Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 127 (10 milliseconds)
English
Persian
circular loom
نای عایق
Other Matches
loom
دسته پارو
loom
هاله فاردریایی
loom
هاله روشنایی
loom
بلندی
loom
پدیدارازخلال ابرها
loom
کارگاه بافندگی
loom
جلوه گری ازدور
loom
دستگاه بافندگی نساجی
loom
بزرگ جلوه کردن رفعت
loom
متلاطم شدن
loom
ازخلال ابریامه پدیدارشدن
loom
قسمت میانی پارو
loom
ازدور نمودارشدن
loom
جولایی
vertical loom
دار روستایی
[قالی]
raise of loom
بالا بردن
raise of loom
برافراشتن
power loom
ماشین بافندگی
[در بافت فرش های ماشینی از آن استفاده می شود.]
raise of loom
بنا کردن دار قالی
horizontal loom
دار خوابیده
[قالی]
vertical loom
دار عشایری
[قالی]
taut loom
چله سفت و منظم
top of the loom
قسمت بالایی یا فوقانی دار
[قالی]
vertical loom
دار افقی
[قالی]
loom time
مدت زمان بافت
[از زمان چله کشی تا جدا کردن فرش بافته شده از دار و مبنای تعیین ساعات کار مفید، وقت حقیقی لازم جهت اتمام فرش و قیمت نسبی فرش می باشد.]
raise of loom
بنا کردن دار قالی
carpet loom
دار قالیبافی که بصورت افقی، ثابت و یا گردان تهیه می شود و شامل تیرک ها و پیج و مهره ها می شود
horizontal loom
دار زمینی
[دار قالی]
hand loom
دستگاه بافندگی دستی
erection of loom
بر پا کردن دار قالی
[خصوصا در دار عمودی]
ground loom
دار زمینی
[قالی]
ground loom
دار عشایری
[قالی]
ground loom
دارهای قابل حمل
[قالی]
horizontal loom
دار افقی
[قالی]
horizontal loom
دار عشایری
[قالی]
Jacquard loom
ماشین بافندگی ژاکارد
[این ماشین جهت بافت فرش های ماشینی و یا پارچه های رنگی استفاده می شود که رنگ های بکار رفته در نقش و طرح فرش را توسط صفحه مقوائی سوراخ دار و یا همان نقشه ژاکارد کنترل می کنند.]
loom drawing
[نقشه فرش که بصورت تمام رنگی بر روی کاغذ شطرنجی رسم شود.]
back of the loom
قسمت پشت دار
[قالی]
low warp loom
کارگاهبافندگیپیشپاافتاده
high warp loom
تارهایطولیبافندگی
connection of loom pieces
متصل کردن قطعات دار
[قالی]
warp-weighd loom
دارهای وزنی
[این نوع دار در گذشته بیشتر بکار میرفته و در آن انتهای نخ های تار به وزنه های سنگی یا فلزی گره زده می شد.]
circular saw
اره مجمعه
circular saw
اره کمانهای
circular
بخشنامه نشریه
circular
گرد
circular
بخشنامه
circular
دایره وار
circular
مستدیر
circular
مدور
circular
دایرهای شکل
circular
موقعیت خطایی که وقتی رخ میدهد که دو تا ولی در دوخانه به یکدیگر مراجعه کنند
circular
فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
circular
دایرهای
circular
چرخش بیتها در کلمه که آخرین بیت در محل اولین بیت قرار می گیرد
circular
لیستی که در آن هر عنصر حاوی داده آدرس عنصر دیگر در لیست است و آخرین عنصر حاوی اولین عنصر است
circular
آنچه در یک دایره می چرخد
circular
صف کامپیوتری که از دو علامت برای ابتداوانتهای خط ذخیره عناصر استفاده میکند
circular slitting saw
اره کمانهای مخصوص شیار
circular shift
تغییر مکان حلقوی
circular shift
شبفت مدور
circular shift
تغییر مکان دایرهای
circular shear
قیچی کمانهای
circular bench
نیمکت گرد
[دایره ای]
circular table
میز گرد
circular velocity
سرعت دایرهای
circular weir
سرریز مدور
circular carpet
قالی مدور یا دایره ای شکل که قدیمی ترین آن مربوط به قرن شانزدهم میلادی می باشد
circular functions
تابع های مثلثاتی
[ریاضی]
circular needle
میلگرد
circular body
صفحهمدور
training circular
نشریه اموزش
semi circular a
طاق روی
semi circular
نیم دایرهای
circular scanning
مراقبت دایرهای منطقه تجسس و مراقبت دایرهای
circular saw blade
تیغ اره
circular arc
کمانی از دایره
circular dispersion
قطر کوچکترین دایرهای که 57% پرتابه ها به ان برخورد میکنند
circular flow
جریان دایرهای
circular flow
جریان دوری
circular frequency
تکرار دورانی
circular friction saw
اره کمانهای اصطکاکی
circular grooving saw
کمان اره ویژه شیار
circular letter
بخشنامه اداری
circular letter
نامه اداری
circular list
لیست دایرهای
circular dischroism
دو رنگ نمایی دورانی
circular definition
تعریف دوری
circular arc
طاق
circular arc
قوس
circular arch
طاق دایرهای
circular arch
قوس دورتمام
circular bending
خمش خالص
circular blank
پلاتین
circular cell
محفظه گرد
circular cut off saw
اره کمانهای
circular list
لیست مدور لیست حلقوی
circular measure
اندازه کمان
circular psychosis
روان پریشی ادواری
circular reaction
واکنش چرخشی
circular reasoning
استدلال دوری
circular reference
ارجاع چرخشی
circular parry
دفاع با حرکت چرخشی شمشیر
circular rip saw
اره کمانهای چاکدار
circular motion
حرکت دایرهای
circular saw bench
اره کمانهای میزی
circular motion
حرکت گردشی
circular measure
اندازه قوس
circular mil
میل مدور
circular mil
مساحت دایرهای به قطر یک میل
circular scanning
تقطیع مدور
circular milling
فرز مدور
circular motion
حرکت مستدیر
circular projection
برامدگی گرد
circular casing pump
تلمبه پا بده دایرهای
circular seam welding
جوشکاری درزی کمانهای
circular cross section
مقطع گرد
circular flow of income
جریان دوری درامد
circular flow of income
گردش دورانی درامد
cold circular sam
اره کمانهای سردکار
circular mil foot
پا- میل مدور
circular type gates
دریچههای نوع استوانهای
circular cutter head
چاقوی گرد
circular sawing machine
اره کمانهای
circular probable error
دایره پراکندگی گلوله ها اشتباه احتمالی دایرهای
semi circular parry
دفاع نیمدایره
Recent search history
Search history is
off
.
Activate
✘ Close
✘
ض
ص
ث
ق
ف
غ
ع
ه
خ
ح
ج
چ
◀—
ش
س
ئ
ی
ب
ل
أ
آ
ا
ت
ن
م
ک
گ
[]
ظ
ط
ژ
ز
ر
ذ
د
پ
ؤ
و
ء
.
!
؟
()
نیم فاصله
Space
نیم فاصله
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com
Close
Previous
Next
Loading...