Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 79 (5 milliseconds)
English	Persian
collision ionization	یونش برخوردی
Other Matches
ionization	ایونیزاسیون
ionization	یونیزه شدن تجزیه ملکولی
ionization	تجزیه اتمها
ionization	یونیزاسیون
ionization	یونش
ionization constant	ثابت یون
ionization energy	انرژی یونش
ionization energy	انرژی یونیزاسیون
ionization supperssor	یونشگاه
first ionization potential	پتانسیل اولین یونش
cumulative ionization	یونش زنجیری
ionization current	جریان یونی
ionization chamber	اتاقک یون
ionization chamber	اتاقک یونش
impact ionization	ایونیزاسیون ضربهای یونیزاسیون ضربهای
heat of ionization	گرمای یونش
ionization gauge	سنجه یونش
ionization potential	اختلاف پتانسیل یونش
radiation ionization	یونش فوتونی
radiation ionization	یونش تابشی
probability of ionization	احتمال یونش
photo ionization	یونش تابشی
partial ionization	یونش جزیی
thermal ionization	یونش گرمایی
photo ionization	یونش فوتونی
ionization rete	شدت یونش
multiple ionization	یونش مکرر
ionization voltage	ولتاژ یونیزاسیون
acid ionization	یونش اسیدی
ionization time	مدت یونش
ionization potential	پتانسیل یونیزاسیون
ionization potential	پتانسیل یونش
specific ionization coefficient	ضریب ویژه یونش
differential ionization chamber	اتاقک یونش تفاضلی
flame ionization detector	اشکارساز یونش شعلهای
to come in to collision	تصادف کردن
to come in to collision	تصادم کردن
near collision	فاصله خیلی خطرناک برای دو هواپیما
collision course	اختلافنظر
near collision	حالت نزدیک برخورد دوهواپیما
come into collision	تصادف کردن
collision	تصادم
collision	تلاقی
come into collision	تصادم کردن
collision	برخورد
collision	تصادف
collision	ضربه
collision	برخورد کردن برخورد تصادف کردن
elastic collision	برخورد کشسان
lead collision course	مسیر تصادم گلوله با هدف خط تصادم گلوله با هدف
probability of collision	احتمال برخورد
collision bulkhead	دیواره ضد تصادم
collision bulkhead	دیواره نشکن
collision course interception	تقاطع مسیر رهگیری باهواپیمای دشمن مسیربرخورد هواپیمای رهگیر بادشمن
collision coverage	شمول جبران تصادمات
collision detection	پروتکل ارتباطات شبکهای که مانع ارسال همزمان از دو منبع میشود به این ترتیب که باید صبر کنند و سپس ارسال کنند
collision detection	تشخیص و گزارش داده برخورد دو عمل یا رویداد
collision rate	سرعت برخورد
collision risk	خطر تصادم
effective collision	برخورد موثر
inelastic collision	برخورد ناکشسان
elastic collision	برخورد الاستیک
head on collision	برخوردشاخ به شاخ
galncing collision	برخورد پهلو به پهلو
head on collision	برخورد رودررو
collision rate	نرخ برخورد
collision detection	تشخیص تصادم
collision energy	انرژی برخورد
collision excitation	تحریک برخوردی
collision frequency	فراوانی برخورد
collision of the first kind	برخورد نوع اول
collision of the second kind	برخورد نوع دوم
collision parameter	در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
collision rate	میزان برخورد
anti collision light	چراغ یا لامپ چشمک زنی که در بالای سکان عمودی یا زیرهواپیما به منظور افزایش قابلیت دیده شدن نصب میگردد
The two cars had a head –on collision.	دو اتوموبیل شاخ به شاخ شدند ( تصادم از جلو)
effective collision cross section	سطح مقطع برخورد موثر
total effective collision cross section	سطح مقطع موثر کل

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com