English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 110 (2 milliseconds)
English Persian
civil liberties ازادی مدنی
Other Matches
liberties اجازه
liberties حریت
liberties مرخصی 84 ساعته
liberties اختیار
liberties ازادی
liberties فاعل مختاری
take liberties <idiom> دوستانه رفتارکردن
civil حقوق
civil درونی
civil کشوری
civil شهری
civil شخصی
civil غیر نظامی
civil داخلی حقوقی
civil خدمات شهری
civil غیرنظامی
civil مدنی
civil liability ضمان
civil code قانون مدنی
civil litigation دادرسی مدنی
civil death محرومیت از حقوق مدنی
civil defense دفاع غیر نظامی
civil degradation محرومیت از حقوق مدنی
civil low سیستم حقوقی رم باستان
civil defense پدافند غیر نظامی
civil defense پدافند ازمناطق شهری
civil low حقوق مدنی
civil disturbances اغتشاشات داخلی
civil partnership شرکت مدنی
civil disturbances اغتشاشات غیرنظامی
civil injury خسارت مدنی
civil injury اضرار مدنی
civil liability مسئوولیت مدنی
civil department تشکیلات کشوری
civil procedure اصول محاکمات حقوقی
civil defence موسسهآموزشدهندهمهارتهایرزمی
civil marriages ازدواج محضری
civil marriage ازدواج محضری
civil disobedience نافرمانی شهروندان
code civil قانون مدنی
civil year سال عرفی
civil wrong خطای مدنی
civil works امور ساختمانی و تاسیسات امور شهرسازی و تاسیساتی
civil twilight شفق و فلق غیرنظامی
civil time زمان عرفی
civil time ساعت معمولی
civil time ساعت محلی
civil disobedience مقاومت منفی و مسالمت آمیز
civil services خدمات دولتی
civil proceedings اقدامات حقوقی
civil procedure ایین دادرسی مدنی
liberty civil ازادیی که محدود باشد بوضع قوانین برای اسایش مردم
civil divorce موسسهایکهجنبهایالتیدارد
civil censorship سانسور روابط غیرنظامی نظامیان سانسور امور هنری و ارتباطی غیرنظامیان
civil servant مستخدم دولتی
civil engineers مهندس ساختمان
civil engineers مهندس شهرسازی
civil engineering مهندسی راه و ساختمان
civil engineering مهندسی ساختمان
civil servant مستخدم کشوری
civil war جنگ داخلی
civil engineers مهندس راه و ساختمان
civil engineers مهندس راه وساختمان
civil servant مستخدم یا کارمند دولت
civil servants مستخدم کشوری
civil servants مستخدم دولتی
civil servants مستخدم یا کارمند دولت
civil engineer مهندس راه وساختمان
civil engineer مهندس راه و ساختمان
civil engineer مهندس شهرسازی
civil engineer مهندس ساختمان
civil appropriation اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
civil liberty ازادی مدنی
civil law حقوق مدنی
civil action دعوی مدنی یا حقوقی
civil action دعوی مدنی
civil advisor مستشار غیرنظامی
civil advisor مشاورامور غیرنظامی مشاور امورشهرسازی
civil affairs امور غیرنظامیان
civil affairs عملیات مردم یاری
civil aircraft هواپیمای غیر نظامی
civil rights حقوق اجتماعی
civil wars جنگ داخلی
Civil Service خدمات اجتماعی
Civil Service خدمات کشوری
civil rights حقوق مدنی
civil military action عملیات کمک رسانی به مردم توسط ارتش
civil nuclear powers کشورهایی که توانایی استفاده از سلاح اتمی را دارند
civil military relations روابط بین نظامیان وغیرنظامیان روابط نظامیان با مردم کشورهای دیگر
Keep a civil tongue in your head. حرف دهنت رابفهم
Deprivation of ones civil rights . محرومیت از حقوق مدنی
Civil Aviation Organization سازمان هواپیمایی کشور
civil court division بخش دادگاه مدنی
civil servant [British E] کارمند دولت
civil military action عملیات مردم یاری
civil defence service خدمات کشوری
civil engineering works بناهای مهندسی ساختمانهای مهندسی ساز
civil engineering contractor مقاطعه کار ساختمان پیمانکار ساختمان
civil procedure code قانون ایین دادرسی مدنی
civil damage assessment ارزیابی خسارات غیرنظامی ارزیابی کل خسارات وارده به موسسات غیرنظامی
civil nuclear powers کشوردارای قدرت اتمی
entitle to civil rights متمتع از حقوق مدنی
law of civil procedure ائین دادرسی مدنی
principle of civil litigation اصول محاکمات مدنی
principle of civil litigation ایین دادرسی مدنی
riot and civil commotion اعتصاب و تظاهرات
civil status office دفتر سجل و احوال
civil reserve air fleet گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
assistant chief of staff,g(civil affair معاونت امور غیرنظامیان رکن پنجم اداره پنجم
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com