود هوایی یا باندفرود هواپیما
half circle	چرخش نمیدایره ژیمناست
great circle	بزرگترین دایره محیط یک کره
great circle	دایره عظیمه
great circle	دایره عظیمه سماوی
inscribed circle [of a triangle]	دایره [محاطی مثلث] [ریاضی]
vicious circle of poverty	دور باطل فقر
great circle route	مسیرقوس دایره عظیمه سماوی
centre face-off circle	دایرهمرکزیمحلروبروشدنحریفها
prime vertical circle	دایره قائم اصلی
graduated circle of an alidade	دایره مدرج زاویه یاب صفحه درجه دار زاویه سنج
centre of crest circle	مرکز انحنای ستیغ
centre of crest circle	مرکز خمیدگی
center ice circle	داره میانی زمین
great circle route	کمان دایره عظیمه
free throw circle	دایره پرتاب ازاد
tip circle diameter	قطر دوره نوک
secondary great circle	دایره عظیمه ثانویه
perimeter [circumference] of a circle	محیط دایره
the power of a point with respect to a circle	قوت یک نقطه نسبت به یک دایره [ریاضی]
adjustment for vertical-circle image	تنظیم عمودی مرکز تصویر
adjustment for horizontal-circle image	تنظیم افقی مرکز تصویر