English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 49 (5 milliseconds)
English Persian
climbing sack کوله پشتی
Other Matches
sack کیسه
get the sack <idiom> ازدست کار
sack حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد
sack کیسه خواب کیسه سربازی
sack بستر
sack تخت
sack درکیسه ریختن
sack گونی
sack جوال
sack پیراهن گشاد و کوتاه
sack شراب سفید پرالکل وتلخ
sack یغما
sack غارتگری بیغما بردن
sack اخراج کردن یاشدن
climbing اوج
climbing بالا رفتن از کوه یادرخت
climbing صعودکردن
climbing بالا کشیدن
climbing بالارفتن
climbing صعود کردن
climbing ترقی کردن
climbing صعود
You may know by a hanful the whole sack . <proverb> مشت نمونه خروار است .
hit the sack <idiom> به رختخواب رفتن
sack coat ژاکت یا کت دارای یک یا دوردیف دگمه
sack race مسابقه دو درحالیکه پای مسابقه دهنده در کیسه پیچیده
sad sack ادم خوش نیت ولی احمق وبی عرضه
to give the sack روانه کردن
to give the sack بیرون کردن
climbing harness نوارکوهنوردی
climbing frame وسیلهایمخصوصبازیکودکان
rock-climbing صخرهنوردی
pole climbing از تیر بالا رفتن
mountain climbing کوهنوردی
i saw one climbing the tree یکی را دیدم که از درخت بالامی رفت
climbing pack کوله پشتی
artificial climbing صعود مصنوعی
balance climbing صعود تعادلی
climbing boots پوتین کوهنوردی
climbing lane خط اضافی در سر بالایی
climbing wax واکس مخصوص صعود دراسکی نوردیک
consecutive climbing صعود نوبتی
continuous climbing صعود طبیعی
free climbing صعود ازاد
hill climbing روش رسیدن به هدف در سیستم خبره
To dismiss(sack,discharge)someone. کسی را جواب کردن
Mountaineering . Mountain - climbing . کوه نوردی ( بعنوان ورزش )
back and knee climbing صعود تنورهای
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com