Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 125 (2 milliseconds)
English	Persian
clock stagger	رتبه زمان سنجی
Other Matches
stagger	تلوتلو خوردن
stagger	یله رفتن لنگیدن
stagger	گیج خوردن
stagger	بتناوب کار کردن
stagger	از پا انداختن
stagger	یک در میان
stagger	متناوب تردیدداشتن
stagger	خط اغاز مسیر هر دونده
To stagger . To reel .	گیج گیج ( گیج گیجی ) خوردن
possitive stagger	ترتیب قرارگرفتن بالهای هواپیمای دوباله بطوریکه لبه حمله بال بالایی جلوترازبخش متنافر بال پایینی باشد
negative stagger	ترتیب قرارگرفتن بالهای هواپیماهی دوباله بطوریکه لبه حمله بال پایینی جلوتراز بخش متنافر بال بالایی قرارگیرد
He arrives at 4 O'clock instead of 3 O'clock.	او [مرد] عوض ساعت ۳ ساعت ۴ می آید.
four o'clock	ساعت چهار
clock	سنجیدن باساعت
at eight o'clock	در ساعت هشت
the two o'clock d.	توزیع ساعت دو
clock	تپش زمان سنجی ساعت
three second clock	ساعت نشاندهنده قانون 3ثانیه در بسکتبال
clock	زمان سنج
clock	زمان
o'clock	ساعت از روی ساعت
clock	ساعت ورزشگاه
four o'clock	گل لاله عباسی
four o'clock	لاله عباسی
clock	ساعت
clock	زمانگیری
clock	مداری که برای همگام کردن اجزا باس تولید میکند
clock	ساعت
clock	ماشینی که زمان را نشان میدهد
clock	مداری که فرکانس آن توسط کاربر تنظیم میشود. برای یکسان کردن سیگنالها و مدار ها با یک باس ساعت
clock	تعداد باس هایی که ساعت هر ثانیه ایجاد میکند
clock	باسهای مرتب برای زمان بیندی یا همگام کردن
clock	وسیلهای که سرعت ساعت اصل سیستم را دو برابر میکند
clock	دوره زمانی بین دو باس ساعت متناوب
clock	سیگنال ساعت که تمام اعضای سیستم را همگام میکند
clock	سیگنال هایی که هم سان با باس ساعت هستند
clock	خط علامت روی دیسک یا نوار که حاوی داده درباره محل نوک خواندن است
clock	ساعتی که برای نشان دادن زمان از اعداد استفاده میکند
five-o'clock shadows	ته ریش
biological clock	زیستآهنگ
five-o'clock shadow	ته ریش
biological clock	زیست گشت
biological clock	ساعت زیستی
twentyfour second clock	ساعت نشاندهنده قانون 42ثانیه در بسکتبال
tower clock	برج ساعت
time clock	گاه ساعت
time clock	ساعتی که زمان ورودوخروج کارمندان را ثبت میکند
shot clock	ساعت مسابقه
roller clock	چشمی بسته قرقره دار
relocation clock	دایره تنظیم هدف
round-the-clock	شبانه روزی
round-the-clock	بیست و چهار ساعته
set the clock	ساعت را تنظیم کردن
face of the clock	صفحه ساعت
wall clock	ساعت دیواری
to clock in [in the workplace]	مهر ساعت را در آغاز کارروی کارت زدن
to clock out [in the workplace]	مهر ساعت را در آخر کارروی کارت زدن
round the clock	۲۴ ساعته
work against the clock	بکوب کار کردن
round-the-clock	روز و شب
round-the-clock	لاینقطع
round-the-clock	پیوسته
clock operator	تنظیمکنندهوقت
clock timer	زمانموردنظر
The clock has stopped.	ساعت دیواری خوابیده است
to watch the clock	[با بیحوصلگی] دائما به ساعت نگاه کردن
This is a self - winding clock .	این ساعت دیواری کوک لازم ندارد ( اتو ماتیک است )
relocation clock	دایره تنظیم تیر
clock frequency	بسامد زمان سنجی
delta clock	مین میکند و باعث میشود کامپیوتر یا مدار از نو آغاز به کارکنند
clock work	چرخهای ساعت
clock track	شیار زمان سنجی
clock paradox	پارادکس زمانی
clock speed	سرعت ساعت
clock skew	اریب زمان سنجی
clock signal	علامت زمان سنجی
clock rate	نرخ زمان سنجی
alarum clock	خیزانک
atomic clock	ساعت اتمی
clock maker	ساعت ساز
chess clock	ساعت شطرنج
clock pulse	تپش زمان سنجی
clock method	روش شمارش هدفها به طریقه ساعتی روش شمارش در جهت عقربه ساعت
clock interrupt	وقفه زمان سنجی
clock generator	ساعت زا
clock generator	مولد زمان سنجی
delta clock	که خطا داشته یا در حلقه بی انتها قرار گرفته و یاوضعیت اشتباه داشته
digital clock	زمان سنج رقمی
digital clock	ساعت رقمی
master clock	زمان سنج اصلی
alarum clock	ساعت شماطهای
physiological clock	ساعت فیزیولوژیکی
quartz clock	بخش کوچکی از کریستال کواترنر که در فرکانس مشخص با اعمال ولتاژ مشخص مرتعش میشود و برای سیگنالهای ساعت بسیار دقیق کامپیوتر ها و سایر برنامههای زمانی بسیار دقیق به کار می رود
alarm clock	ساعت شماطهای
cuckoo clock	ساعت دیواری زنگی که در سرساعت صدایی شبیه صدای فاخته میکند
grandfather clock	ساعت پاندولی بلندی که روی زمین قرار میگیرد
military clock	ساعت یا وقت نظامی
master clock	شاه زمان سنج
lady clock	پینه دوز
effectiveness clock	دایره کارامدی پدافند هوایی دایرهای که نتایج تجزیه وتحلیل میزان کفایت پدافندهوایی را نشان میدهد
lady clock	کفشدوز
electric clock	ساعت الکتریکی
game clock	ساعت ورزشگاه
internal clock	ساعت داخلی
to advance the hand of a clock	عقربه ساعت را جلو کشیدن
to clock on [British E] [in the workplace]	مهر ساعت را در آغاز کارروی کارت زدن
Please don't wake me until 9 o'clock!	لطفا من را ساعت ۹ بیدار کنید!
clock calendar board	تخته ساعت / تقویم
real time clock	ساعت بلادرنگ
to clock off [British E] [in the workplace]	مهر ساعت را در آخر کارروی کارت زدن
clock code position	سمت روبروی دماغه هواپیمایا کشتی هدف رو به دماغه هواپیما
selective clock stetching	تکنیک برطرف کردن اختلافات زمان گیری دیجیتال بین عناصر سیستم
real time clock	زمان سنج بلادرنگ
the clock was put back	عقربههای ساعت را عقب بردند
to set the clock forward	ساعت را جلو آوردن
horizontal clock system	طریقه هواسنجی برای به دست اوردن جهت باد
The clock is fast (gaining).	ساعت دیواری تند کار می کند
Does this clock keep good time?	این ساعت دیواری درست کار می کند ؟
turn the clock back <idiom>	زمان را به عقب برگرداندن
One cannot put back the clock. <proverb>	هیچکس نمى تواند زمان را به عقب بر گرداند .
The plane to ... departs at ... o'clock.	هواپیمای ... ساعت ... پرواز می کند.
weight-driven clock mechanism	مکانیزم ساعتپانولدار
He works day and night (round the clock).	روز وشب کارمی کند
I want to depart tomorrow morning [noon, afternoon] at ... o'clock.	من می خواهم فردا صبح [ظهر شب] ساعت ... حرکت کنم.

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com