English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
clamp base vise گیره با فکهای موازی
Other Matches
vise پرس
vise گیره نجاری
vise گیره اهنگری
vise در پرس قراردادن
vise گیره
dog vise گیره نوک گیر
hand vise گیره دستی
machinist vise گیره موازی
swivel vise گیره گردان
battery vise گیره باتری
drill press vise گیره ماشینی
ball joint vise گیره ساچمهای کارگاه
clamp محکم کردن
clamp مهار کردن
clamp بندزدن فشار دادن
clamp بیرون کشیدن
clamp در قید گذاشتن ترمینال
clamp بست کامل
G-clamp انبرک جی شکل
c clamp گیره فلزی به شکل سی برای وارد کردن فشار و نگاه داشتن قطعات کنار یکدیگر
clamp باگیره نگاهداشتن
clamp مهار گیره عقربک
clamp قید
clamp چفت
c clamp گیره
come along clamp بست کابل
clamp down چفت کردن
clamp down راداس کشیدن
clamp بند
clamp گیره
clamp انبرک
clamp با قید ومنگنه محکم بستن
clamp بست
clamp spotlight گیرهچراغمطالعه
chain clamp گیره زنجیری
support clamp تیر یک طرف گیردار
earth clamp گیرهحفرزمین
carpenter's clamp پیچ دستی
clamp lever سطحگیره
cable clamp بست کابل
cabinet clamp گیره قفسه
clamp binder صاحفبند
azimuth clamp دکمهقوس
scaffold clamp بست چوب بست
altitude clamp گیرهتنظیمارتفاع
adjustable clamp گیره قابل تنظیم
battery clamp ترمینالهای باطری
screw clamp گیره پیچی
clamp bolt پیچ ترمینال
end clamp طاقچه
clamp holder گیره بند
ground clamp گیره سیم زمین
hose clamp بست لوله لاستیکی
paper clamp گیرهورقه
clamp coupling قید و بست
needle clamp گیرهسوزن
magnetic clamp گیره مغناطیسی
pinch clamp گیره قیدی
horizontal clamp گیرهافقی
scaffold clamp گیره چوب بست
clamp bolt پیچ بست
float clamp گیرهشناور
parallel clamp گیره پیچی موازی
pole post clamp ترمینال
needle clamp screw پیچنگهدارندهسوزن
clamp anf rake مانور برای کنترل گوی درمواجه
lower sphere clamp گیرهپایینیگوی
upper sphere clamp گیرهبالاییگوی
table-locking clamp گیرهقفلصفحه
r base ار- بیس
base 0 پایه 01
sub base زیر بستر
second base دومینپایگاه
sub base زیر قشر
off base <idiom> غیر دقیق ،نادرست
get to first base <idiom> موفق بودن ،شروع خوبی راداشتند
first base اولینپایگاه
third base موضع بازیکن برای دفاع منطقه دورپایگاه سوم دربازی بیس بال
base 0 decimal
base course لایه شالوده
base course لایه اساس قشر اساس
base course قشر پی راه
to base one self اعتماد کردن
base course قشر لعاب
to base one self تکیه کردن
swivel base پایهگردنده
pin base پایهمیله
defense base پایگاه پدافندی
fuse base پایه ی فیوز
defense base پایگاه دفاعی
data base مبنای اطلاعات
hard base سکوی پرتاب مستحکم
sprung base تشکفنری
hard base باز سختbaseball
filbert base پایگاه فریبنده
hard base سکوی پرتاب موشک ضد ترکش اتمی
floating base پایگاه شناور دریایی
floating base ناولجستیکی شناور یا کاروان لجستیکی شناور دریایی
recharging base بخشتغذیه
sinister base منحنیانتهایی
fox base+ فاکس بیس پلاس
filbert base پایگاه دروغین
data base پایگاه داده ها
coupling base اتصال دهنده چاشنی به کلاهک
base of a triangle قاعده [مثلثی] [ریاضی]
bayonet base پایه لامپ میخی
base piece مقر
center base میدان مرکزی
base-court حیات بیرونی
chart base چارت مبنا
chart base چارت مادر
Asiatic base پایه یونی [آسیایی]
It is base on a precedent. مسبوق به سابقه است
wave base سطحموج
Attic base پایه ی آتنی
telescope base پایهتلسکوپ
column base زیرستون
column base ته ستون
column base پایه ستون
conjugate base باز مزدوج
coupling base وسیلهای که چاشنی را به کلاهک یا خرج مشتعل کننده وصل میکند
base width عرض پایه پهنای پایه
base of splat پایهپشتصندلی
software base مبنای نرم افزار
soft base باز نرم
single base تک مادهای
single base باروت یک حبهای
sight base پایه زاویه یاب یا دستگاه نشانه روی
schiff base باز شیف
fixed base پایهثابت
hardwood base پایهسختچوبی
return to base بازگشت هواپیما به پایگاه به طور سالم هواپیمای بازگشتی
pseudo base شبه باز
square base کف گلوله یا قسمت ته گلوله
staging base پایگاه تجدید سوخت یابارگیری مجدد یا جابجا کردن کالاها در کشتی یا هواپیما
bracket base پایهقلاب
centre base ستونمرکزی
time base مبدا زمانی
time base ایستگاه مبنای اندازه گیری زمان مبنای زمانی
wheel base فاصله بین چرخ جلو و عقب در خودروهایی که از یک اکسل بیشتر دارند
tax base ماخذ مالیات
tax base مبنای مالیاتی
concrete base پایهیبتونی
dexter base پایهراستی
stanchion base زیرستون
production base مبنای تولید یا تولیدات ملی
prisoners base بازی گرگم بهوا
magneto base پایه مگنت
magazine base محلانبارخشاب
loktal base لامپ قفلی
loctal base لامپ قفلی
lewis base باز لوویس
knowledge base پایگاه اگاهی
knowledge base پایگاه دانش
knowledge base پایگاه معلومات
inorganic base باز غیر الی
mobilization base مبنای بسیج
mobilization base حداقل منابع لازم برای بسیج نیروهاپایگاه بسیج
polyacidic base باز چند اسیدی
polyacid base باز چند اسیدی
lamp base پایهلامپ
octal base هشت پایهای
number base پایه عدد
number base عدد پایه
number base مبنای عددی
naval base پایگاه دریایی
monetary base پایه پولی
monetary base مبنای پولی
inorganic base باز معدنی
base width ستبرای پایه
base defense پدافند از پایگاه
base fuze ماسوره ته پران
base hit ضربه به داخل محوطه باامتیاز
base ignition احتراق تحتانی
base level تهتراز
base line خط پایه
base line خط مبنا
base line خط کور
base line خط توجیه
base fuze ماسوره ته
base fuze ماسوره ته گلوله
base font فونت پایه
base defense پدافند پایگاه
base depot امادگاه واقع در پایگاه امادگاه مبنا
base development تهیه پایگاه
base development ساختن پایگاه
base ejection ته پران
base ejection پرتاب شونده از ته
base flow جریان پایه
base flow مقدار جریان ابی که رودخانه در حالت غیرسیلابی دارد
fire base مبنای اتش
base of operations پایگاه عملیات
base of operations پایگاه عملیاتی مبنای عملیات
base of origin مبداء اصلی
base of origin پایگاه مبداء منبع اصلی مبداء ارسال
base of trajectory تصویر افقی مسیر گلوله پایه مسیر گلوله
base of wall روپی
base on halls گرفتن امتیاز با رسیدن به پایگاه نخست
base of fire مبنای اتش
base number عدد پایه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com