English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 121 (6 milliseconds)
English Persian
closed fist مشت بسته
Other Matches
fist مشت
fist مشت کردن توپ
fist کار
fist کوشش
fist بامشت گرفتن
fist مشت زدن
to clench into a fist مشت خود را گره کردن
hand over fist <idiom>
monkey's fist مشت میمون
iron fist رفتار خشنوفالمانهدولتبارعیت
fist position وضع و حالت مشت
hand over fist بسرعت وبمقدار زیاد
mailed fist نیروی مسلح
monkey fist گره پنجه میمون
mutton fist مشت
mutton fist نشان دست
mutton fist دست بزرگ و سرخ
the mailed fist زور سر پنجه
To clench ones fingers ( fist) . مشت خود را گره کردن
closed <adj.> <past-p.> سد شده
closed بسته
closed پای جلو را نزدیک خط گذاشتن
closed وضع اماتوری یاحرفهای
closed مسابقه محدود به سن یاجنس
closed ممنوع الورود
closed محرمانه بسته
closed مسدود
closed محصور
closed <adj.> <past-p.> مسدود شده
closed <adj.> <past-p.> بندآورده شده
closed <adj.> <past-p.> بسته شده
closed <adj.> <past-p.> بلوکه شده
closed <adj.> <past-p.> مانع شده
closed system سیستم بسته
closed system نظام بسته
closed system منزوی
closed system سازگان بسته
closed traverse پیمایش بسته
closed traverse خطوط متقاطع
closed variation دفاع تاراش
closed variation واریاسیون بسته
closed subroutine زیرروال بسته
closed system نظام اقتصادی بسته
closed universe جهان متناهی
closed universe جهان بسته
closed subroutine زیرروال مسدود
normally closed contact اتصال معمولا بسته
closed conference گردهمایی محرمانه
closed meeting نشست مسدود
closed conference نشست مسدود
to have a closed meeting نشست محرمانه داشتن [بخصوص سیاست]
closed interval فاصله محدود [کراندار] [ریاضی]
closed meeting گردهمایی محرمانه
closed shops قانون عضویت اجباری دراتحادیههای کارگری
closed to bicycles دوچرخهسواریممنوع
closed to motorcycles موتورسواریممنوع
closed to pedestrians عبورپیادهممنوع
closed to trucks عبورکامیونممنوع
He is closed -fisted. <proverb> آدم خسیسى است .
closed back بافت پشت بسته که در آن گره های نامتقارن بدور تارهای مخالف گره خورده و در نهایت خود تار دیده نمی شود
to be closed to [all] traffic برای [همه نوع] ترافیک بسته بودن
closed circuit تصویر تلویزیونی که علائم ان بوسیله سیم به چندگیرنده منتقل میشود
closed shops با کارکردانحصاری
closed shops موسسه کارشناسی
closed area منطقه بسته
closed area منطقه ممنوعه
closed chain زنجیر حلقهای
closed defence دفاع بسته در روی لوپس
closed economy اقتصاد بسته
closed file ستون بسته
closed shops سیستم بسته
closed circuit تلویزیون مداربسته
closed circuit مدار بسته
closed circuits تصویر تلویزیونی که علائم ان بوسیله سیم به چندگیرنده منتقل میشود
closed circuits تلویزیون مداربسته
closed circuits مدار بسته
closed shop سیستم بسته
closed shop با کارکردانحصاری
closed shop موسسه کارشناسی
closed shop قانون عضویت اجباری دراتحادیههای کارگری
closed file فایل بسته
closed mind ذهن بسته
closed season فصل منع ماهیگیری یا شکار
closed joint کوربند
closed sea دریایی که جزو قلمرو کشوری باشد
closed loop حلقه بسته
closed sea دریای غیر ازاد
closed loop حلقه مسدود
closed routine روال بسته
closed network شبکه بسته
closed mortgage سند رهنی غیر ازاد
closed society جامعه بسته
closed stock اجناس ذخیره
closed formation فرم بسته پیادهای
closed game بازی بسته
closed group گروه بسته
closed height حداکثر ارتفاع لیفتراک
closed stock اجناس انبارشده ثابت
closed indent دستور خرید خارجی ازفروشنده یا سازندهای خاص
He banged the table with his fist . He thumped the table . با مشت کوبیدن روی میز
closed-circuit camera دوربین امنیتی
closed-circuit camera دوربین نظارت
closed-circuit camera دوربین مدار بسته
closed-circuit television تلویزیون مدار بسته
closed-door meeting مجلس جدا از مردم عمومی [سیاست]
closed magnetic core هسته مغناطیسی بسته
closed circuit battery باتری با مدار بسته
closed coil armature ارمیچر مدار بسته
closed circuit tunnel تونل مدار بسته
closed jet tunnel تونل بادی نه الزاما با مداربسته بلکه قسمت اصلی ان کاملا بسته است
closed bus system سیستم گذر بسته
closed circuit television تلویزیون مدار بسته
abel closed tester دستگاه ابل
closed loop gain بهره تقویت درطبقه بسته
closed magnetic circuit مدار مغناطیسی بسته
closed footed magnet اهنربای چنبری
a closed mouth catches no flies <proverb> تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
cubic closed packed structure ساختار مکعبی تنگچین
closed cycle reactor system در هسته شناسی راکتوری که در ان گرمای اولیه حاصل ازشکافت برای انجام کار مفیدتوسط دوران یا گردش ماده سرد کننده در یک مدار بسته دارای مکانیزم تبادل حرارتی به خارج از هسته منتقل میشود
He closed the door against the peace agreement. تمام درها را بروی موافقتنامه صلح بست
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com