English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
civil court division بخش دادگاه مدنی
Other Matches
court division بخش دادگاه
court division دادگاه
criminal court division بخش دادگاه جنایی
division تقسیم
division بخش
division اختلاف تفرقه
division by zero بخش بر صفر [ریاضی]
division قسمت دسته بندی
division طبقه بندی
division لشکر
division عمل تقسیم
division گروه وزنی
division دسته گروه اسبهای مسابقه معین
division تقسیمات
division بخش رسته تقسیم کردن
division قسمت
division دایره
division لشگر
division تقسیم [ریاضی]
division رشته [دانشی]
division شاخه [دانشی]
division اتحادیه باشگاههای حرفهای
engineer division قسمت مهندسی
division slice یکان استاندارد لشگری یکان لشگری
environment division یکی از چهار قسمت اصلی یک برنامه COBOL
identification division یکی از چهار قسمت اصلی یک برنامه COBOL
division slice استعداد لشگری
grand division تقسیمات بزرگ طبله
voltage division تقسیم یا پخش ولتاژ
long division بخش یا تقسیم بزرگ
grand division مقیاس درجه بندی بزرگ طبلک
airial division لشگرهوارو
airial division لشگر محمول هوایی
air division لشکر هوایی
railway division قسمت عملیات راه اهن قسمت ترابری با راه اهن
short division تقسیم باختصار
division engineer یکان مهندسی لشگر
transport division قسمت حمل و نقل
versicular division تقسیم به بیتهای کوچک
division of labour تقسیم کار
division officer افسر قسمت
division of powers تفکیک قوا
division check ازمایش تقسیم
division boards قسمت مسیر گوی بولینگ که تختههای سفید و سیاه بهم وصل می شوند
division artillery توپخانه لشگری
division sign نماد تقسیم
harmonic division طبقه بندی متناسب
division officer فرمانده قسمت افسر رسته
data division قسمت
Multiplication and division . ضرب وتقسیم (ریاضیات )
division commander فرمانده لشگر
procedure division یکی از چهار قسمت اصلی برنامه کوبول
division engineer مهندسی لشگر
division of labor تقسیم کار
division line خط چین
frequency division تقسیم فرکانس
division line خط تقسیم شده
division line خط نیمه
benthic division قسمت بندی لایههای دریا
cassini division شکاف کاسینی
division artillery توپخانه لشگر
civil غیرنظامی
civil مدنی
civil حقوق
civil داخلی حقوقی
civil درونی
civil کشوری
civil خدمات شهری
civil غیر نظامی
civil شخصی
civil شهری
division support area منطقه پشتیبانی لشگر
time division multiplexing انتقال چندتایی زمانی
division or delimitation of property افراز
time division multiplexing تسهیم زمانی
division support command فرماندهی پشتیبانی لشگر
frequency division multilexing مخابره چندتایی فرکانس استفاده از یک مسیرالکتریکی برای حمل دو یا چند سیگنال با فرکانسهای مختلف تسهیم براساس تقسیم فرکانس
wavelength division multiplexing روش افزایش گنجایش داده روی فیبرنوری بوسیله ارسال چندین سیگنال نوری با طول موج مختلف در یک فیبر
time division multiplex تسهیم زمانی
international division of labor تقسیم کار بین المللی
queens bench division دادگاه ملکه
civil servants مستخدم دولتی
civil servants مستخدم یا کارمند دولت
civil servant مستخدم یا کارمند دولت
liberty civil ازادیی که محدود باشد بوضع قوانین برای اسایش مردم
civil proceedings اقدامات حقوقی
civil works امور ساختمانی و تاسیسات امور شهرسازی و تاسیساتی
civil wrong خطای مدنی
civil year سال عرفی
Civil Service خدمات کشوری
code civil قانون مدنی
civil wars جنگ داخلی
civil war جنگ داخلی
civil servants مستخدم کشوری
civil servant مستخدم دولتی
civil engineer مهندس راه وساختمان
civil disobedience نافرمانی شهروندان
civil disobedience مقاومت منفی و مسالمت آمیز
civil engineering مهندسی ساختمان
civil affairs امور غیرنظامیان
civil engineering مهندسی راه و ساختمان
civil engineers مهندس شهرسازی
civil defence موسسهآموزشدهندهمهارتهایرزمی
civil engineers مهندس ساختمان
civil engineers مهندس راه و ساختمان
civil engineers مهندس راه وساختمان
civil engineer مهندس شهرسازی
civil engineer مهندس ساختمان
civil engineer مهندس راه و ساختمان
civil marriages ازدواج محضری
civil marriage ازدواج محضری
civil divorce موسسهایکهجنبهایالتیدارد
civil servant مستخدم کشوری
civil death محرومیت از حقوق مدنی
civil degradation محرومیت از حقوق مدنی
Civil Service خدمات اجتماعی
civil defense دفاع غیر نظامی
civil defense پدافند غیر نظامی
civil defense پدافند ازمناطق شهری
civil department تشکیلات کشوری
civil disturbances اغتشاشات داخلی
civil disturbances اغتشاشات غیرنظامی
civil injury خسارت مدنی
civil injury اضرار مدنی
civil code قانون مدنی
civil censorship سانسور روابط غیرنظامی نظامیان سانسور امور هنری و ارتباطی غیرنظامیان
civil appropriation اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
civil law حقوق مدنی
civil liberty ازادی مدنی
civil liberties ازادی مدنی
civil rights حقوق اجتماعی
civil rights حقوق مدنی
civil action دعوی مدنی یا حقوقی
civil action دعوی مدنی
civil advisor مستشار غیرنظامی
civil advisor مشاورامور غیرنظامی مشاور امورشهرسازی
civil affairs عملیات مردم یاری
civil aircraft هواپیمای غیر نظامی
civil liability ضمان
civil liability مسئوولیت مدنی
civil time زمان عرفی
civil procedure ایین دادرسی مدنی
civil services خدمات دولتی
civil low سیستم حقوقی رم باستان
civil low حقوق مدنی
civil partnership شرکت مدنی
civil twilight شفق و فلق غیرنظامی
civil time ساعت محلی
civil procedure اصول محاکمات حقوقی
civil litigation دادرسی مدنی
civil time ساعت معمولی
division police petty officer درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
synchronous time division multiplexing تسهیم زمانی همگام یاهمزمان
asynchronous time division multiplexing تسهیم زمانی ناهمگام
principle of civil litigation ایین دادرسی مدنی
civil procedure code قانون ایین دادرسی مدنی
Deprivation of ones civil rights . محرومیت از حقوق مدنی
principle of civil litigation اصول محاکمات مدنی
civil defence service خدمات کشوری
civil status office دفتر سجل و احوال
Keep a civil tongue in your head. حرف دهنت رابفهم
riot and civil commotion اعتصاب و تظاهرات
law of civil procedure ائین دادرسی مدنی
civil military action عملیات کمک رسانی به مردم توسط ارتش
civil military action عملیات مردم یاری
Civil Aviation Organization سازمان هواپیمایی کشور
civil military relations روابط بین نظامیان وغیرنظامیان روابط نظامیان با مردم کشورهای دیگر
civil engineering contractor مقاطعه کار ساختمان پیمانکار ساختمان
civil nuclear powers کشورهایی که توانایی استفاده از سلاح اتمی را دارند
entitle to civil rights متمتع از حقوق مدنی
civil nuclear powers کشوردارای قدرت اتمی
civil damage assessment ارزیابی خسارات غیرنظامی ارزیابی کل خسارات وارده به موسسات غیرنظامی
civil servant [British E] کارمند دولت
civil engineering works بناهای مهندسی ساختمانهای مهندسی ساز
It is for the Court to fix the terms. [ The terms are a matter for the Court to fix.] این مربوط به دادگاه می شود که شرایط را تعیین کند.
civil reserve air fleet گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
assistant chief of staff,g(civil affair معاونت امور غیرنظامیان رکن پنجم اداره پنجم
the court above محکمه بالاتر
right court زمین سرویس سمت راست
to appear before the court در دادگاه ظاهر شدن
court خواستگاری
court بارگاه
court دادگاه افهار عشق
court دادگاه
court عشق بازی کردن
to take somebody to court کسی را محاکمه کردن
court محکمه
court زمین ورزشهای محوطهای
court دربار
court of a محکمه استیناف
out of court محکوم علیه
out of court داد باخته
ad court زمین سرویس سمت چپ تنیس
court حیاط
to put out of court شایسته مطرح کردن ندانستن
rear court انتهای زمین
traffic court دادگاه ویژه رسیدگی به تخلفات رانندگی
to court favour توجه و التفات کسی را طلب کردن
to put out of court از دستور خارج کردن
provost court دادگاه فرمانداری نظامی یا نیروی اشغالی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com