English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 179 (8 milliseconds)
English Persian
combat operations مرکز عملیات رزمی
Other Matches
operations عملیات
operations نحوه استفاده ازدستگاهها
f.of operations حوزه عملیات
combined operations عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
operations analysis تجزیه و تحلیل عملیات
operations code کد عملیاتی
operations code رمز عملیاتی
operations detachment قسمت مسئول عملیات
operations detachment عنصرعملیات رسد عملیات
operations personal پرسنل عملیات
operations research تحقیقات از نظر کار و عملیات یک قسمت یا دستگاه
operations research تحقیق در عملیات
operations room اتاق عملیات
over the beach operations عملیات ساحلی
over the beach operations عملیات کرانهای
psychological operations عملیات روانی
night operations عملیات شبانه
maritime operations عملیات دریایی یا ناوگانی
logical operations عملیات منطقی
concept of operations تدبیر عملیات
concept of operations روش اجرای عملیات
concrete operations عملیات عینی
continuity of operations مداومت عملیات
continuity of operations تسلسل عملیات
flight operations عملیات پرواز
covert operations عملیات مخفی
covert operations عملیات پنهانی
denial operations عملیات ممانعتی
denial operations عملیات ممانعتی در مقابل نفوذدشمن
deputy for operations معاونت عملیات
operations room centre combatinformation: syn
formal operations عملیات صوری
joint operations عملیات مشترک مابین نیروهای مسلح ارتش
clearing operations عملیات پاک کردن مین
clearing operations عملیات مین روبی
anticrop operations عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
airmobile operations عملیات متحرک هوایی
stability operations عملیات تامین ثبات داخلی
airmobile operations عملیات هوارو
Military operations. عملیات نظامی
air operations میز ردنگاری هوایی
air operations عملیات هوایی
theater of operations صحنه عملیات
terminal operations عملیات اسکلهای
terminal operations عملیات بارانداز
airhead operations عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
building operations عملیات ساختمانی
radiological operations عملیاتی که در ان از موادرادیواکتیو استفاده میشود عملیات رادیولوژیک
base of operations پایگاه عملیاتی مبنای عملیات
base of operations پایگاه عملیات
special operations عملیات مخصوص یا ویژه
stability operations عملیات ارام سازی
chemical operations عملیات شیمیایی
data transfer operations عملیات انتقال داده
counter air operations عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
Counter – espionage operations k. عملیات ضد جاسوسی
computer operations manager مدیر عملیات کامپیوتر
the four basic arithmetic operations چهار عمل اصلی [ریاضی]
open market operations عملیات بازار ازاد
aerospace projection operations عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
black market operations عملیات بازار سیاه
farmgate type operations رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
chief of naval operations فرمانده عملیات دریایی
army operations center مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
joint amphibious operations عملیات مشترک اب خاکی
aerospace projection operations بالای منطقه عملیات
air ground operations عملیات مشترک زمینی وهوایی
air area operations عملیات منطقه هوایی
assistant chief of staff, g (operations رکن سوم اداره سوم
assistant chief of staff, g (operations معاونت عملیات
vehicle used for migrant-smuggling operations خودرو استفاده شده برای عملیاتهای مهاجر قاچاق
combat پیکار
combat نبرد
combat نبرد رزم کردن جنگ کردن درگیری تن به تن
combat جنگ
combat رزم
combat رزمی
combat available اماده به رزم
combat available اماده به پرواز
combat رزم جنگیدن با
combat مبارزه کردن
combat ستیز حرب
combat زد وخورد
combat duty ماموریت رزمی
combat development پیشرفت اموزش رزمی
combat development توسعه رزمی
combat forces نیروهای رزمی
combat developer وسیله اموزش دهنده رزمی مربی رزمی
combat crew خدمه رزمی
combat crew خدمه رزمی هواپیما یاخودرو
combat duty امور رزمی
combat efficiency کارایی رزمی
combat firing تمرین تیراندازی رزمی
combat firing تیراندازی جنگی
combat neurosis روان رنجوری جنگ
combat fatigue روان رنجوری جنگ
combat exercise تمرین رزمی
combat exercise مانور جنگی
combat essential اقلام رزمی حیاتی حیاتی در رزم
combat essential مورد نیاز حتمی رزمی
combat engineer مهندسی رزمی
land combat نبرد زمینی
land combat نبرد در ساحل
combat helmet کلاه ایمنی جنگی [ارتش]
unarmed combat درگیریغیرمسلحانه
hors de combat از کار افتاده
hors de combat از میدان رزم خارج شده
single combat اثبات حقانیت بوسیله نبرد تن به تن battle of wager
single combat جنگ تن بتن
close combat رزم نزدیک
close combat جنگ تن به تن
combat , echelon رده رزمی
combat power قدرت رزمی
combat , echelon یکان رزمی
combat , elements عناصر رزمی
combat , elements یکانهای رزمی
combat area منطقه رزم
combat arms رسته رزمی
combat arms یکان رزمی یکان درگیر در رزم
combat , elements عناصر درگیر در رزم
combat jump پرش رزمی
combat power نیروی رزمی استعداد رزمی
combat proficiency شایستگی رزمی
combat ration جیره جنگی
combat ration جیره رزمی
combat readiness امادگی رزمی
combat ready اماده به رزم
combat ready دارای امادگی رزمی
combat loading بارگیری رزمی هواپیما بارگیری جنگی
combat resolution پایین ترین رده رزمی
combat resolution تعیین جزئی ترین رده رزمی جزئی ترین رده شرکت کننده در رزم
combat phase مرحله درگیری در رزم مرحله رزم
combat intelligence اطلاعات رزمی
combat jump پرش با چتر درمنطقه دشمن
combat liaison ربط و ارتباط رزمی
combat liaison حفظ ارتباط بین هواپیماها درحین پرواز
combat load بار رزمی هواپیما
combat load بارجنگی کامل هواپیما
combat orders دستورات رزمی دستورالعملهای رزمی
combat outpost پاسدار رزمی
combat patrol گشتی رزمی
combat pay فوق العاده جنگی
combat pay فوق العاده رزمی
combat support پشتیبانی رزمی
combat team تیم رزمی
combat surveillance تجسس میدان رزم
combat trains بنه رزمی
combat survival زنده ماندن در رزم
combat survival باززیستی در رزم
combat trail مسیررزمی
combat trail مسیر جریان رزم
combat tire تایر جنگی خودرو
combat tire لاستیک جنگی
combat surveillance مراقبت رزمی
combat team گروهان مرکب رزمی گروه رزمی پیاده
combat formation ارایش رزمی
combat proficiency مهارت رزمی
combat hysteria هیستری جنگ
combat zone منطقه رزمی منطقه نبرد
combat zone منطقه رزم
combat vehicle خودروی رزمی
combat troops عدههای رزمی
combat air patrol هواپیمای گشتی رزمی گشتی رزمی هوایی
combat information center اطاق عملیات
combat support arms رسته پشتیبانی رزمی
combat airlift support پشتیبانی رزمی حمل و نقل هوایی پشتیبانی رزمی ترابری هوایی
combat control team تیم کنترل رزمی
combat air patrol گشتی هوایی
combat service support پشتیبانی خدمات رزمی
combat support troops یکانهای پشتیبانی رزمی
combat support troops عدههای پشتیبانی رزمی
combat cargo officer افسر مسئول ترابری رزمی افسر مسئول بارگیری کالاهای رزمی
basic combat training اموزش رزم مقدماتی
combat information center مرکز اطلاعات رزمی
combat support arms یکان پشتیبانی رزمی
combat commander's insignia علامت فرماندهی بر یکان رزمی
barrier combat air patrol گشتی هوایی سد کننده راه دشمن
barrier combat air patrol گشتی مرزی هوایی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com