English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 199 (2 milliseconds)
English Persian
collector contact اتصال کلکتور
Other Matches
collector کلکتور
collector جمع کننده
collector گرد اورنده
collector کولکتور
collector جاروی الکتریکی جارو
collector راه اب زهکش
collector فراهم اورنده
collector تحصیلدار
collector ditch راه اب زهکش
collector current جریان کلکتور
ticket collector بلیطجمعکن
collector brush ذغال کلکتور
collector brush زغال گرداور
collector drain زهکش اصلی
debt collector کارگزاروصول طلب
collector electrode الکترود کلکتور
revenue collector تحصیلدارمالیاتی
revenue collector تحصیلدار پاکار
tax collector تحصیلدار مالیاتی
light collector جمع کننده نور
gas collector لوله جمع کننده گاز
electron collector الکترود گرداور
dust collector گردگیر
dust collector جمع کننده گرد و خاک
common collector با جریان روب مشترک
collector terminal ترمینال کلکتور
collector rings حلقههای لغزان
collector ring منیفلد یا گازگاه دایرهای برای هدایت گازهای خروجی ازسیلندرهای موتور رادیال یاستارهای
collector resistance مقاومت کلکتور
debt collector وصول کننده طلب
current collector کلکتور
solar collector جمعکنندهانرژیخورشیدی
garbage collector زباله روب
collector's item مورد استثنائیوویژهیککلکسیون
common collector circuit مدار کلکتور مشترک
collector saturation voltage ولتاژ اشباع کلکتور
ticket collector's booth باجهتحویلبلیط
flat-plate solar collector سطحجذبکنندهانرژیخورشیدی
collector emitter, leakage current جریان نشستی کلکتور- امیتر
contact کنتاکت
contact تماس
contact برخورد
to be in contact تماس داشتن
contact تماس یافتن تماسی
contact محل اتصال تماس گرفتن
contact اتصال
contact قطب اتصال تماس گرفتن کنتاکت
contact ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
contact یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contact اتصال الکتریکی برخورد
Where can I contact Mr …. ? کجا می شود با آقای ….تماس گرفت ؟
contact فراخوانی کاربر یاوسیله در شبکه
mercurial contact کنتاکت جیوهای
plug contact کنتاکت دوشاخه
movement to contact حرکت به اخذ تماس
movement to contact حرکت به تماس
multi contact چند قطبی
multiple contact دسته کنتاکت
main contact کنتاکت اصلی
multiple contact کنتاکت دستهای
normally open contact اتصال معمولا باز
normally closed contact اتصال معمولا بسته
pin contact اتصال سنجاقی
line of contact خط تماس
dry contact اتصال الکتریکی غلط که باعث خطای تمام نشدنی میشود
contact with the net خطای تماس با تور والیبال
electric contact کنتاکت الکتریکی
ignition by contact احتراق تماسی
impluse contact کنتاکت ایمپولز
impluse contact کنتاکت ضربهای
intermediate contact کنتاکت میانی
intermediate contact کنتاکت واسطه
interrupter contact کنتاکت پلاتین
interrupter contact کنتاکت قطع
delayed contact چاشنی با تماس تاخیری سیستم پیش تنظیم تاخیری
point contact تماس نقطهای
point contact کنتاکت نقطهای
to make contact پیوستن
zone of contact ناحیه تماس
zone of contact محل برخورد
contact lens لنز چشم
contact lens عدسی مماس
contact lens عدسی بساو
contact lenses لنز چشم
contact lenses عدسی مماس
contact lenses عدسی بساو
contact lever اهرم اتصال
contact printer اتصالچاپگر
negative contact اتصالنگاتیو
positive contact اتصالبارمثبت
to make contact اتصال دادن
to bring into contact پیوستن
to bring into contact تماس دادن
wiping contact کنتاکت لغزان
point of contact نقطه تماس
protective contact کنتاکت محافظ
relay contact کنتاکت رله
roller contact کنتاکت غلتکی
self cleaning contact کنتاکت خودشوی
side contact شاخک لامپ
sliding contact کنتاکت لغزان
sliding contact کنتاکت لغزشی
spring contact کنتاکت فنری
switch contact کنتاکت اتصال
to break contact اتصال راقطع کردن
to break contact جریان راگسستن
To be in touch ( contact) with someone. با کسی درتماس بودن
advance to contact پیشروی برای اخذ تماس
contact drop افت کنتاکتی
contact electricity فشار الکتریکی تماسی الکتریسیته تماسی
contact fire انفجار در اثر تماس
contact fire انفجارمین در اثر تماس با کشتی
contact flange فلانژ تماس
contact lights چراغهای سفید در دو طرف باند موازی با خط مرکز ان
contact line خط تماس
contact lost تماس قطع شد
contact lost هدف ازمیدان تعقیب خارج شد
contact lost هدف گم شد
contact microphone میکروفون کنتاکتی
contact mine مین اصطکاکی
contact mine مین مجاورتی
contact mine مین مکانیکی
contact mine مین ضربتی
contact pair زوج اتصال
contact diameter قطر تماس
contact detector اشکارساز کنتاکتی
angle of contact زاویه تماس
area contact سطح تماس
contact surface سطح تماس
breake contact کنتاکت ساکن
carbon contact کنتاکت کربنی
change over contact کنتاکت تغییر دهنده
collective contact کنتاکت جامع
contact angle زاویه تماس
contact area منطقه تماس
contact area منطقه اخذتماس
contact area سطح تماس
contact backlash دنده کور تماس
contact bar الکترود جوشکاری
contact behavior رفتار تماس جویانه
contact breaker کلید قطع کننده
contact breaker افتومات
contact party گروه تماس
contact party گروهی که برای کسب اطلاعات از یک یکان به جلو اعزام میشود
contact sports ورزشهای برخوردی
contact rectifier یکسوکننده مجاورتی
contact pressure فشار تماسی
contact pressure فشار تماس
contact print چاپ خشک
contact print چاپ به طریقه تماس
contact sparking جرقه کنتاکت
contact series اتصال سری
contact rail ریل کنتاکت
contact resistance مقدار مقاومت کنتاکت
contact ratio نسبت تماس
breaker contact پلاتین
contact report گزارش تماس با هواپیمای دشمن
contact sweeping روبیدن مکانیکی
contact potential ولتاژ تماسی
contact report گزارش اخذ تماس
contact patrol گشتی تماس
contact patrol گشتی اخذتماس
contact piece پلاتین
contact piece کنتاکت
contact potential فشار الکتریکی تماسی
contact plug فیش اتصال
contact plug دوشاخه برق
contact point قطب تماس
contact point وسیله تماس نقطه اخذ تماس
contact points نوکهای کنتاکت
contact sweeping روبیدن ضربتی
metallic contact grid میخمتصلفلزی
double contact lamp لامپ با اتصال مضاعف
angular contact bearing یاطاقان زاویه دار
If there is a reason for complaint, please contact ... اگر شکایتی دارید، لطفا با ... تماس بگیرید.
contact voltage regulator نافم ولتاژ با کنتاکت
To establish( make) contact. تماس دایر ( برقرار ) کردن
brush contact loss افت زغال
hot-shoe contact نفطهاتصالفلاش
contact potential difference اختلاف پتانسیل مجاورتی
multiple contact switch کلید پلهای
multi contact plug دوشاخه با کنتاکتهای متعدد
single contact lamp لامپ تک کنتاکتی
single contact switch کلید یک قطبی
contact ion engine موتوری برای ایجاد تراست درفضا
surface contact rectifier یکسوکننده سطحی
contact potential barrier پشته پتانسیل مجاورتی
contact field technician کارمند فنی
contact electromotive force نیروی برق رانی مجاورتی
hard contact printing چاپ تماسی که در ان هدچاپگر با نیروی محسوسی روی لایه زیرین فشار واردمی اورد
wire contact distributor دلکوی تماسی
point contact rectifier یکسو کننده نقطهای
welded contact rectifier یکسو کننده نقطهای جوش شده
ignition by contact breaking احتراق با قطع کنتاکت
contact burst preclusion ضامن ضد انفجار ضربتی وسیله ممانعت از انفجار دراثر اصابت
equivalent circuit of a contact rectifie مدار هم ارز یکسوکننده مجاورتی
We finally succeed in making a radio contact. عاقبت توانستیم یک تماس رادیویی برقرار کنیم
angular contact thrust ball bearing بلبرینگ طولی محوری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com