Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 91 (7 milliseconds)
English
Persian
coffee breaks
تعطیل چند دقیقهای کار برای استراحت و صرف قهوه
coffee breaks
تنفس
Other Matches
breaks
ایجاد فضای تنفس با حرکتهای پیاده شطرنج
breaks
حرکت سگ جهت اوردن شکار بازکردن بدنه اسلحه دویدن قبل ازصدای تپانچه
breaks
نقطه فرودپرنده
breaks
پاره کردن
breaks
قطع کردن
breaks
تفکیک
breaks
تجزیه
breaks
مجزاسازی
breaks
کلید مخصوص در صفحه کلید IBM که اجرای یک برنامه را وقتی قط ع میکند که این کلید با کلید کنترل
breaks
انتخاب شود
breaks
از حالت رمز خارج کردن یک کد مشکل
breaks
خای نپذیرفتن وفایف یک توافق
breaks
عمل یا کلید انتخاب شده برای توقف اجرای یک برنامه
breaks
فرمان BREAK
breaks
شکستن موج
breaks
جداکردن دو بوکسور ازیورتمه به چهارنعل حرکت از دروازه شروع اسبدوانی
breaks
خردکردن
breaks
نقض کردن
breaks
شکاف
breaks
وقفه
breaks
طلوع مهلت
breaks
شکست
breaks
شکستگی
breaks
ازهم باز کردن
breaks
فتن
breaks
زنگ تفریح
breaks
گسیختگی
breaks
راحت باش
breaks
شکستن
tie-breaks
بهم خوردن وضع مساوی
tie-breaks
تای برک
Where shall we be if another world war breaks out ?
اگر جنگ جهانی دیگری رخ دهد کارما بکجا می کشد ؟
to provoke somebody until a row breaks out
<idiom>
کسی را اینقدر اذیت کنند که شروع کنند به دعوی و پرخاش
straw that breaks the camel's back
<idiom>
مشکل پشت مشکل کمر انسان را خم میکند
I'd like some coffee.
من یه مقدار قهوه میخواهم.
coffee
درخت قهوه
coffee
قهوه
coffee bean
دانهدرختقهوه
coffee bar
محلفروشقهوهواسنک
black coffee
قهوه بدون شیر
coffee spoon
قاشققهوه
coffee mug
لیوانقهوه
coffee pots
قوری قهوه
coffee pots
قهوه ساز
coffee pots
کتری قهوه
coffee morning
آنچهدرصبحدرخانهافرادرویدهد
I could do with a cup of coffee.
از یک فنجان قهوه بدم نمی آید
decaffeined coffee
قهوه بدون کافئین
black coffee
قهوه سیاه
white coffee
شیرقهوه
iced coffee
قهوه سرد
I'd like a cup of coffee, please.
لطفا یک فنجان قهوه میخواهم.
white coffee
قهوه با شیر
coffee and milk
شیر قهوه
coffee and milk
قهوه و شیر
coffee pots
قهوه جوش
coffee mills
قهوه خرد کن
irish coffee
قهوه داغ شیرین با ویسکی ایرلندی و کرم
coffee tree
درخت قهوه
coffee shop
رستوران
coffee berry
بن قهوه
coffee grounds
تفاله قهوه
coffee shop
قهوه خانه
coffee room
اطاق ناهارخوری درمهمانخانه
coffee room
خوارک خانه
coffee house
قهوه خانه
coffee grinders
حرکت دورانی یک پای ژیمناست با دو دست روی زمین
coffee berry
دانه قهوه
black coffee
قهوه بی شیر
coffee mills
دستگاهی که با آن دانههای قهوه را آرد میکنند
coffee roaster
اسباب بودادن قهوه
coffee grinder
حرکت دورانی یک پای ژیمناست با دو دست روی زمین
coffee table
میزپیشدستی
coffee tables
میزپیشدستی
coffee break
تنفس
coffee break
تعطیل چند دقیقهای کار برای استراحت و صرف قهوه
we had coffee of a kind
یکجورقهوهای داشتیم یاخوردیم
black coffee
قهوه تلخ
coffee roaster
قهوه بوده
Would you care for a cup of coffee?
آیا دوست دارید یک لیوان قهوه داشته باشید؟
espresso coffee maker
قهوهجوش
coffee-table book
کتاب پر تصویر و بزرگ و پر جلایی که روی میزپیشدستی قرار میدهند
coffee-table books
کتاب پر تصویر و بزرگ و پر جلایی که روی میزپیشدستی قرار میدهند
Neapolitan coffee maker
قهوهسازناپلی
vacuum coffee maker
تخلیهقهودرستکن
to pulp coffee beans
دانههای قهوه را مغز کن
The coffee is piping hot.
این قهوه خیلی داغ است
automatic filter coffee maker
صافیقهوهجوشاتوماتیک
A strong (weak)coffee (tea,etc. )
قهوه ( چای وغیره ) پررنگ (کم رنگ )
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com