Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 47 (4 milliseconds)
English	Persian
circulation oiling	روغنکاری گردشی
Search result with all words
force feed circulation oiling	روغنکاری گردشی تحت فشار
Other Matches
oiling	روغن
oiling	نفت
oiling	روغن کاری کردن روغن ساختن
oiling	روغن زدن به
oiling	رنگ روغنی نقاشی با رنگ روغنی
oiling	نفت مواد نفتی
oiling	مرهم
oiling	چربی
oiling	روغن زدن
oiling	روغنکاری کردن
flood oiling	روغنکاری گردشی
out of circulation <idiom>	غیرفعال
circulation	حرکت
circulation	جریان بخشنامه
circulation	چرخش
circulation	تیراژ
circulation	رواج پول رایج
circulation	گردش
circulation	دوران
circulation	دوران خون
circulation	حرکت دورانی سیال دراطراف یک جسم یا نقطه
circulation	جریان
circulation	انتشار جریان
circulation	رواج
circulation	مسیر گردش
circulation	پول در جریان
circulation	پول درگردش
circulation pump	پمپ گردان
put into circulation	به جریان انداختن [پول، تمبر و ... ]
money in circulation	پول در گردش
oil circulation	مدار یا مسیر بسته گردش روغن
water circulation	گردش اب
circulation diagram	نمودارچرخهای
circulation oil	روغن جریان دار
circulation capital	سرمایه در گردش
currency circulation	گردش پول
circulation of money	گردش پول
circulation of electrolyte	جریان الکترولیت
circulation of a vector	چرخه بردار
circulation control	مدار کنترل حرکات
circulation control	کنترل جریان اب کنترل چرخش و یاگردش کالاها یا پول
velocity of money circulation	سرعت گردش پول
cooling water circulation	جریان اب سرد
cooling water circulation	گردش اب سرد
an athlete's body [circulation] can take a lot of punishment.	بدن [گردش خون] یک ورزشکار می تواند فشار زیادی را تحمل بکند .

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com