English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 88 (5 milliseconds)
English Persian
colour-coded کدگذاریاز طریقرنگ
Other Matches
a horse of another colour [different colour] موضوع علیحده
a horse of another colour [different colour] مطلبی دیگر
coded رمزی
coded character دخشه رمزی
binary coded به رمز دودویی
coded decimal رقم دهدهی رمزی
binary coded decimal سیستم کدگذاری در کامپیوترکه در ان همه ارقام دهدهی توسط گروه 4 تائی از 0 و 1ها نمایش داده میشود اعداد اعشاری با کد دودوئی
binary coded decimal دهدهی به رمز دودویی
coded decimal number عدد دهدهی کدگذاری شده
binary coded decimal notation code BCD
binary coded decimal code code BCD
off colour بی حال
off-colour کسل
off-colour بی حال
off colour کسل
colour احساسی که توسط چشم با توجه به پاسخ آن به فرکانسهای نور مختلف داده میشود
colour امکانی در گرافیک یا برنامههای کاربردی DTP که به کاربر امکان میدهد رنگهای خاص با توجه به CMYK و RGB بسازد و سپس ناحیهای را با این رنگ پر کند
colour کوچکترین ناحیه در صفحه CRT که میتواند اطلاعات رنگی را نمایش دهد
colour شماره رنگهای مختلف که توسط پیکسل ها در صفحه نمایش قابل نمایش است که با توجه به تعداد بیتهای رنگی در هر پیکسل نمایش داده میشود
colour میزان خالص بودن سیگنال رنگ
colour رنگامیزی
colour ملون کردن
colour رنگ کردن
colour تغییر رنگ دادن
colour بشره
colour فام
colour رنگ
colour رنگزدن
colour شماره بیتهای دادهای که به یک پیکسل نسبت داده می شوند تا رنگ آن را شرح دهند. یک بیت برای دو رنگ
colour صفحه نمایشی که امکانی برای نشان دادن اطلاعات رنگی دارد
colour چاپگری که میتواند کپیهای رنگی بگیرد. از قبیل -ink get رنگی -dot maxrix رنگی و -thermal transfer
colour برنامههای گرافیکی برای ذخیره سازی محدوده رنگها در تصویر استفاده می کنند
colour جدول شماره هایی که ویندوز
colour سیستم نمایش رنگی ریز پردازندهای
colour صفحه نمایشی که حروف و گرافیک ها را رنگی نشان میدهد
colour دو بیت برای چهار رنگ و هشت بیت برای ترکیبی از رنگهاست
colour انتخاب رنگهایی که در حال حاضر در تصویر استفاده می شوند
water colour ابرنگ
water colour رنگاب
water colour نقاشی ابرنگی
colour chart نموداررنگ
to change colour رنگ برنگ شدن
to change colour تغییر رنگ دادن
scheme of colour طرح رنگ
scheme of colour رنگ بندی
saturated colour که روی ویدیو خوب نشان داده نمیشوندوممکن است باعث اختلال شوند یا روی صفحه پخش شوند
saturated colour رنگهای روشن
colour control کنترلرنگ
colour display نمایشرنگ
Wherever you go the sky has the same colour . <proverb> به هر کجا که روى آورى آسمان همین رنگ است .
primary colour رنگهایاصلی-قرمز RedسبزGreen آبیBlue
colour supplement مجلهرایگانو ضمیمهروزنامهدر بریتانیا
colour scheme چینشرنگیکمکان
colour fast دارایرنگثابت
colour blindness کوررنگی
colour blind کوررنگ
colour bar تبعیضقائلشدنبر مبنایرنگپوست-نژادپرست
colour filter فیلتررنگ
There is no colour beyond black . <proverb> بالاتر از سیاهى رنگى نیست .
rose colour رنگ گلی
false colour رنگ مصنوعی
achromatic colour رنگ بین سیاه و سفید که توسط آداپتور گرافیکی نمایش داده میشود
adjective colour زنگی که برای ثابت شدن محتاج به افزایش چیزدیگری است
false colour فیلم رنگی مصنوعی
dust colour خاکی
dead colour رنگ ضعیف
dead colour رنگ دست اول
colour bearer پرچم دار
flat colour رنگ تخت
flat colour رنگ نازک مستوی
flesh colour رنگ بدنی
oil colour رنگ روغنی
local colour نمایش جا و زبان و عادات محلی در اثار ادبی
level colour رنگ یکدست یا یکنواخت
high colour خجالت
high colour سرخی
ground colour رنگ زمینه
flesh colour رنگ بشره
colour box جعبه رنگ
hair colour [British] رنگ مو
bishop of the wrong colour فیل بد رنگ شطرنج
colour of waste water رنگ فاضلاب
colour television camera صفحهرنگیدوربین
colour selection filter فیلترجداکنندهرنگ
light source colour رنگ منبع نور
colour hard copy device اسباب نسخه چاپی رنگی
liquid crystal display colour pigmented صفحه نمایش با محلولهای کریستالی مایعی که رنگی به نظر میرسد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com