Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English
Persian
column base
زیرستون
column base
ته ستون
column base
پایه ستون
Other Matches
fifth column
دستگاه جاسوسی
column
استاتور
column
برج
column
ستون روزنامه
column
ردیف کشتیهای مسافربری که به دنبال هم حرکت می کنند
column
در نرم افزار پردازش کلمه میله وضعیت که در پایین صفحه است که بیان کننده موقعیت نشانه گر نسبت به ستون ها در صفحه است
column
خط ی از اطلاعات چاپ شده درباره یک حرف موازی با کوتاهترین قسمت کارت
column
خط عمودی که محل و پهنای ستون را مشخص میکند
column
بیت بررسی هر بیتی روی هر ستون پانچ کارت یا نوار
column
مجموعهای از حروف که یک زیر دیگر چاپ میشود
column
ستون در کاغذ شطرنجی نقشه کشی
fifth column
ستون پنجم
column
صف ستون راهپیمایی یاموتوری
column
چاپگری که بیشترین پهنای خط از حروف را دارد
column by column
ستون به ستون
column
ستون
column
ستون
column
پایه
column
رکن
column
ردیف
column
ستون نظامی
central column
ستونمرکزی
column formation
آرایش ستون
column of mercury
ستونجیوه
column chromatography
کروماتوگرافی ستونی
column gap
شکاف بین ستون
chromatographic column
ستون کروماتوگرافی
cased column
ستون پوشش دار
close column
ستون بسته
column crank
دستهپایه
column binary
دودوئی ستونی
laced column
ستون مشبک با بستهای چپ وراست
close column
ستون جمع
column binary
دودویی ستونی
hull column
پایه بدنه
control column
فرمانی برای کنترل حرکت هواپیما حول محور طولی وعرضی که میتواند بصورت میله یا رل باشد
column cover
پوشش ستون
column lock
قفلپایه
card column
ستون کارت
alcohol column
ستونالکل
half column
شبه ستون
streeing column
میل فرمان
streeing column
ستون فرمان
storming column
واحد مامورحمله
storming column
ستون حمله
fractionating column
برج تقطیروتجزیه
column action
عمل ستونی
engaged column
ستون مقید
engaged column
نیم ستون
fractionating column
ستون تجزیه
guide column
ستون راهنما
half column
نیم ستون
column capital
سرستون
vertebral column
ستون مهره
vertebral column
تیره پشت
vertebral column
ستون فقرات
transformer column
ساق ترانسفورماتور
reflux column
ستون باز روانی
hempel column
ستون همپل
route column
ستون راهپیمایی
route column
ستون راه
engaged column
ستون درون جرزیا دیوار
length of column
طول ستون
spinal column
تیره پشت ستون مهره
machine column
پایه یا ستون دستگاه
isoculculating column
دسته ستون
half-column
نیمه ستون
semi-column
نیم ستون
column cochlis
[ستون های یادبود بزرگ شبیه طاق نصرت]
column caelata
[ستون های شاخ و برگی]
column caelata
[ستون با تیرهای مزین شده]
cassed column
ستون پوشش دار
column rule
خط برنج
column splice
وصله ستونها
main column
ستون اصلی
column ways
راهنمای ستون
spinal column
ستون مهره ها
composite column
ستون مرکب
mercury column
ستون جیوه
advertising column
ستون آگهی
comment column
ستون توضیحی
march column
ستون راهپیمایی
spinal column
ستون فقرات
absorbing column
ستون جذب
absorption column
ستون جذب
column head
عناصر سرستون
column head
سرستون
parallel column
ستونهای موازی
positive column
ستون مثبت
airmobile column
ستون هوارو
airmobile column
ستون متحرک هوایی
column head
بار ستون
an engaged column
نیم ستون
column grinder
دستگاه سنگ سمباده با قسمت ساکن دستگاه سنگ سمباده ستونی
column graph
نمودار ستونی
agony column
ستونیدر روزنامهکهدر آن پاسخ مشکلاتو سوالهای خوانندگانمطرح میشود
gossip column
ستونغیبت
gossip column
gooseflesh
opem column
ستون باز
column of riflemen
ستون تفنگداران
Antonine column
[یادبودی از ستون دوریکی توسکان در روم]
hex-column
طرح ستونی شش وجهی
[طرح سه ترنجی که بیشتر در قراچه آذربایجان و شیروان قفقاز بافته شده و متن اصلی آن را سه ترنج شش گوش در بر می گیرد.]
column gap
شکاف ستون
packed column
ستون پر شده
column indicator
نشانگر ستونی
personal column
ستون فردی ستون خصوصی در روزنامه
double staggered column
ستون راهپیمایی دوبله
stacked column chart
جدول ستونی انباشته
stacked column graph
نمودار ستونی انباشته
column bases plates
صفحات تقسیم فشارپای ستونها
eighty column screen
صفحه تصویری که میتواند هشت حرف را به صورت افق نمایش دهد
air movement column
ستون هوایی
air movement column
ستون حرکت هوایی
column major order
بترتیب ستونی
column research council
شورای تحقیق بر ستونها
column screw press
پرس پیچی ستونی
column text chart
جدول متن ستونی
column wise recalculation
محاسبه مجدد ستونی
continuous packing column
ستون پر شده پیوسته
spinning band column
ستون نوار چرخان
cadre strength column
ستون مربوط به استعدادپرسنل یکان ستون استعدادپرسنل کادر
beam column framing
ساختمان با قابهای متشکل ازتیر و ستون
bubble tray column
ستون تقطیر بشقابک دار ستون تقطیر با بشقابک حباب
eighty column card
کارت هشتاد ستونی
double column machine
دستگاه دو ستونی
double column miller
دستگاه فرز دو ستونی
steering column lock
قفل فرمان اتومبیل
steering column tube
لوله فرمان
double staggered column
ستون دو خطه زیگزاگ
four column friction screw press
پرس اصطکاکی چهار ستونی
double column planner miller
دستگاه فرز با صفحه تراش دروازهای
knee and column milling machine
دستگاه فرز زانویی و ستونی
linked pie/column graph
نمودار گرد و ستونی پیوسته
linked pie/column chart
graph column/pie linked
bubble cap plate column
ستون تقطیر بشقابک فنجانک دار ستون تقطیر با بشقابک وفنجانک حباب
mixed column line graph
نمودار ستونی- خطی ترکیبی
mixed column line chart
نمودار ستونی- خطی ترکیبی
one hyndred percent column graph
نمودار یکصد درصد ستونی
steering column gear change
اتصال چرخ دنده فرمان
double column vertical boring mill
ماشین تراش قائم دو ستونی ماشین تراش کاروسل دوستونی
base course
قشر پی راه
get to first base
<idiom>
موفق بودن ،شروع خوبی راداشتند
sub base
زیر قشر
sub base
زیر بستر
base 0
پایه 01
r base
ار- بیس
second base
دومینپایگاه
base 0
decimal
base course
لایه اساس قشر اساس
third base
موضع بازیکن برای دفاع منطقه دورپایگاه سوم دربازی بیس بال
base course
قشر لعاب
to base one self
تکیه کردن
base course
لایه شالوده
to base one self
اعتماد کردن
first base
اولینپایگاه
off base
<idiom>
غیر دقیق ،نادرست
centre base
ستونمرکزی
coupling base
اتصال دهنده چاشنی به کلاهک
bracket base
پایهقلاب
data base
مبنای اطلاعات
defense base
پایگاه دفاعی
conjugate base
باز مزدوج
defense base
پایگاه پدافندی
base of splat
پایهپشتصندلی
data base
پایگاه داده ها
coupling base
وسیلهای که چاشنی را به کلاهک یا خرج مشتعل کننده وصل میکند
floating base
ناولجستیکی شناور یا کاروان لجستیکی شناور دریایی
concrete base
پایهیبتونی
telescope base
پایهتلسکوپ
wave base
سطحموج
It is base on a precedent.
مسبوق به سابقه است
loktal base
لامپ قفلی
Asiatic base
پایه یونی
[آسیایی]
Attic base
پایه ی آتنی
base-court
حیات بیرونی
base of a triangle
قاعده
[مثلثی]
[ریاضی]
swivel base
پایهگردنده
sinister base
منحنیانتهایی
dexter base
پایهراستی
fixed base
پایهثابت
hardwood base
پایهسختچوبی
lamp base
پایهلامپ
sprung base
تشکفنری
magazine base
محلانبارخشاب
pin base
پایهمیله
recharging base
بخشتغذیه
wheel base
فاصله بین چرخ جلو و عقب در خودروهایی که از یک اکسل بیشتر دارند
naval base
پایگاه دریایی
polyacidic base
باز چند اسیدی
lewis base
باز لوویس
prisoners base
بازی گرگم بهوا
production base
مبنای تولید یا تولیدات ملی
knowledge base
پایگاه اگاهی
pseudo base
شبه باز
knowledge base
پایگاه دانش
knowledge base
پایگاه معلومات
inorganic base
باز غیر الی
polyacid base
باز چند اسیدی
loctal base
لامپ قفلی
monetary base
پایه پولی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com